Get Mystery Box with random crypto!

روزنومه چی(مصطفی داننده)

Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده) ر
Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده)
Alamat saluran: @mostafadanandeh
Kategori: Agama
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 2.44K

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru 8

2022-10-30 18:12:04 روزنامه نگاری جرم نیست

برای نیلوفر حامدی و الهه محمدی که به جای تقدیر و تشویق، متهم شدند

رضا غبیشاوی

1- آنچه که دو روزنامه نگار حرفه ای نیلوفر حامدی و الهه محمدی در ماجرای مرگ جنجالی مهسا (ژینا) امینی انجام دادند یعنی حضور در بیمارستان و محل دفن و مصاحبه با خانواده او و انتشار خبر و گزارش، در راستای فعالیت حرفه ای و اخلاقی و قانونی روزنامه نگاری بود. هر روزنامه نگار حرفه ای دیگری هم جای آنها بود قطعا چنین می کرد و این شایسته تقدیر و تشکر بود و نه اتهام و مجازات.

حقوق و منافع مردم و جان انسان ها ارزش های خبری هستند که هیچ روزنامه نگاری نمی تواند بر آنها چشم ببندد. روزنامه نگاری بر پایه واقعیت و در تلاش برای کشف حقیقت است. حرکت در غیر از مسیر قطعا معنای روزنامه نگاری نمی دهد.

گفته شده نیلوفر حامدی و الهه محمدی در پوشش خبرنگار، دست به فعالیت خبری زدند. این در حالی است که این دو نفر، واقعا خبرنگار هستند و برای سال های طولانی به طور علنی و شناسنامه دار، در این حرفه فعالیت دارند و در موضوع مهسا امینی هم برای یک روزنامه مجوز دار و با نام خود و علنی، فعالیت و مطالب خود را منتشر کردند.
به گفته مدیرمسوول روزنامه های شرق و هم میهن، این دو روزنامه نگار در همه فعالیت های خود، با مقام بالادستی و مدیرمسوول روزنامه هماهنگ بوده اند.

نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو روزنامه نگار حرفه ای، باسابقه و باتجربه هستند که تاکنون گزارش های متعددی را درباره موضوعات مهم و مورد توجه مردم و مسوولان منتشر کرده اند در نتیجه آنها با محدودیت های مختلف حقوقی، اخلاقی و حرفه ای و حساسیت های مختلف در پوشش خبری آشنا بودند.

هر دو در مرداد ماه 1401 در جشنواره گزارش نویسی انجمن صنفی روزنامه نگاران تهران برگزیده شدند و مورد تقدیر قرار گرفتند و درست چند ماه بعد به همان دلیل، یعنی گزارش نویسی، مورد اتهام هستند.

3- اگر آنچه که نیلوفر حامدی و الهه محمدی در موضوع مرگ مهسا امینی انجام داده اند را اتهام و جرم بدانیم در این صورت کل فعالیت حرفه ای روزنامه نگاری را باید جرم دانست و منع کرد چرا که آنچه علیه این دو مطرح شد فعالیت عادی همه خبرنگاران و روزنامه نگاران حرفه ای در رسانه های ایران و جهان است که تلاش می کنند به دور از روابط عمومی و تبلیغات، کار حرفه ای خود را انجام دهند. آنچه علیه این دو روزنامه نگار مطرح می شود تهدیدی بزرگ علیه روزنامه نگاران و فعالیت رسانه ای ایران است و می تواند آسیب بزرگتری به بخش اطلاع رسانی و فعالیت رسانه ای در ایران وارد کند. به همین دلیل لازم است درباره اتهامات علیه این دو روزنامه نگار، تجدیدنظر جدی انجام شود.

4- روزنامه نگاران حرفه ای و با تجربه هم در کنار دیگر اقشار جامعه چون پزشکان و وکلا و فعالان اقتصادی و خلبانان و مهندسان و نظامیان و ... سرمایه های کشور هستند که نه تنها باید از آنها حفاظت کرد بلکه در تقویت و حمایت آنان کوشید. جامعه برای دانستن واقعیت و حقیقت و اطلاع رسانی شفاف و بی طرفانه و دفاع از حقوق مردم و منافع عمومی، به روزنامه نگاران حرفه ای نیاز دارد.

5- اطلاع رسانی تاخیری، مشوش، سنتی، عقب مانده، تبلیغاتی و ارگانی و در یک کلام به دور از واقعیت، علیه امنیت کشور است و می تواند منجر به اعتراضات مردمی، ایجاد تردید افکار عمومی درباره مسائل حساس و شکاف های خطرناک میان حکومت و مردم شود.

