Get Mystery Box with random crypto!

روزنومه چی(مصطفی داننده)

Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده) ر
Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده)
Alamat saluran: @mostafadanandeh
Kategori: Agama
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 2.44K

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru 7

2022-11-10 07:19:43 یک سوال ساده؛ فرق بین خانم راکب و خانم راننده موتور چیست؟

مصطفی داننده

تناقض در کلام و رفتار یکی از مهم‌ترین مشکلات جوانان امروز ایران است. تناقض‌هایی که مثل واگن‌های خط 2 مترو تهران از جلوی چشمان مردم رد می‌شود و برای آنها سوال‌های زیادی ایجاد می‌کند که چرا این آری و آن نه؟

یکی از بهترین نمونه‌ها موتور سواری خانم‌هاست. نکته‌ای که فرمانده پیشین پلیس راه هم به آن اشاره کرده است. علیرضا اسماعیلی می‌گوید:« این مورد متناقضی است که در کشور ما زنان می‌توانند ترک موتورسیکلت‌ بنشنینند اما نمی‌توانند راننده آن باشند. این یک کج‌سلیقگی بوده که باید اصلاح شود.موتورسواری حقی است که بسیاری از زنان که به آن علاقمند بوده‌اند از آن محروم شده‌اند» خیلی سوال مهم و البته واضحی است. مسئولانی که رای به ممنوعیت موتور سواری خانم‌ها داده‌اند، لطف کنند و بگویند چه فرقی بین خانم راکب و خانم راننده موتور وجود دارد؟ اصلا چرا موتور سواری زنان ممنوع است؟

از این مدل تناقض‌ها بسیار است. مثلا دختران و پسران می‌توانند باهم به سینما، رستوران و کلاس بروند اما نمی‌توانند در سلف غذاخوری دانشگاه کنار هم بنشینند. شاید جنس صندلی‌های مکان‌های مختلف با هم فرق می‌کند که شاهد چنین حکم‌های مختلفی هستیم.

ورزشگاه رفتن بانوان هم دقیقا روایت گر تناقضی بزرگ بود. زنانی که در جامعه حضور دارند و حتی برخی از آنها برای رسیدن به محل کار خود مجبور هستند ساعت 5 صبح از خانه بیرون بزنند، حق نداشتند به ورزشگاه بروند! البته خوشبختانه در این یک زمینه فیفا به میدان آمد و فدراسیون فوتبال را مجبور کرد که راه را برای ورود زنان ایرانی به استادیوم‌ها باز کند. البته الان درهای ورزشگاه‌ها به روی همه بسته‌است و مردان و زنان در این مورد درد مشترکی دارند.

این تناقض را در راهپیمایی و انتخابات هم می‌توانید ببیند. دخترانی که در روزهای عادی به آنها چپ چپ نگاه می‌شود و نیاز به ارشاد دارند، در این روزها مورد استقبال قرار می‌گیرند و گزارش‌گران تلویزیون برای مصاحبه با آنها سرودست می‌شکنند و هرکسی بتواند با فرد بی‌حجاب‌تری مصاحبه بگیرد، موفق‌تر است و بیشتر دیده می‌شود.

این رفتار را حتی در فرنگ رفتن جوان‌ها هم قابل مشاهده است. فرزندان مسئولان کشور در هر دو جناح به راحتی برای درس خواندن و البته زندگی کردن راهی آمریکا، اروپا و کانادا می‌شوند اما وقتی فرزندان مردم عادی چنین تصمیمی می‌گیرند همان مسئولان شروع به نصیحت می‌کنند و جوانان را دعوت می‌کنند ایران را بسازند. شاید بعد از این نصیحت، گوشی را بر می‌دارند و با بچه‌های‌شان از طریق تماس تصویری حرف می‌زنند و جویای احوال‌شان می‌شوند.

تناقض را حتی می‌شود در حضور در شبکه‌های اجتماعی دید. مدام و هر روز در مورد مضرات شبکه‌های اجتماعی حرف می‌زنند و به مردم می‌گویند از این شبکه‌ها استفاده نکنید اما خودشان تقریبا در همه شبکه‌های اجتماعی فیلتر شده حضور دارند. سری به تویتر بزنید تا متوجه این معنا شوید.

