دو اردک بعد از دعوایی که هیچ وقت زیاد طول نمیکشد، از هم جدامیشوند و در جهت مخالف هم شنا میکنند.
بعد هر یک از اردکها چند بار بالهایش را به شدت به هم میزند و انرژی مازادی را که در طول دعوا در او جمع شده، آزاد میکند.
آنها بعد از به هم زدن بالهایشان با آرامش روی آب شناور میشوند، مثل این که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اگر اردک، ذهن انسان را داشت، این درگیری را با فکر کردن و داستان سازی دربارهی آن، زنده نگه میداشت.
داستان اردک احتمالا این میشد :
باور نمیکنم چنین کاری کرده باشد.
تا چند سانتی متری من جلو آمد.
فکر میکند برکه مال اوست.
اصلاً ملاحظهی حریم مرا نمیکند.
دیگر هرگز به او اعتماد نخواهم کرد.
دفعهی بعد برای اذیت و آزار من کار دیگری خواهد کرد.
مطمئنم از حالا دارد توطئه چینی میکند.
ولی من دیگر نمیتوانم تحمل کنم.
درسی به او میدهم که هرگز فراموش نکند.»...
اگر اردک دارای ذهن انسان بود، چه قدر زندگی برایش دشوار میشد!
@dr_robab_hamedi