ردپای چنین اطلاع رسانی معیوبی در ریشه بحران و اعتراضات چند سال اخیر به خوبی قابل مشاهده است. این نوع از اطلاع رسانی نه تنها حس اعتماد مردم را کاهش می دهد بلکه آتشفشانی از خشم و عصبانیت، بزرگتر از عامل اصلی ناراحتی، ایجاد می کند. اتفاقات و بحران هایی که کشور را وارد شرایط ناگوار می کند و آسیب آن نیز متوجه همه می شود. راه حل، کنار گذاشتن این نوع از اطلاع رسانی آسیب زا و بهره برداری از اطلاع رسانی حرفه ای، روابط عمومی حرفه ای و روزنامه نگاری حرفه ای است. تحقق این سه نیز بدون کمک و همراهی بخش ها و نهادهای سهیم در تامین امنیت کشور غیرممکن است.

@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
826 views15:12
Buka / Bagaimana
2022-10-29 17:03:21 بیانیه‌ی انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران درباره‌ی ایرادِ اتهام به دو همکارِ روزنامه‌نگار


انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، در واکنش به بیانیه‌ی دو نهاد اطلاعاتی که در آن اتهاماتی به الهه محمدی و نیلوفر حامدی نسبت داده شده بود، بیانیه‌ای صادر کرد.
متن این بیانیه به این شرح است:

بيانيه مشترك دو نهاد اصلی اطلاعاتی كشور درباره تحليل رويدادهای اخير، مضمونی نداشت جز اينكه بايد روزنامه‌نگاری را جرم و ممنوع اعلام كرد، زيرا فعاليت عادی دو نفر از همكاران ما در انجام وظيفه حرفه‌ای را مصداق اتهامی قرار داده‌اند كه به معنای پايان كار روزنامه‌نگاری است.

فعاليت خبری مورد اشاره نهاد‌هاي اطلاعاتی، جزو ابتدایی‌ترين و بديهی‌ترين وظايف روزنامه‌نگاری محسوب می‌شود؛ اين در حالی است كه يكی از ريشه‌های مشكلات كشور، فقدان يا خطير بودن انجام همين فعاليت‌های خبري است. آنچه را اين بيانيه درد دانسته، در واقع درمانِ رسانه‌های داخلی است.

به علت فقدان همين فعاليت است كه مرجعيت رسانه‌ای از داخل به خارج از كشور منتقل شده و امروز با چنين وضعی مواجه‌ايد، به‌طوری كه اگر تمام روزِ خود را صرف تكذيب اخباری كنيد كه غلط و دروغ می‌پنداريد، باز هم وقت كم می‌آوريد، چون رسانه نداريم. از اين رو، برخورد با فعاليت ابتدايی دو خانمِ روزنامه‌نگار حرفه‌ای، ناشي از عصبانيتی است كه نسبت به رسانه‌های برون‌مرزی وجود دارد. و ضرورت دانستن اين نكته كه مقابله با آن رسانه‌ها، اتفاقاً به رسميت شناختن و احترام و دفاع از حرفه‌ی روزنامه‌نگاری است.

انتقام از برنامه‌های ماهواره‌‌های فارسي‌زبان خارج ايران را از روزنامه‌نگاران زحمتكش و خدمتگزار مردم نمي‌گيرند. اين نه قانوني است، نه اخلاقي و نه حتی مفيد و تاثرگذار. اين اتهام كه همكاران ما براي آموزش بديهيات و اصول اوليه روزنامه‌نگاری به خارج از ايران رفته و در كلاس‌های روزنامه‌نگاری شركت كرده‌اند، فارغ از صحت و سقم اصل وجودي چنين برنامه‌هايی، توهين به شعور مخاطب و جامعه روزنامه‌نگاری محسوب می‌شود؛ آن هم دو روزنامه‌نگاری كه از حرفه‌ای‌ترين روزنامه‌نگاران كشور هستند.

بيانيه دو نهاد اطلاعاتی به معنای آن است كه همه ما روزنامه‌نگاران متهم و حتي مجرم هستيم و از آن مهم‌تر اينكه، حرفه روزنامه‌نگاری را در داخل كشور منتفی تلقی می‌كنند. از اين‌رو معتقديم بايد مجموعه نهادهاي مدنی و صنفی مرتبط با رسانه و روزنامه‌نگاری در اين مورد چاره‌انديشی كنند و اعتراض خود را به اين رويكرد ويرانگر كه ريشه تضعيف نهاد رسانه و فرستادن مرجعيت رسانه‌اي به خارج از مرزها را دربردارد ابراز كنند.

متأسفانه رويكرد اطلاعاتی مزبور درد خود را از جايي می‌داند كه در واقع درمان و چاره بيماری كشور است.
انجمن صنفی روزنامه‌‌نگاران استان تهران، اين رويكرد امنيتی را نسبت به حرفه‌ی روزنامه‌نگاری نه تنها غيرقانونی و در تقابل با آزادی قانونی می‌داند، بلكه آن را عامل اصلی يا دست‌كم يكي از عوامل بحران‌زای جامعه ايران محسوب می‌كند. ضمن آنكه شكست‌ آن از پيش قابل مشاهده است. همچنين معتقديم براساس آنچه در اطلاعيه مزبور آمده ، اقدامات حرفه‌ای دو‌ همكار حرفه‌ای ما خانم‌ها الهه محمدی و نيلوفر حامدی جزو وظايف حرفه‌ای هر روزنامه‌‌نگاری است. مگر قرار بر اين بوده كه تصويری از خانم مهسا امينی يا خبر مراسم آن مرحومه منتشر نشود كه آنان خلاف آن عمل كرده باشند؟ اين حق آنان و از آن مهم‌تر وظيفه حرفه‌ای‌شان بوده است، ضمن اينكه مديران رسانه‌ای آنان نيز در جريان مأموريت‌كاری آنها بوده‌اند.