بله، اعتراض جوانان به همین تناقض‌های بزرگ و کوچک است. بی‌عدالتی و تبعیض بسیار آزار دهنده است. آدمی فقر و مشکلات اقتصادی را تحمل می‌کند اما تبعیض را نه.

انسان دچار تبعیض و تناقض همیشه حس شکست و شکایت دارد. شکایت از ظلمی که به او شده است و اگر این ظلم نبود او هم مانند دیگران زندگی خوبی داشت.

انسانی که از تبعیض رنج می ‏برد نمی‏تواند استعدادهای بالقوۀ خود را به فعل برساند و ارتباط سالمی با دیگران داشته و نهایتاً در سرنوشت جامعۀ خویش نقشی سازنده به ‏عهده گیرد.


درد تبعیض امروز مهم‌ترین مشکل ماست و تا این درد درمان نشود، نمی‌شود امید داشت که حال جامعه بهتر شود.

@mostafadanandeh
1.3K viewsedited  04:19
Buka / Bagaimana
2022-11-09 06:51:42 بیخیال سرمای اروپا؛ فکری به حال دارو کنید!

مصطفی داننده

این روزها رسانه‌های حامی دولت سیزدهم، تیترهای خود را به سرمای اروپا و مشکلات اهالی فرنگ اختصاص داده‌اند. صداوسیما هم دست کمی از آنها ندارد. درحالی این توجه به سرما اتفاق می‌افتد که مردم ایران به شدت با کمبود دارو مواجه‌اند و مشکلات اقتصادی از در و دیوار شهرها بالا می‌رود.

برخی از دوستانم که داروخانه کار می‌کنند، به شدت از نبود دارو گلایه دارند و یکی از آنها می‌گفت که بیش از همیشه با کمبود دارو روبرو هستیم. آنهم در روزهایی که به واسطه سرمای هوا، مردمان مستعد بیماری‌های ویروسی مثل آنفلونزا هستند.

البته احتمالا در چند روز پیش رو در یک نشست خبری مشکلات دارو هم به گردن دولت قبل خواهد افتاد و حسن روحانی مقصر نبود دارو در دولت رئیسی تلقی خواهد شد.

هرکسی از بیرون سخنان دولتمردان ایران را بخواند، تصور می‌کند سوئیسی در قلب خاورمیانه روییده است که مردمانش هر روز دوش شیر می‌گیرند و ارزش پولشان ده‌ها برابر کشورهای همسایه و حتی آن سوی اقیانوس‌هاست. مردم ایران اما در سخت‌ترین شرایط زندگی می‌کنند و برای تامین نیازهای اصلی زندگی‌شان با مشکل روبرو هستند.

به طور مثال یامین پور که مجری تلویزیون بود و حالا معاون وزیر ورزش است گفته:« اروپا در آستانه فروپاشی است! و قیمت سوخت در فرانسه ۲۲ برابر شده است. ما مشت آخر را به آمریکا می زنیم و وارث جهان خواهیم شد!»

مردم این حرف‌ها را می‌شنوند و با خود می‌گویند اینها در کدام سرزمین زندگی می‌کنند که مشکلات باقی مردم جهان را می‌بینند اما از حال ما خبر ندارند.

می‌دانید که وقتی دوستان سرکار هستند و حال اقتصاد خوب نیست، اهالی خطبه و منبر به مضرات زیاد خوردن و زیاد پوشیدن می‌گویند و مردم را توصیه به خوردن غذای ساده مثل اشکنه می‌کنند. نمی‌دانند که همان غذا هم الان در دسته غذاهای لاکچری تعریف می‌شود.
الان هم به احتمال زیاد شاهد سخنانی در مورد مزایای عطاری‌ها و داروهای طبیعی خواهیم بود. تازه اگر نبود دارو به امتحان الهی ربط داده نشود.

