درمانگاه رابطه

2023-05-14 09:23:04
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم : عزیزم ، این کار را نکن
نگفتم : برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ؟
رویم را برگرداندم

حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم

نگفتم : عزیزم متاسفم ، چون من هم مقصر بودم
نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است

گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای
من آن را سد نخواهم کرد

حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم

نگفتم: اگر تو نباشی ، زندگی ام بی معنی خواهد بود
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد

اما حالا ، تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیز هایی است که نگفتم

نگفتم: بارانی ات را درآر
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم
نگفتم : جاده ی بیرون خانه
طولانی و خلوت و بی انتهاست

گفتم : خدانگهدار ، موفق باشی
خدا به همراهت
او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ، زندگی کنم

شل سیلور استاین

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-13 11:36:15 وقتی به اندازه کافی ویژگی‌های مثبت و توانمندی‌هایتان را می‌شناسید و آنها را قبول دارید، خود را با وجود نقص هایتان می پذیرید و اصراری ندارید که خود را کامل و بی عیب نشان دهید،

در این صورت اگر دیگری به شما انتقاد کند، نقطه ضعفی را یادآوری کند یا ایراد یا ناتوانی شما را در یک مورد خاص یادآوری کند.

برافروخته نمی‌شوید،
بلافاصله گارد نمی‌گیرید،
به دیگری حمله متقابل نمی‌کنید،

بلکه آرام هستید و حتی اگر دیگری با قصد بد به شما انتقاد می‌کند می‌توانید منطقی صحبت کنید یا از کنار توپ گِلی که به سمت شما پرتاب کرده بگذرید و متقابلا آن توپ کثیف را به سمتش پرتاب نکنید، می‌توانید محترمانه این بازی که او راه انداخته را ادامه ندهید و پس از آن هم دچار نشخوار ذهنی نشوید که " کاش جوابش را می‌دادم"، "او حق نداره...." و .....

یادتان باشد هیچ کس کامل نیست!

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-12 10:12:53 @dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-12 10:07:16 روزهای من
مانند مورچه‌های گرسنه
از بغلم گذشتند

آن قندها کجاست
که بویش را نشنیدم

شمس لنگرودی

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-10 23:53:37 اگر می خواهید بدانید چه رد پایی در ذهن فرزند خود به جا گذاشته اید و الگوی چه رفتارهایی در او هستید، کافی است امروز به بازی او با عروسک‌هایش دقت کنید. کودکتان با اسباب بازی‌هایش همان رفتار را می‌کند و با همان لحنی حرف می‌زند که شما با او رفتار کرده‌اید و حرف‌هایی که به او زده‌اید!

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-09 23:07:52 دو اردک بعد از دعوایی که هیچ ‌وقت زیاد طول نمی‌کشد، از هم جدامی‌شوند و در جهت مخالف هم شنا می‌کنند.
بعد هر یک از اردک‌ها چند بار بال‌هایش را به شدت به هم می‌زند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده، آزاد می‌کند.
آن‌ها بعد از به هم زدن بال‌هایشان با آرامش روی آب شناور می‌شوند، مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اگر اردک، ذهن انسان را داشت، این درگیری را با فکر کردن و داستان‌ سازی درباره‌ی آن، زنده نگه می‌داشت.

داستان اردک احتمالا این میشد :

باور نمی‌کنم چنین کاری کرده باشد.
تا چند سانتی ‌متری من جلو آمد.
فکر می‌کند برکه مال اوست.
اصلاً ملاحظه‌ی حریم مرا نمی‌کند.
دیگر هرگز به او اعتماد نخواهم کرد.
دفعه‌ی بعد برای اذیت و آزار من کار دیگری خواهد کرد.
مطمئنم از حالا دارد توطئه‌ چینی می‌کند.
ولی من دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.
درسی به او می‌دهم که هرگز فراموش نکند.»...

اگر اردک دارای ذهن انسان بود،‌ چه ‌قدر زندگی برایش دشوار می‌شد!

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-07 18:47:40 تنهایی گاهی یک جزیره دوست داشتنی است که بعضی‌ها دوست دارند به آنجا بروند و گاهی هم یک زندان نمور و تاریک است که خیلی‌ها می خواهند از آن بگریزند.

تنهایی گاهی پاداش اندیشه‌ورزی و شناخت خود است و گاهی تاوان اشتباهات است و شکنجه‌ای ناخواسته و عذاب‌آور.

تنهایی هزار و یک چهره و قیافه دارد، هم قیافه‌ای مهربان و دوست داشتنی و صمیمی و هم چهره‌ای ترسناک و خشن و نامهربان.

آدم‌ها می‌توانند در جمع باشند و احساس تنهایی کنند یا تنها باشند و احساس کنند که به تنهایی یک جماعتند.

تنهایی هیولا_فرشته ای است که باید او را شناخت. باید او‌ را فهمید، باید او را یاد گرفت.
تنهایی قواعدی دارد و آدابی، راه و رسمی دارد، قانون هایی دارد نانوشته.

گاهی باید از تنهایی به در آمد، گاهی باید به آن پناه برد.