با توجه به جميع جهات، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران معتقد است كه ايرادات حقوقی گوناگونی از نظر شكلی و ماهوی در مورد اتهامات وارده به اقدامات حرفه‌ای دو همكار خبرنگار و نيز رويكرد نهاد‌هاي اطلاعاتي به حرفه روزنامه‌نگاری وجود دارد كه اين موارد نيز طی نامه‌ای جداگانه‌ به اطلاع رياست محترم قوه قضائيه خواهد رسيد.

@journalistsclub1
926 views14:03
Buka / Bagaimana
2022-10-26 08:43:01 اگر 40 روز پیش ...

مصطفی داننده

بیایید به چهل روز پیش برگردیم. خبر درگذشت مهسا امینی، به صورت رسمی پخش می‌شود. مردم از این اتفاق حرف می‌زنند؛ «شنیدی دختره تو گشت ارشاد مرده؟»

همه منتظر واکنشی رسمی هستند. شایعه‌ها در مورد این اتفاق فراگیر می‌شود. شبکه‌های اجتماعی پر می‌شود از اخبار درگذشت مهسا امینی؛ در توییتر، اینستاگرام و تلگرام از کتک خوردن مهسا می‌گویند.

رییس پلیس برای روشن شدن ماجرا به یکی از بخش‌های خبری می‌آید، مثلا اخبار 21 شبکه اول تلویزیون. او در ابتدا مسئولیت این کار را می‌پذیرد و از مردم عذرخواهی می‌کند.

رییس پلیس کتک خوردن مهسا را تکذیب می‌کند و فیلم حضور دخترک را در مقر گشت ارشاد نشان می‌دهد و می‌پذیرد که درگذشت خانم امینی به خاطر استرسی که او تحمل کرده است.

رییس پلیس با سینه‌ای ستبر در برابر مردم، از پیگیری این ماجرا خبر می‌دهد و از تعلیق شدن مامورهای گشت ارشاد خبر می‌دهد و بازهم از مردم عذرخواهی می‌کند.

حالا به نظر شما اگر این رفتار از سوی پلیس و حاکمان اتفاق می‌افتاد، امروز شاهد این حجم از اعتراض در کشور بودیم؟

اگر از همان روز اول پلیس به دنبال این نبود که بگوید هیچ نقشی در این میان ندارد و بیماری زمینه‌ای عامل این حادثه بوده است، امروز مردم از رفتار پلیس در برابر این اتفاق تقدیر می‌کردند که بالاخره در این کشور یک نفر مسئولیت کارهای خود را پذیرفت.

عماد افروغ جامعه شناس و نماینده سابق مجلس به نکته بسیار خوبی اشاره می‌کند. او می‌گوید:« مسئولیت درگذشت مهسا امینی کمیته و کمیسیون لازم ندارد.مهسا امینی ۲۲ سال عمر کرده بود و به محض اینکه گشت ارشاد او را گرفت فوت کرد.مسئولیت این شوک روحی و روانی با پلیس است.»

شاید اگر مهسا امینی با آن لباس موجه که در فیلم هویدا بود، توسط گشت ارشاد گرفته نمی‌شود و ماموران سعی نمی‌کردند او را به محلی ببرند که ارشادش کنند و حرف برادرش را که گفته بود در این شهر غریب هستند، گوش می‌کردند، الان مهسا امینی در حال لذت بردن از پاییز بود.

مهم‌ترین مشکل کشور این است که مسئولان در جایگاه‌های مختلف، مسئولیت کارهای خود را قبول نمی‌کنند. دولتی‌ها تقصیر را به گردن دولت قبل می‌اندازند. مجلسی‌ها می‌گویند اجرا با قوه مجریه است و حالا شاهد هستیم که پلیس تقصیر را به گردن عملی که در کودکی اتفاق افتاده است می‌اندازد.

حالت مطلوب که استفعای رییس پلیس در این ماجرا بود اما همانگونه که گفته شده این مطلوب است اما انتظار این بود که حداقل مقامات در ایران مسئولیت پذیر باشند.

مسئولان کشور رفتار خود در 40 روز گذشته را مرور کنند تا متوجه رفتار ناصواب خود در ماجرای درگذشت مهسا امینی شوند. آنها زمین را به آسمان بچسبانند و هزار بیماری زمینه‌ای برای مهسا هم ردیف کنند، دلیل مرگ این دختر، حضور در گشت ارشاد است و نه چیز دیگری.


@mostafadanandeh
2.7K viewsedited  05:43
Buka / Bagaimana
2022-10-26 07:26:10
الان داشت از پاییز لذت می‌برد...