برای اینکه این معنا را بهتر درک کنید، توجه شما را به خطبه امام جمعه رشت در مورد گرانی دلار در این روزها جلب می‌کنم. آیت الله رسول فلاحتی در خطبه های نماز جمعه شهر رشت گفت:« دشمنان می خواستند قیمت دلار را تا ۵۰ هزار تومان بالا ببرند و برنامه های اقتصادی دولت را مختل کنند، اما دولت ارز ترجیحی را حذف و بازار را مدیریت کرد.»

کاش رئیس جمهور و اعضای دولت، کمی هم کار کنند و دست از حرف زدن و وعده دادن بردارند. آنها مدام می‌گویند که وضع کشور در مسیر بهبود قرار دارد اما به راستی مردم این بهبود را لمس نمی‌کنند و هر روز شاهد کوچک‌تر شدن سفره زندگی‌شان هستند. شاید معنای بهبود در فرهنگستان عوض شده است و ما مردم از آن خبر نداریم.

@mostafadanandeh
882 viewsedited  03:51
Buka / Bagaimana
2022-11-08 09:49:44 من اگر نماینده مجلس بودم...

مصطفی داننده

من اگر امروز نماینده مجلس بودم، به جای ارائه طرح‌هایی مثل اعدام! با دیدن وضعیت جامعه به ویژه قشر جوان، طرحی را آماده می‌کردم که در آن تمام دستگاه‌های فرهنگی مجبور به ارائه گزارش در مورد عملکرد خود در تمام این سال‌ها شوند و این سوال را پاسخ دهند که چه کرده‌اند؟

خنده دار نیست، سال‌ها میلیارد میلیارد از پول مردم، در جیب صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و هزار نهاد فرهنگی بزرگ و کوچک می‌رود اما بازهم مسئولان کشور از نفوذ فرهنگی غرب در کشور گلایه می‌کنند و به دنبال طرح‌هایی مثل صیانت هستند.

این روزها هم که شاهد هستیم، برخی در خطابه‌های خود می‌گویند، معترضین که نماز نمی‌خوانند، تازه مشروب هم می‌خورند و فرزند طلاق هم هستند.

تمام ایرانی‌هایی که بعد از انقلاب به دنیا آمدند، مدرسه رفتند، دانشگاه را پشت سر گذاشتند یا در حال سپری کردن آن هستند، با آموزه‌های دینی آشنا شدند. اما چرا هنوز بعد از این همه سال یک مسئله مثل حجاب برای آنها حل نشده است؟

من اگر جای حاکمیت بودم از نهادی فرهنگی طلبکار می‌شدم که این همه هزینه فرهنگ می‌شود اما بازهم پاشنه آشیل است. شده است داستان فرزندی که پدر تمام زندگی را برای او می‌گذارد تا در کنکور قبول شود و در نهایت پسر یا دختر، رتبه‌ای می‌آورد که در نهایت با آن می‌شود در کاردانی دانشگاه آزاد در شهری دور پذیرفته شد.

این روزها مدام این جمله را که سلبریتی‌ها با پول بیت‌المال به اینجا رسیده‌اند را شنیده‌ایم. حالا که اینقدر روی بیت‌المال حساس هستید و نگران آن چند میلیاردی که مهران مدیری و علی کریمی گرفته‌اند، چرا در مورد بودجه‌های فرهنگی ساکتید؟ مال اینها بیت المال است و مال آنها بیت الحال؟

سوال کنید و پاسخ بخواهید. از کجا آورده‌اید را که به سرانجام نرساندید حداقل با پول داده شده چه کرده‌اید را به سرانجام برسانید.

چرا با این همه سازمان و نهاد فرهنگی همچنان نگران چند شبکه اجتماعی و حتی چند شبکه لندن نشین هستید؟ چه می‌گویم! حتی نگران چند شبکه نمایش خانگی که با قانون همین مملکت در حال فعالیت هستند.

چرا هیچوقت نتوانستید پاسخ مستدلی به مسئله حجاب بدهید؟ در تمام این سال‌ها جوانان از حجاب گفتند اما پاسخی نشنیدند و فقط مدام به آنها یادآوری شد که از موهای خود آویزان خواهید شد و تمام!