عرفان نظرآهاری

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-06 14:04:57 هفت‌بار زمین خوردن به معنای هشت‌بار بلند شدن است!
ضرب‌المثل ژاپنی

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-05 08:39:35 یک‌ روزی باران می‌بارد
آرام آرام می‌شوید غم‌ها را...

@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana

2023-05-04 21:55:09 پرسش

سلام دکتر جان خوبین
من دختری ۲۵ساله هستم
دیگه خیلی کلافه شدم نمی‌دونم باید چیکار کنم
با مادری که هروقت نگات می‌کنه یه عیب و ایرادی تو ظاهرت و رفتارو اخلاقت میگیره باید چیکار کرد
با مادری که میگه لاغرشو چرا شکمتو لاغر نمیکنی دختر نباید اصلا شکم داشته باشه  و آخر یه خاستگاری میاد برات که از. روی این اندامت  ولت می‌کنه
درصورتی که من چاق نیستم باید چیکار کرد ؟
با مادری که دخترشو مثل کالا می‌دونه که باید خوشکل باشه که یکی خوشش بیاد. بعدش بیاد ببرتش. چیکار باید کرد
با مادری که دائم. داره بهت گیر میده که لباس این نپوش. این رنگ رژ لب نزن.  موهات این مدلی نبند  و.... باید چیکار کرد


واقعا از خانوادم متنفرم اونا زخمایی بهم زدن که هیچ کس نزد
من از لحاظ مالی مستقل شدن و دلم میخواد ازشون دور بشم. ولی نمیشه
نمیدونمم دیگه چطور ادامه بدم زندگیمو باهاشون.

پاسخ

سلام. وقت به خیر. متاسفانه بعضی پدر و مادرها نمی‌توانند باور کنند که فرزندشان جزو اموالشان نیستند که به هر صورتی بخواهند آنها را درآورند. آنها نمی‌توانند فرزندشان رو جدا از خود بدانند و تفاوت‌های موجود را بپذیرند.‌به همین دلیل سعی می‌کنند با هر روشی فرزندشان را تغییر دهند که همیشه روش‌های نادرستی مثل قضاوت، سرزنش، تهدید و نصیجت‌کردن‌های تکراری را انتخاب می‌کنند که نه تنها تاثیری در فرزندشان ندارد بلکه باعث دور شدن آنها و حتی انتخاب‌های اشتباهش می‌شوند.
البته پدرومادرها با این رفتارشان خودشان هم آسیب می‌بینند و دچار استرس زیادی می‌شوند.
.
پیشنهاد می‌کنم در رابطه با پدر و مادرتان:
توجه کنید که انگیزه آنها آزار دادن شما نیست بلکه فکر می‌کنند بهترین رفتار را برای خوشبختی فرزندشان به کار می‌گیرند و نمی‌توانند باور کنند این واکنش‌ها چقدر غیرموثر و آسیب‌رسان است.
پدر و مادرتان خودشان قربانی نسل‌های قبل هستند و خود نیز از این نگرششان رنج می‌برند اما متوجه آن نیستند. پس وقتی مادرتان مثلا برای ازدواجتان نصیحتی می‌کنند که آزاردهنده یا غیرمنطقی است، فکر کنید پشت این رفتار اشتباه چه رنجی وجود دارد و مادرتان چه استرسی را تحمل می‌کند و چه نگرانی دارد. دیدن رنج پشت رفتار نامناسب آدم‌ها باعث می‌شود کمتر آزار ببینیم و خشم کمتری داشته باشیم.
با نگرانی مادرتان همدلی کنید و به او بگویید که درکش می‌کنید که چقدر نگران شماست و سپس با آرامش بگویید که شنیدن حرف‌های او چه فکری را در ذهنتان ایجاد می‌کند و دچار چه احساسی می‌شوید.
به او بگویید بعد از این از تکرار حرف‌ها و نصیحت.های گذشته خودداری کند و هر وقت حرف تازه‌ای داشت به شما بگوید. و هر وقت حرف یا نصیحت تکراری را شروع کرد بلافاصله با آرامش یادآوری کنید:" مامان قبلا اینو گفتی" !
در صورتی که نصایح مامان ادامه پیدا کرد. وقتی در این موارد شروع به صحبت می‌کند صدای او را مثل صدای مجری تلویزیون در نظر بگیرید که دارد حرف‌های نادرست می‌زند و چون شما در مهمانی هستید نمی‌توانید تلویزیون را خاموش کنید، پس همه حواستان را به سمت کاری می‌برید که در حال انجامش هستید.
مراقب فکرهایی که در این مواقع به ذهنتان می‌رسد باشید و آنها را شناسایی کنید و بررسی کنید چقدر درست هستند.
در صورتی که مدتی راهکارهای بالا را به کار بگیرید و در برابر صحبت‌های نامناسب مامان هیچ واکنشی نشان ندهید، او ناخودآگاه مجبور به کم کردن این رفتارش خواهد شد.
در پایان حواستان باشد که به دلیل آزاردهنده بودن لحن و دیالوگ مادرتان ممکن است، به حرفهای درست او هم توجه نکنید و رفتار واکنشی داشته باشید!
@dr_robab_hamedi Buka / Bagaimana