@mostafadanandeh
1.6K viewsedited  04:26
Buka / Bagaimana
2022-10-24 10:24:20 کالبد گشایی از روخوانی آقای نماینده!


مصطفی داننده

علی حدادی سخنگوی کمیسیون داخلی و شوراهای مجلس گزارش پزشکی قانونی در مورد درگذشت مهسا امینی در مقر گشت ارشاد در خیابان وزرای تهران را که تلفیقی از جملاتی فارسی و اصطلاحات تخصصی پزشکی بود، اشتباه و می‌شود گفت که خنده‌دار خواند که گویی برای بار اول است که چشمش به این متن افتاده است.

البته این اولین بار نیست که می‌بینیم نمایندگان مجلس نمی‌توانند از روی یک متن بخوانند. نماینده‌ای در مجلس دهم، مشهورترین موزه دنیا یعنی لوور را ««لووُر، لووِر، لووووور و لوبر» می‌خواند، گویی که اصلا نام این موزه معروف را اصلا نشنیده است.

البته به نظر می‌رسد ندانستن در برخی مسؤولان ما یک اپیدمی است. با این اپیدمی خیلی عجیب نیست که عضو شورای شهری در شیراز ونیز ایتالیا را متعلق به سوئیس بداند یا نماینده‌ای که خود را دانشگاهی و اهل علم می‌داند دو کلمه ساده انگلیسی «anytime & anywhere» را « آنی تایم، آنی وِر» تلفظ کند.

وقتی کریمی قدوسی که چند دوره‌ای هم نماینده است؛ ان‌پی‌تی یا معاهده منع اشاعه سلاح هسته‌ای (N.P.T) را به اشتباه (MPT) می‌نویسد، تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.

این ندانستن‌ها و اشتباهات چند نکته را به ذهن متبادر می‌کند:

اول: شرط نمایندگی داشتن فوق لیسانس است. یعنی نمایندگان مجلس دارای مدرک فوق لیسانس یا بالاتر هستند. حالا سوال این است که چگونه است یا دارنده مدرک فوق لیسانس آنهم فقه و حقوق اسلامی که با کلمات سروکار دارد، یک متن را این همه با اشتباه بخواند و به طور مثال کالبد شکافی را کالبد گشایی بگوید.

اینگونه اشتباهات نشان می‌دهد که نمایندگان مجلس کتاب نمی‌خوانند. قطعا کسی که کتاب خوانده یا حداقل فیلم دیده استف، یکبار هم که شده نام این موزه و آن شهر و برخی کلمات انگلیسی خوانده و یا دیده است.

دوم: قطعا این اولین بار نبوده است که آقای حدادی این متن را خوانده‌اند. چرا از پزشک‌های مجلس نخواستند تا تلفظ اصطلاحات پزشکی را برای‌شان بگویند. یا اگر قادر به خواندن این متن نبودند از فرد دیگری درخواست می‌کردند که آن را بخوانند.

این رفتارها بیانگر این است که این افراد مشورت هم نمی‌کنند. به هر دلیلی برخی مسؤولان کشور، کتاب نمی‌خوانند، به اینترنت سر نمی‌زنند و فیلم نمی‌بییند. به نظر می‌رسد آنها قبل از اینکه حرفی را بزنند یا متنی را بخوانند با کسی مشورت نمی‌کنند و از آنها نظر نمی‌خواهند.

سوم: این نخواندن و نشنیدن حاصل غربالگری به نام نظارت استصوابی است. وقتی بسیار از شایستگان به بهانه‌های مختلف بیرون از گود می‌مانند و حق انتخاب مردم بین همه سلیقه‌ها نیست باید شاهد چنین اتفاقات خنده‌داری در مجلس باشیم.

البته ما زیاد مته به خشاش می‌گذاریم. همین الان نماینده‌ای داریم که با اعتماد به نفس کامل می‌گوید:« چند ماه پیش از شکل‌گیری ناآرامی‌ها، افرادی را در خیابان دیدم که لخت مادرزاد بودند.» کاش همان نمایندگان مجلس از او می‌پرسیدند این لخت‌ها را در کدام خیابان ویا کجای شهر دیده است که باقی مردم آنهم در عصر گوشی به دست‌ها ندیده است.

مسؤولان کشور در هر رده‌ای باید بیشتر از مردم عادی بخوانند، ببیند و بشنوند. امروز مردم به ویژه نسل جوان در دریایی اطلاعات غوطه ور هستند و گام‌های بلندی را به سوی کسب دانش و فضیلت برداشته‌اند. نمی‌شود کسی که وظیفه اداره کشور را به عهده دارد از نظر اطلاعات از مردم خود عقب باشد.