در عرصه عمرانی وقتی بودجه‌ای تخصیص داده می‌شود، مردم بعد از چند سال، پولی که از جیب‌شان برداشته شده را در قالب سد یا جاده می‌بینند. در مسائل فرهنگی چطور؟ از کدام تاثیر نهادهای فرهنگی در کشور می‌شود سخن گفت؟

شق القمر نمی‌خواهیم، یک کار فرهنگی که دوستان با بودجه هنگفت انجام دادند و تاثیر گذار بوده است را نام ببرند. گشتیم نبود، نگردید نیست.

مشکل کشور همین است. وقتی پول مردم، برای مردم خرج نمی‌شود و تبعیض، فقر و ناعدالتی زندگی مردم را سخت می‌کند، باید شاهد چنین جامعه چند پاره و زخم دیده هم باشید. جامعه‌ای که نفرت در آن تبدیل به غولی چند سر شده است که با زدن یک سر آن، هفت سر دیگر اضافه می‌شود.

اینکه مردم امروز حرف هم را نمی‌فهمند و با برچسب زدن با یکدیگر حرف می‌زنند یعنی اینکه در این کشور نه تنها کار فرهنگی صورت نگرفته است، بلکه شاهد خروار خروار کار غیرفرهنگی بوده‌ایم.

در همان آمریکا خونخوار و اروپا یخ زده از سرما، شاهد تجلی فرهنگ‌ در رفتار اجتماعی مردم هستید. بله، به شعار باشد ما می‌توانیم با میزان شعارهایی که می‌دهیم کهکشان راه شیری را ریسه رنگی بکشیم اما وقتی پای عمل که می‌آید، چراغ‌مان یک اتاق کوچک خانواده 4 نفره را هم روشن نمی‌کند.


@mostafadanandeh
997 views06:49
Buka / Bagaimana
2022-11-07 15:32:58 کفایت مذاکرات در مجلس با قطع میکروفون!

مصطفی داننده

نطق معین‌الدین سعیدی نماینده سیستان و بلوچستان در مجلس، با حواشی زیادی همراه بود. همکاران او در پارلمان در خلل سخنرانی او، دو، دو ( به نشانه مخالفت) می‌کردند و در نهایت هم هیئت رئیسه مجلس، میکروفون این نماینده را قطع کردند تا بیش از این حرف نزند.

سخنرانی سعیدی در مورد حوادث استان سیستان و بلوچستان طی روزهای اخیر بود. این برخورد درست در زمانی اتفاق افتاد که قالیباف رییس مجلس از شنیدن صدای مخالفان حرف زده بود.

این نوشتار می‌خواهد از نمایندگان مجلس و در راس آن محمد باقر قالیباف بپرسد، وقتی شما تحمل شنیدن نظرات یکی از همکاران خود در بهارستان را ندارید، چگونه می‌شود باور کرد که به راحتی صدای مخالف را می‌شنوید؟ به قول معروف بهتر است شما اول برادری خود را ثابت کنید تا بعد در مورد گفت‌وگو حرف بزنیم.

یک نماینده، در مورد اتفاقات شهری که نمایندگی آن را به عهده دارد، حرف زده است. آیا او باید با چنین واکنشی روبرو شود؟ و با قطع کردن میکروفونش به این نماینده بفهمانید که کفایت مذاکرات آقا!

اجازه بدهید تا مردم حرف‌ها و شعارهای شما را در عمل هم باور کنند. در زمینه اقتصادی که مدام می‌گویید تصمیم‌های ما برای بهبود وضعیت زندگی مردم است اما دریغ از یک گام مثبت درجهت بهبود وضع زندگی مردم.

بله، شاید بگویید ما حقوق‌ها را اضافه کرده‌ایم اما نمی‌گویید که تورم هم سوار بر آسانسور است و جلوتر از حقوقی که از پله‌های سنگی بالا می‌رود، جیب مردم را خالی می‌کند.

