2023-05-13 12:42:17
#قصه
سیری در داستانپردازی فارسی (15)
سلامان، پس از سوختن و مرگِ اَبسال، هر روز بیتاب و توانتر میشود. شاه در کار فرزند، ناتوان ماند و از حکیم چاره جُست. حکیم، سلامان را نزد خود بُرد. هرگاه سلامان به یادِ ابسال میافتاد، بادهای خاص به او مینوشاند. سلامان در مستی، ابسال را درنظرِ خویش حاضر مییافت و با او به عشقوَرزی میپرداخت.
گاهی حکیم درمیانِ سخن، از زیبارویی به نام«زُهره» (ناهید، ستارهای درآسمان) یاد میکرد و چندان از زیبایی او شرح میداد که سلامان مایل به دیدارش میشد:
این سخن چون بارها تکراریافت،
در درون، آن میل را بسیاریافت.
شاهزاده کمکم، عاشق زیباییِ معنوی زُهره یا همان ستارهی درخشان آسمانی میشود.
شَه، مُرَصّع اَفسرش بر سر نهاد؛
تختِ مُلکش، زیرِ پای از زَر نهاد.
هفت کشور را به وی تسلیم کرد؛
رسمِ کشورداریاش تعلیم کرد.
داستان در همین جا به پایان میرسد. جامی سپس به رمزگشایی از شخصیتهای داستان میپردازد:
باشد اندرصورتِ هرقصّهای،
خُرده بینان را زِ معنی حِصّهای.
صورتِ این قصه چون اِتمام یافت،
بایدت از معنیِ آن، کام یافت.
پیش از آن که خیلی کوتاه به معنیهای رمزی قصه بپردازیم، باید بگوییم که اصل داستان«سلامان و ابسال» یونانی است. در متن داستان نیز به پادشاه یونان اشاره شد. نخستین بار«حُنین ابن اسحاق» (درگذشته به سال260قمری) این داستان را از یونانی به عربی ترجمهکرد. روایت جامی دقیقاً بر مبنای ترجمهی حُنین بن اسحاق است. هیچ شاعری نه پیش از جامی و نه پس از او، دربارهی این داستان سخنی نگفتهاست. اما درمتنهای فلسفی(از ابن سینا گرفته تا خواجه نصیر و ملاصدرا) از آن به تفصیل سخن به میان آورده و به شرح و رمزگشایی آن پرداختهاند.
در روزگارِ ما نیز بزرگانی از حیطهی ادب و فلسفه، مفصل به آن پرداختهاند؛ ازجمله:
بدیعالزمان فروزانفر در کتاب«زندهی بیدار» (انتشارات بنگاه ترجمه و نشرکتاب، چاپ اول1334)
هانری کُربَن(حَی بن یَقظان: ابن سینا، ترجمه و شرح فارسی منسوب به جوزجانی، مرکز نشردانشگاهی، چاپ سوم1366)
تقی پورنامداریان در کتاب«رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی» انتشارات علمی و فرهنگی،چاپ سوم1368
و کاملتر و مبسوط تر از همه: سیدضیاءالدین سجادی درکتاب«حَیّبن یَقظان و سلامان و ابسال»
(انتشارات سروش، چاپ اول1374) که همهی اخبار و آگاهیهای مربوط به سلامان و ابسال را نقل و شرح نمودهاست. برای آگاهی از روایتهای مختلف این داستان و شرحهای آن باید به همین کتاب مراجعه نمود.
درهمهی شرحها و رمزگشاییها، پادشاه خدا است (که فرزندی ندارد) .
حکیم، فیضِ الهی یا «عقل فعّال یا عقل دهم» که ترتیبِ امور جهان و انسان برعهدهی اوست.
سلامان همان عقل نظری (به نوعی جانشین خدا در زمین) و ابسال نیز نفس یا عقل عملی است.
گاهی نیز ابسال مجموعهای از زیباییهای زمینی و شهوات و هوسهاو..است. از این جهت، داستان نوعی بیان فلسفی از پیدایش عقل و نفس و مراتب هستی و بقای نفس و اصالت معنا و...است.
https://telegram.me/ezzatiparvar
222 views09:42