اداره کشور، مائده آسمانی نیست که به یک انسان برسد و او با خوردن آن بتواند به همه امور مسلط باشد. تنها راه، خواندن و استفاده از تجریبات دیگران است. این اشتباهات شاید از مردم عادی پذیرفتنی باشد اما از کسی که در مورد سرنوشت، آینده و ثروت مردم تصمیم می گیرند، قابل قبول نیست.

https://hekayatgilan.ir/uploads/sajadafsharian_%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B1%DB%B0%DB%B2%DB%B2_reel_2954862288037685339_1_2954862288037685339.mp4


@mostafadanandeh
3.2K viewsedited  07:24
Buka / Bagaimana
2022-10-23 08:56:48 "ادبیات تحقیر" به جای پاسخگویی

مصطفی داننده

این روزها در نماز جمعه، در مصاحبه‌ها و یادداشت‌ها، صاحبان تریبون‌ها با اعلام اینکه معترضین چند هزار نفر بیشتر نبودند، یا اینکه تعداد درصد بالایی فرزند طلاق بودند یا از سر هیجان جوانی به خیابان آمدند و صدای خود را بالا بردند.

اینگونه سخن گفتن را می‌شود "ادبیات تحقیر" نامید. بارها نوشته شد که به جای فرافکنی، پاسخگو باشید و حرف طرف مقابل را بشنوید. اما حالا نه تنها حرفی شنیده نمی‌شود بلکه تحقیر و کوچک شمردن معترضین در دستور کار قرار گرفته است.

عجیب این است که امامان جمعه که در سال‌های نه چندان دور وظیفه آرام کردن جامعه را داشتند و سعی می‌کردند با ریش سفیدی مشکلات استان و شهری که در آن حضور دارند را حل کنند، امروز نقش بنزین روی آتش را بازی می‌کنند و به عصبانی شدن معترضین کمک می‌کنند.

بیایید به گونه‌ای دیگر به این مسئله نگاه کنیم؛ اصلا تعداد معترضین در سراسر کشور به 50 نفر هم نمی‌رسد. که در این میان 20 نفر هم وابسته به غرب و سازمان مجاهدین هستند و 30 نفر باقی مانده هم معترضین به گشت ارشاد و شرایط اقتصادی کشور هستند.

30 نفر خوب است؟ نمی‌خواهید صدای این 30 نفر را بشنوید؟ بالاخره سی نفر از آدم‌های این جامعه به شرایط کشور اعتراض دارند و سیاست‌های اعمالی را نمی‌پسندند. نمی‌خواهید از آنها بپرسید که دلایل این تفاوت دیدگاهی که دارند چیست؟

این همه نشنیدن از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ همین الان کاسبان فضای مجازی و فعالان این حوزه، مدام از اوضاع بد زندگی خود می‌گویند و خواستار رفع فیلترها در این زمینه هستند اما مسئولان به دنبال تداوم فیلتر هستند و انگار نه انگار بخش مهم از جامعه از آنها درخواست بهبود فضای کسب و کار خود را دارند.

داستان شده است مثل اینکه مردم می‌گویند آقایان مسئولان ما برای بهبود شرایط زندگی‌مان احتیاج به جاده داریم و بعد مسئولان به جای اجابت خواسته آنها، سد می‌سازند و می‌گویند ما صلاح شما را می‌خواهیم.

هنر حاکمان این است که حرف مردم را بشنوند و گرنه عصبانی کردن و نشنیدن که از هر فردی بر می‌آید.

کل کل کردن با کسانی که عصبانی هستند، کمکی به آرام کردن فضا نمی‌کند و بر عکس که باعث می‌شود این آتش در دل این تحقیر شدگان همیشه روشن باشد.

بهتر است به جای استفاده از ادبیات تحقیر و شمردن معترضان، از خودتان سوال بپرسید که چرا امروز اعتراض به بخشی از مدارس کشور هم کشیده شده است حتی اگر این اعتراض در یک مدرسه باشد.

چرا امروز دانشگاه‌های ما شاهد اعتراض‌های مختلف هستند. چرا حتی بخشی از طبقه مذهبی جامعه هم به حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها معترض هستند.

عقل سلیم می‌گوید به جای عصبانی کردن طرف مقابل بهتر است با آنها حرف زنیم و صدایشان را بشنویم.


@mostafadanandeh
2.2K views05:56
Buka / Bagaimana
2022-10-19 09:36:12 بحران امروز ایران؛ نبود مردانِ بحران

مصطفی داننده

قحط الرجال را فرهنگ معین اینگونه معنا کرده است:« نایاب بودن مردان کارآمد.» چقدر این تعریف دقیق است.

وقتی اظهار نظر برخی از چهره‌های سیاسی به ویژه در مجلس و دولت را مرور می‌کنید، می‌بینید که واقعا با بحران مردانِ بحران روبرو هستیم.

در زمانی که بخشی از مردم عصبانی هستند و حتی برخی به خیابان آمدند، یکی مثل ذوالنور نماینده قم درمجلس می‌گوید:«بی حجابی ۷۴ضربه شلاق دارد، تذکر گشت ارشاد کف پیشگیری است.نمایندگان چون از گشت ارشاد خوششان نیامده نمی توانند آنرا زیر سوال ببرند.»

صداوسیما به جای اینکه صدای همه مردم باشد، تبدیل به سخنگوی یک جریان سیاسی خاص شده است. آدم‌های این جریان هر شب در تلویزیون حضور دارند و مردم را عصبانی می‌کنند.