در زمینه شنیدن صدای مخالف هم که نطق سعیدی اتفاق می‌افتد. واقعا از این نمایندگان می‌شود انتظار داشت که روبروی یک جوان و یا خیل دانشجویان بنشیند و سخنان تند و تیز آنها که اصلا مهربانانه نیست، گوش کند؟

بله حرف زدن از شنیدن صدای مردم آسان‌ترین کار است اما وقتی یکی، دوتا نماینده جریان مخالف به صداوسیما دعوت می‌شود، سید کاظم موسوی نماینده اردبیل می‌گوید: "کرباسچی ۲۵ سال قبل از ریل خارج شده است اما صدا و سیما به عنوان یک نهاد مقدس و مربوط به نهاد رهبری از وی دعوت می‌کند. از مسئولان صدا و سیما خواهش می‌کنم افراد انقلابی و ولایی که به فکر نظام و شهدا هستند را به عنوان کارشناس به برنامه‌های خود دعوت کرده و از نقطه نظرات آنها استفاده کند."

دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ بالاخره صدا شنیده شود یا تنها صدای انقلابی‌ها پخش شود؟

بهتر است نمایندگان مجلس و البته دولت، تکلیف خود را با شنیده شدن صدای مخالفان روشن کنند. آیا ببیند توان شنیدن دارند یا فقط شعار آن را می‌دهند؟

@mostafadanandeh
1.8K views12:32
Buka / Bagaimana
2022-11-05 02:15:52 ‏ بادمجان دولت رئیسی کی می‌رسد؟

مصطفی داننده

‏رئیسی وقتی دولت را تحویل گرفت از حل مشکلات کشور گفت. مردم تصور کردند که در زمان زعامت رییس پیشین قوه قضاییه بر قوه مجریه دلار 25 هزار و 500 تومانی حداقل به زیر 20 هزار تومان می‌رسد اما زهی خیال باطل!

‏رئیسی همچنان فکر می‌کند که رییس قوه قضاییه است و می‌تواند با دستور دادن همه مسائل را حل کند.

‏آقای رئیسی امروز باید از آنهایی که می‌گفتند دو ماه صبر کنید تا سرما به اروپا برسد تا آنها با زانو به سمت مذاکره با ایران بیایند، بپرسد پس چه شد؟ نه تنها برگ برنده نداریم بلکه، پای ما را به جنگی که در آن نقشی نداریم، باز کرده‌اند.

‏حالا از این تریبون و آن تریبون بگویند که ما کشور را به مذاکرات گره نزده ایم. قاعدتا اگر هیچ چیز به هیچ چیز ربط نداشت الان دلار باید زیر 25 هزار تومان بود نه در نزدیکی‌های 35 هزار تومان!

‏ما امروز به شیوه رائفی پور این مرد همه چیز دان ایران، که در زمان حسن روحانی گفته بود:« آی مردم، اگر اومدن گفتن خدا وجود نداره یا گفتن ۶ تا خدا وجود داره ول کنین، بگید دلار چند؟!» می‌پرسیم دلار چند آقای رئیسی؟
/عصر ایران
@yaser_arab57
@nasiri42
593 views23:15
Buka / Bagaimana
2022-11-04 08:46:33 می‌شود در شبکه‌های اجتماعی داخلی از ...

مصطفی داننده

سردار نقدی معاون معاون هماهنگ کننده گفته است:« خطای بزرگی کردیم که ملت و جوانان را در دست و بال شبکه های مجازی و شبکه های خارجی گذاشتیم تا افکارشان توسط آنها فریب داده شود و تصویر غلطی از واقعیت را داشته باشند و امروز وظیفه ما روشنگری است و باید جبران کنیم.»

بعد از خواندن سخنان جناب نقدی و خیل افرادی که شبکه‌های اجتماعی خارجی را برای مردم مضر می‌دانند، به این نتیجه رسیده‌ام که این آقایان و البته خانم‌ها تعریف درستی از شبکه‌های اجتماعی ندارند.

شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، کاربر محور هستند و خود شبکه نمی‌تواند اطلاعاتی را به مخاطب ارائه دهد؛ درست برخلاف شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان لندن یا لس‌آنجلس.

هرچه دراین شبکه‌های اجتماعی هست، دست پخت همین مردم است. آنچه دوستان را ناراحت کرده است، برآیند جامعه‌ فعلی ایران است. همین مردمی که هر روز با آنها سروکار داریم، نقش ارائه دهندگان اطلاعات به دیگران را بازی می‌کنند.

خوب فرض می‌کنیم که شبکه‌های اجتماعی خارجی برای همیشه فیلتر شد و دیگر نامی از آنها نماند و به خاطره‌ها پیوستند و کرور کرور مردم به شبکه‌های داخلی آمدند اما لازم است یادآور شوم که دوباره همان مردمی که در اینستاگرام بودند در همین‌ها هم هستند.

شاید گفته شود، نکته همین جاست. ما دیگر اجازه نمی‌دهیم که مخاطبان هرچه می‌خواهند در این شبکه‌ها منتشر کنند و سانسور نقش جدی در این میان دارد.

نکته مردم هم دقیقا همین است. بسیاری حاضر نیستند در شبکه‌های اجتماعی داخلی حضور داشته باشند چون از سانسور می‌ترسند.
می‌دانید که با گسترش فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، مسئولین کشور در یک اتاق شیشه‌ای قرار گرفتند و هر حرف و کلام آنها زیر ذره بین افکار عمومی است. دیگر نمی‌شد حرفی زد و کاری کرد بدون اینکه کسی مطلع شود.

برخی از چهره‌های سیاسی کشور از همین اتاق شیشه‌ای می‌ترسند. از اینکه مردم به راحتی رفتار و عملکرد آنها را می‌بییند و قضاوت‌شان می‌کنند. به خاطر همین تصمیم گرفتند که این اتاق را آجری کنند.

آیا در شبکه‌های اجتماعی داخلی که انشالله بهترین کیفیت جهانی را دارند، مردم می‌توانند سیلی نماینده مجلس به سرباز منتشر کنند؟ می‌شود از رفتارهای ناشایست مقامات دولتی سند منتشر کرد؟ یا واضح بگویم می‌شود از ماجرایی مثل درگذشت مهسا امینی در مقر گشت ارشاد پلیس حرف زد؟

مردم دوست دارند مسابقه ورزشی دختر ایرانی را تماشا کنند. تصاویری که کاربران آن را در این شبکه‌ها منتشر می‌کنند و صداوسیما این مسابقه را سانسور می‌کند، آیا در شبکه‌های اجتماعی داخلی می‌شود این مسابقه را دید؟

الان در فرمانداری یک شهر کوچک وقتی فرماندار رفتار خلاف عرفی انجام می‌دهد، تمام مردم متوجه آن می‌شوند. این درحالی است که در زمان‌های نه چندان دور فقط اهالی آن شهر یا استان در جریان داستان قرار می‌گرفتند.

بله، یکی از دلایل علاقه مردم به شبکه‌های اجتماعی خارجی، همین رسیدن اخبار بدون سانسور است. اخباری که در رسانه‌های داخلی به ویژه صداوسیما منتشر می‌شود لای زر ورق سانسور پیچیده شده است و مردم تشنه اخبار بدون سانسور هستند که توسط خودشان در این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

بله، مشکل امروز اینجاست که دوستان نگاه درستی به شبکه‌های اجتماعی ندارند و تصور می‌کنند که اینستاگرام یک شبکه است مثل من و تو!

@mostafadanandeh
1.4K viewsedited  05:46
Buka / Bagaimana
2022-11-02 03:31:09 آنچه مثل آفتاب هویداست و نمی‌شود آن را انکار کرد این است که دیگر برای تغییر در جامعه نمی‌توان به صندوق رای امیدوار بود. حالا چه چیز جایگزین آن خواهد شد را نمی‌دانم. می‌دانم اما شاید این نوشتار جای بیان آن نیست.

@mostafadanandeh
1.2K viewsedited  00:31
Buka / Bagaimana
2022-11-02 03:31:09 چرا خیابان جای صندوق رای را گرفت؟

مصطفی داننده

در حال مرور فیلم‌های قدیمی بودیم که به فیلمی از ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی رسیدیم. فیلم را سال ۹۶ برداشته بودیم. آن زمان که حسن روحانی برای سخنرانی انتخاباتی به ورزشگاهی آمده بود که مردم سال‌ها در آن شاهد افتخار آفرینی ملی پوشان والیبال ایران بودند.