تندروترین آدم‌ها در تندترین روزهای ایران، تریبون دار شدند و حرف‌هایی می‌زدند که نشان می‌دهد که کشور چقدر به مردان کارآمد احتیاج دارد.

زمانی در این کشور برای آرام شدن فضا، دست به دامن مجلس می‌شدند و مهم‌ترین تصمیم‌گیری‌ها را به قوه مقننه می‌سپردند تا آنها فضا را مدیریت کنند.

الان اما اگر تصمیم گیری در اختیار پارلمان باشد، قطعا میزان بحران از رتبه 5 به رتبه 10 خواهد رسید. چون نمایندگان به جای درک درست از فضای اجتماعی کشور به دنبال شعار دادن هستند و فکر می‌کنند با حرف زدن کارهای کشور پیش می‌رود. چیزی شبیه کشاورزی کردن اهالی برره در شب‌های برره مهران مدیری!

آنها درخت نفرت را می‌بینند که هر روز بزرگ‌تر از دیروز می‌شود اما به جای اینکه با تبر به جان آن بیفتند، تبدیل به آبی می‌شوند که به رشد این نفرت کمک می‌کند. نفرت مثل درخت جک و لوبیای سحر آمیز، یک شبه رشد نکرده است و حاصل سال‌ها تندروی است که کار را به اینجا رسانده است.

دو قطبی به اندازه‌ای در کشور جدی شده است که حرف‌ها شنیده نمی‌شود و همه به دنبال زدن حرف خود هستند، چون بر این باورند که در جایگاه حق قرار گرفته‌اند.

در هیچ زمانی جامعه ایران با این چنین بحران‌های عجیب و غریب اجتماعی روبرو نبوده است. و متاسفانه جامعه هم نتوانسته است، جامعه شناس و فیلسوفانی را تربیت کند که برای وضع امروز راهکار ارائه دهند و همین معنا باعث شده است که عنان جامعه در اختیار تندروترین آدم‌ها باشد.

کسانی که در مقام مسئول نشسته‌اند اما مثل کودکان دبستانی با آینه، آینه کردن با مردم معترض حرف می‌زنند و به دنبال خواباندن کل آنها هستند.

وقتی با قحط الرجال روبرو هستید، باید منتظر جامعه‌ای هم باشید که همه با صدای بلند حرف بزنند بدون اینکه به حرف‌های هم گوش دهند.

@mostafadanandeh
2.8K views06:36
Buka / Bagaimana
2022-10-15 08:09:49 هر ایرانی را ماشین‌دار نه ولی فیلترشکن دار کردیم

مصطفی داننده

همه آمارها نشان می‌دهد که وضعیت کسب و کارهای اینترنتی حسابی وخیم است و نفس‌هایشان به شماره افتاده است.

فیلتر کردن اینستاگرام برای اهالی کسب و کار مجازی، مثل پایین کشیدن کرکره‌های مغازه حقیقی بود. آنها الان هر روز که بیدار می‌شوند چشم‌شان به اینترنت است که کی می‌آید تا بتوانند، دوباره به کسب خود رونق بدهند.

البته درد امروز آنها فقط فیلتر نیست و از آن می‌ترسند که برخی در مجلس و دولت، بالاخره حرف خود را به کرسی بنشانند و طرح صیانت را اجرا کنند و اینستاگرام برای همیشه فیلتر شود.

طراحان طرح صیانت فکر می‌کنند با چشم بر هم زدنی می‌شود یک شبکه اجتماعی داخلی جایگزین تلگرام، واتس‌آپ و اینستاگرام کرد. البته این نوع تفکر از آنها بعید نیست. کسانی برای فضای مجازی تصمیم می‌گیرند که کم‌ترین شناخت را نسبت به این فضا دارند. آنها فکر می‌کنند فضای مجازی یک ماشین است که می‌شود آن را عوض کرد و کسی هم از این تغییر احساس ضرر نکند.

تصمیم‌های این افراد شده است مثل کسانی که جاده‌ای دارند آسفالت که ماشین‌های سبک و سنگین به راحتی از آن عبور می‌کنند، دست اندازهایی هست اما خللی در مسیر رفت و آمد ایجاد نمی‌کند. اما ناگهان تصمیم می‌گیرند خودشان برای خودشان جاده بسازند.

تصمیم را می‌گیرند و بدون اینکه هنوز مسیر را مشخص کنند یا مسیر خاکی را صاف نه اسفالت کنند، مسیر اصلی را می‌بندند و مردم می‌گویند از این راهی که ما معلوم کرده‌ایم بروید.

عدم شناخت ودرک درست از شرایط کشور کار را به جایی رسانده که لیائی، معاون وزیر ارتباطات و مدیرعامل شرکت پست می‌گوید:«اختلال اینترنت در دو هفته گذشته و فیلتر پلتفرم‌های اینستاگرام و واتس‌اپ، درآمد شرکت پست را یک سوم کاهش داده است.»

کاش این آقایان می‌دانستند که با حلوا حلوا کردن دهانی شیرین نمی‌شود. مگر نه اینکه آن زمان که تلگرام را فیلتر کردند، دم از پیام‌رسان‌های داخلی می‌زدند؟ سرنوشت آنها چه شد؟ این پیام رسان‌های داخلی اما مانند دریاچه‌های مصنوعی بودند که خوب مهندسی نشده بودند و بعد از مدتی آفتاب خوردن با کمبود آب مواجه شدند و کم کم خشک شدند. همین عدم پیش بینی و انتظار صحیح باعث شد بسیاری از شخصیت‌ها، نهادهای که از مهم‌ترین حامیان فیلتر شدن تلگرام بودند با فیلتر شکن به این پیام رسان برگردند.

حالا بعد از این همه مدت سوالی درذهن بالا و پایین می‌رود که فیلتر شدن تلگرام چه تاثیری داشت؟

پیام رسان‌های داخلی که هنوز اندر خم یک کوچه هستند. بودن آنها الان هیچ فرقی با نبودنشان ندارد. یعنی تمام تلاش‌ها به باد رفته است، بدون اینکه کسی پاسخگو باشد.

شاید نتوانستیم هر ایرانی را خانه دار یا ماشین دار کنیم اما با یک تصمیم به راحتی هر ایرانی را دارای یک فیلتر شکن کردیم. از بچه دبستانی تا پیرمرد بازنشسته در گوشی‌شان یک فیلتر شکن دارد. همه می‌دانیم که بودن یک فیلتر شکن در گوشی یک نوجوان چه خطرهایی به دنبال دارد.

تصمیم‌هایی که تنها از سر لجبازی است، هیچ کمکی به کشور و آینده آن نمی‌کند و تنها به عصبانیت موجود در جامعه کمک می‌کند. بعضی از آدم‌ها در ایران، امروز نان خود را از شبکه‌های اجتماعی در می‌آورند و این روزها بازارشان کساد است. بهتر است هرچه زودتر فکری به حال آنها بکنیم تا وضعیت بیشتر از این درام نشده است.

@mostafadanandeh
3.1K views05:09
Buka / Bagaimana
2022-10-13 05:45:00 نظام مقدس...

مصطفی داننده

پسرش را رستم صدا می‌کرد. پسرک بزرگ و بزرگ‌تر شد و کار به جایی رسید که پدر هم می‌ترسید پسر را صدا کند.

داستان جمهوری اسلامی هم همین است. آنقدر مقدس تصورش کردند که خطاهایش را نمی‌بینند.

در این نظام مقدس، همه ارکان حکومت مقدس می‌شود. دولت،مجلس، پلیس و ...

وقتی همه مقدس باشند، دیگر نمی‌شود در مورد آنها گفت‌وگو کرد. نهادهای مقدس خود را بری از اشتباه می‌دانند و همه تلاش خود را می‌کنند که خطاهای پیش آمده از سوی خود را با فرافکنی، اتفاق نشان دهند که خود نقشی در آن نداشتند.

در ماجرای درگذشت مهسا امینی رفتار پلیس را ببینید‌. پلیس مقدس می‌خواهد زمین را به زمان بدوزد و بگوید من اشتباه نکردم و دخترک به خاطر بیماری خودش مرده است.

تقدس سازی کاذب از یک نظام سیاسی باعث شده تا خطاها دیده نشوند و کم کم به این باور برسند که نظام معصوم اشتباه نمی‌کند و اگر هم خطایی هست کار نفوذی‌ها و خارجی‌هاست.

در آمریکا، مردی سیاه پوست توسط پلیس کشته شد. نظام عادی آمریکا، چون خود را مقدس نمی‌داند تلاش نکرد که برای این خطا مقصری خارج از نهادهای حکومتی پیدا کند‌. دادگاه برگزار شد، پلیس محکوم شد، از پخش کننده فیلم تقدیر شد و بعد از آن در مدارس و دانشگاه‌ها بیشتر در مورد تبعیض نژادی حرف زدند.

دلیل این رفتار آنها چه بود؟ مشخص است، چون آنها می‌دانند نهادهایی که با مردم سرکار دارند، اشتباه می‌کنند.

به خاطر همین است که به راحتی در رسانه‌ها در مورد دولت‌ها نقد نوشته می‌شود که گاهی حتی خارج از عرف و ادب است.

در ایران اما نوشتن و نقد کردن حاکمیت امری قبیح است، چون نظام مقدس است.

در این نظام مقدس شما توان به چالش کشیدن یک عضو ساده حاکمیت را ندارید؛ چون از آن تعبیر تضعیف نظام می‌شود.

شورای نگهبان مقدس را نمی‌توانید سوال پیچ کنید و در مورد آنها و رفتارشان بپرسید. چون آنها اشتباه نمی‌کنند و تمام تصمیمات شان درست است.

گفت‌وگو کردن که این روزها زیاد از آن زیاد حرف زده می‌شود، احتیاج به ملزومات اساسی دارد که یکی از آنها تقدس زدایی از نظام است.