شوری به پا بود. همه با هم سرود‌های ملی می‌خوانند و از شعار‌های انتخاباتی حسن روحانی حمایت می‌کردند. همان جوان‌ها یک ماه تمام در خیابان به صورت چهره به چهره مردم را دعوت به حضور در انتخابات می‌کردند و از آینده روشن می‌گفتند.

جوان‌هایی که در سال ۸۸ یکبار سرخوردگی را تجربه کرده بودند، اما امید داشتند بازهم از طریق صندوق رای به اهداف خود برسند. همانگونه که جوانان در سال ۷۶ با یک اتحاد مثال زدنی به آنچه می‌خواستند رسیدند. البته که فقط جوان‌ها نبودند، اما در این نوشتار می‌خواهم از جوانان بگویم که این روز‌ها در دانشگاه، مدرسه و خیابان شیوه دیگری به غیر از صندوق رای برای شنیده شدن حرف‌هایشان انتخاب کرده‌اند.

همان‌هایی که سال ۹۶ هم به میدان آمدند و حرف خود را به کرسی نشاندند که مسیر آینده کشور را مشخص کنند. اما حالا چرا به اینجا رسیده‌ایم؟

بحران‌های اجتماعی یک باره اتفاق نمی‌افتند. این پدیده‌ها تصادف جاده‌ای نیستند که به خاطر غفلت یک راننده و یا خرابی یک ماشین به وقوع بپیوندد بلکه علت و معلول‌های بسیاری دارد که هیچگاه به آن پرداخته نشده است.

در سال هزار و چهارصد، اصول‌گرایان سرخوش از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم بودند. بعد از دو شکست، پیروزی آنچه خود بزرگ می‌پنداشتند جشن گرفته بودند، اما آن‌ها فراموش کرده که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری به زیر ۵۰ درصد رسیده است.

پنجاه و یک درصد از مردم در این انتخابات رای ندادند و این درحالی است که در سال ۹۶، ۲۶ درصد مردم به پای صندوق رای نیامدند. این هشدار بزرگی بود که دیگر بخش مهمی از جامعه راه تغییر را در صندوق رای نمی‌بیند.

مردم به این نتیجه رسیدند که دیگر مثلا برای تغییر در وضعیت اقتصادی کشور یا حل مسئله گشت ارشاد نمی‌توان امید به تغییر دولت‌ها یا مجلس‌ها داشت. وضع همانی است که هست. شعار‌های انتخاباتی در حد شعار می‌ماندند و وضع ایران هر روز بدتر از دیروز می‌شد.

ناظران سیاسی این شکاف ایجاد شده را درک نکردند و با خود گفتند که در بسیاری از کشورهای دنیا میزان مشارکت در انتخابات به زور به 40 درصد می‌رسد و این آمار برای ایران یک برد بزرگ است و شروع به حماسه سرایی برای آن کردند.

البته که این یک پیروزی یا سرخوردگی بزرگ همراه بود. اینکه امروز جوان دانشگاهی با شدیدترین الفاظ اعتراض خود را نشان می‌دهد، یعنی دیگر امیدی به تغییر بنا بر شعارها و وعده‌ها ندارد. او به خوبی به یاد دارد در همان ورزشگاه 12 هزار نفری برای شعار برداشتن گشت ارشاد سوت و کف زده است اما در عمل هر روز شاهد شدیدتر شدن این برخورد پلیسی با یک پدیده فرهنگی شدند.

وقتی قدرت تصمیم‌گیری در مورد مسائل مهم کشور از جمله سیاسی و فرهنگی از دست دولت‌ها خارج شد و شوراهای مختلف برای این مسائل تصمیم گرفتند، جامعه به این نتیجه رسید که با تغییر دولت‌ها هیچ تغییری در سیاست‌گذاری‌ها ایجاد نمی‌شود و آش همان آش است و کاسه همان کاسه.

بسیاری از ایرانیان خارج از کشور که این روزها به شدت معترض شرایط کشور هستند، در انتخابات 92 و 96 به طرز عجیبی یکدیگر را دعوت به حضور در انتخابات می‌کردند تا با تغییر شرایط کشور مسیر بازگشت‌شان به ایران فراهم شود.