باید حاکمان بدانند مردم و رسانه‌ها حق دارند از نهادهای حاکمیتی انتقاد کنند، چون آنها تنها وظیفه تامین یک زندگی خوب برای مردم در این دنیا را دارند.

بهشت فرستادن مردم کار یک نظام سیاسی نیست. نظام سیاسی باید دنیای مردم را آباد کند.

@mostafadanandeh
5.3K views02:45
Buka / Bagaimana
2022-10-10 05:52:55 آقای دبیر ستاد امر به معروف! طرح ندادن بلدی؟
مصطفی داننده

هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف که قبل از درگذشت مهسا امینی در مقر گشت ارشاد تهران در خیابان وزرا، شاهد اظهارنظرهای به شدت عجیب از سوی او بودیم؛ بعد از مدتی سکوت و عزلت‌نشینی بازهم به زبان آمد و حرف‌های شاذی زد که ناظران اجتماعی را انگشت به دهان گذاشت که مگر می‌شود یک انسان با دیدن این همه پدیده اجتماعی پیش روی خود بازهم به سمت نفرت پراکنی حرکت کند؟

قبل از ادامه بحث بهتر است، حرف‌های تازه او را بخوانیم:

*چند میلیون راننده تاکسی‌ اینترنتی اگر بدانند که با سوار کردن فرد بی حجاب جریمه می‌شوند بالای 50 درصد مشکل کشف حجاب در خودروها حل می‌شود و در این صورت 4 میلیون آمر به معروف و ناهی از منکر بدون هرگونه تنشی خواهیم داشت.

*خروجی طرح جامع عفاف و حجاب ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور بازگشت عفاف و حجاب به روال قانونی و طبیعی خود و خروج از التهاب و هنجارشکنی ظرف 2 سال است.

*نمایندگان مجلس در حرکتی سیاسی- انتخاباتی به وزارت آموزش و پرورش اجازه دادند 25 هزار نفر را استخدام و ظرف تنها 18 روز گزینش کند. با این نحوه گزینش، احتمال اینکه معلمانی بی اعتقاد به دین وارد مدارس شوند بالاست و بعد انتظار داریم که خروجی مدارس، دختران باحجاب باشد!

بارها نوشته‌ایم که مردم را در برابر هم قرار ندهید اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین هدف این آقا و ستاد امر به معروف، قرار دادن مردم روبروی هم است. با این کار مردم دیگر در برابر پلیس به عنوان ضابط گشت ارشاد نیستند بلکه روبروی هم قرار دارند. مسافر در برابر راننده و راننده در برابر مسافر!

کجای دنیا را می‌شناسید که به همین راحتی از در برابر هم قرار گرفتن مردم حرف بزنند و آن را ستایش کنند؟

نمی‌دانم تعریف آقای دبیر ستاد امر به معروف از حجاب و بی‌حجاب نیست اما اگر قرار باشد که مسافران بی‌حجاب به زعم شما سوار تاکسی‌های اینترنتی نشوند، این تاکسی‌ها بعد از مدتی باید جمع کنند و بروند، چون بسیاری از مسافران آنها دختران این سرزمین هستند و بر اساس مشاهدات در تمام این سال‌ها حجاب عرفی این زنان و دختران بنا بر تعریف شما بی‌حجابی است.

احتمالا دختر و همسر همان راننده هم حجاب همان مسافران را دارند.

بعد چه کسی به شما اجازه داده است که مردم را از دسترسی به امکانات اجتماعی محروم کنید؟ طبق کدام قانون به دنبال ایجاد شهروند درجه یک و دو بر اساس حجاب هستید؟

هاشمی گلپایگانی به مسئله گزینش اشاره کرده است که نکته بسیار خوبی است. یکی از مشکلات اساسی امروز کشورما همین گزینش‌هاست. آدم‌های متخصص به خاطر اینکه نمی‌دانند از کدام در دانشگاه تهران یا مکان‌هایی که در شهرستان‌ها در آن نماز جمعه برگزار می‌شود، وارد یا خارج می‌شوند، پشت در استخدام مانده‌اند و دیگران که شایستگی حضور در آن پست و مقام را نداشتند راهی وزارت‌خانه شدند.

همین است که وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش در آغاز دولت رئیسی، پیاده روی اربعین را به عنوان بخشی از روزمه خود به مجلس می‌دهد!

بهتر است دبیر ستاد امربه معروف و البته رئیس آن حجت‌الاسلام صدیقی امام جمعه موقت تهران، به جای دادن طرح‌های عجیب، پاسخگوی رفتار و تصمیم‌های خود در این مدت باشند.

کیست که نداند بسیاری از حساسیت‌ها به گشت ارشاد در کشور از زمانی آغاز شد که این آقا هر روز در مورد حجاب و گشت ارشاد حرف زد.

کاش ایشان مثل دو، سه هفته اخیر سکوت اختیار می‌کرد و ما فکر می‌کردیم که ایشان در افق محو شده است.

@mostafadanandeh
1.4K views02:52
Buka / Bagaimana