همان‌ها امروز هر شنبه شعارهایی می‌دهند که نمی‌شود در جمع آنها را گوش کرد.

جالب اینجاست که به جای درس گرفتن، به تندروترین افراد جامعه تریبون می‌دهیم تا در صداوسیمایی که به عقیده نگارنده هنوز پرمخاطب‌ترین رسانه ایران است، حاضر شوند و جامعه را عصبانی کنند. کسانی که نقش بسزایی در ناامید کردن مردم از صندوق رای داشتند. همان‌هایی که در پارلمان برجام را آتش زدند وامروز بر این باورند که گشت ارشاد باید پررنگ‌تر از گذشته به کار خود ادامه دهد. متعصبینی که همیشه راه گفت‌وگو در کشور را بسته‌اند و فقط خود را فرزند پیامبر می‌دانند و دیگران را کافر خطاب می‌کنند.

بله، اعتراضات امروز ایران، حاصل یک ناامیدی بزرگ است. ناامیدی از صندوق رای! و این هنر بزرگی بود که مردم امیدوار به تغییر را تبدیل به سرخوردگانی کردیم که امیدی کمی به فردا دارند. درهمین جامعه ناامید مسئله گشت ارشاد تبدیل به یک اصل می‌شود و بسیاری از ائمه جمعه هر هرهفته در مورد آن حرف می‌زدند اما در مورد فساد اقتصادی و فشار گرانی به مردم سکوت می‌کردند و سعی می‌کردند نشان دهند همه چی آرام است و اینها امتحان الهی است.
1.8K viewsedited  00:31
Buka / Bagaimana
2022-11-01 05:05:46
احسان رستگار میگه نیلوفر حامدی و الهه محمدی در دوره‌های عملیات تروریستی شرکت کردن!انگار بیانیه‌ و لشکر سایبری‌شون کم یوده، این یارو افتاده جلو! سنگ را بسته‌اند و سگ‌ها را گشوده‌اند. / محمد حسن نجمی

ما خبرنگارها باید مثل احسان رستگار نباشیم. البته که او خبرنگار نیست. پس برای اینکه آدم باشیم مثل او نباشیم. / مصطفی داننده

پ ن: ده ها توییت از روزنامه نگاران و فعالین درباره پرونده سازی احسان رستگار بر علیه دو روزنامه نگار، زده شده بود که امکان درج آن میسر نبود.

@Sahamnewsorg
312 views02:05
Buka / Bagaimana
2022-10-30 18:48:48 به جرم راست‌گویی

مصطفی داننده

نیلوفر حامدی و الهه محمدی، از سوی دو نهاد اطلاعاتی کشور متهم به همکاری با رسانه‌ها و دولت‌های خارجی شدند‌.

در مورد این اتهام بزرگ دو نکته وجود دارد.

اول: این همکار عزیز در بند ما، مگر خبر دروغی را منتشر کردند؟ یکی خبر به کما رفتن به خاطر گشت ارشاد را منتشر کرد و دیگری در شهر مهسا امینی حاضر شد.

کجای این رفتار خلاف اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است؟ مگر نه اینکه مهسا امینی در مقر گشت ارشاد به کما رفت؟ مگر نه اینکه او در بیمارستان درگذشت؟

همه خبرهایی که این دو منتشر کردند، روشن و دقیق بوده است ولو آنها را به ایران اینترنشنال داده باشند.

دوم: احتمالا آقایان از اینکه آنها خبر راست را منتشر کردند، ناراحت هستند. خبرنگار خوب، خبرنگاری است که ماست‌مالی کند.

مثلا بنویسد که مهسا امینی روبروی پارک ملت تهران به خاطر برخورد صاعقه درگذشت.

برای همین است که منتشرکنندگان عکس‌ها و خبرهای تخلف‌های حکومتی، جلوتر از متخلفین بازداشت و محکوم می‌شوند.

نیلوفر و الهه، این روزها دو نماد شرافت در روزنامه‌نگاری هستند حتی اگر به زودی مجبور به اعتراف اجباری شوند.

@mostafadanandeh
1.8K views15:48
Buka / Bagaimana