Get Mystery Box with random crypto!

روزنومه چی(مصطفی داننده)

Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده) ر
Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده)
Alamat saluran: @mostafadanandeh
Kategori: Agama
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 2.44K

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru 5

2022-12-19 19:26:08
آمار 2 میلیونی تلوبیون و ذوق صداوسیما از مسابقه با خودش

مصطفی داننده-عصر ایران

بهتر است اهالی صداوسیما، پیله انحصار را بشکنند و سعی کنند با ایجاد رقابت هم خود را بالا بکشند و هم کمک کنند دیگران بالا بیایند.

متن کامل   asriran.com/003eTK

@MyAsriran
656 views16:26
Buka / Bagaimana
2022-12-15 09:11:14 اگر پرچم فلسطین دست بازیکنان ایران بود!
مصطفی داننده

این روزها بیشتر از آرژانتین و فرانسه دو فینالیست جام جهانی قطر، از مراکش حرف زده می‌شود. اولین تیم آفریقایی که توانست به نیم نهایی جام‌جهانی راه پیدا کند و حالا قرار است در دیدار رده‌بندی به مصاف کرواسی برود.

در ضمن مراکش بعد از ترکیه دومین کشور مسلمانی است که به این جایگاه می‌رسد. قطر اولین میزبان مسلمان جام‌جهانی بود و شگفتی جام به هم به یک کشور مسلمان رسید.

بازیکنان مراکش یا همان مغرب، بعد از پیروزی و البته باخت به فرانسه، سجده شکر به جا می‌آوردند و شادی خود را با فلسطینی‌ها تقسیم می‌کردند. اتفاقی که در ایران بازتاب زیادی داشت. حتی برخی می‌ترسیدند که دولت رئیسی این رفتار بازیکنان مراکشی را در دسته دستاوردهای خود معرفی کند.

سوالی که با دیدن این تصاویر به ذهن مخاطب ایرانی متبادر می‌شود این است که چرا هیچ وقت بازکنان فوتبال یا هر ورزش دیگری از ایران، با پرچم فلسطین شادی نمی‌کند؟ مگر نه اینکه جمهوری اسلامی، مهم‌ترین حامی فلسطین در جهان است؟ در کشتی یا ورزش‌های رزمی شاهد سجده ایرانی‌ها هستیم اما در ورزش‌های تیمی چرا کمتر شاهد این اتفاق هستیم؟ مگر نه اینکه ما هم در دسته کشورهای مسلمان تعریف می‌شویم؟ تازه ما ادعای اسلام‌مان گوش فلک را هم کر می‌کند.

چرا بسیاری از خانم‌های ایرانی در خارج از مرزهای ایران مثل همین قطر، کشف حجاب می‌کنند اما خانم‌های دیگر کشورهای مسلمان اگر در کشورشان هم حجاب به سر می‌کنند، در فرنگ هم حجاب از سر بر نمی‌دارند؟ آیا جنس حجاب آنها با ما فرق می‌کند؟

پاسخ همه این سوال‌ها را شاید بتوان در یک جمله معروف پیدا کرد و آنهم این است که «نمی‌شود مردم را به زور به بهشت فرستاد».
اجازه داده نشد که مردم خودشان پای اعتقاداتشان بایستند و همیشه یک سری بودند که می‌گفتند این کار را بکن و این کار را نکن. اینگونه برو و اینگونه نرو. در تمام مدارس به دختران گفتند که از موهای‌تان آویزان می‌شود و همان دخترها امروز بدون توجه به آن حرف‌ها زندگی می‌کنند.

کافی است در یک ماه رمضان به کشوری مسلمان سفر کنید تا تفاوت را با ایران مشاهده کنید. متاسفانه میزان مسلمان بودن در ایران به ظاهر بستگی دارد، هرچه پرمحاسن‌تر و یخه بسته‌تر، اسلام پررنگ‌تر اما شما مثلا در همین کشور مراکش می‌بینید که جوانانی که اگر در ایران بودند، برچسب شیطان‌گرایی به آنها زده می‌شد، روزه‌ای می‌گیرند که بیا و ببین.

روزی از یک دختر مسلمان اندونزیایی در مورد دلیل حجاب داشتنش پرسیدم. پاسخ ساده‌ای داد؛ حجاب اعتقاد ماست. از او پرسیدم دیدن شبکه‌های ماهواره‌ای یا رفتن به پاساژهای مختلف و دیدن لباس‌های زیبای زنانه و دخترانه، باعث نمی‌شود به این فکر کنی که حجاب از سرت بر داری و مثل آنها باشی؟

گفت: نه، هیچ وقت یک شبکه ماهواره‌ای نمی‌تواند اعتقاد من را زیر سوال ببرد. همانطور که هیچکس نمی‌تواند من را از اندونزی جدا کند. اسلام به همان اندازه برای من عزیز است که اندونزی عزیز است. سبک زندگی ما اینگونه است و هیچکس نمی‌تواند آن را تغییر دهد مگر اینکه خودمان بخواهیم آن را عوض کنیم.

حالا مسئولان کشور باید از خود بپرسند، کجا را اشتباه رفتند که مجبور شدند برای حجاب دخترها، گشت ارشاد بگذارند و حالا هم که همین گشت ارشاد تبدیل به بحرانی شده است که هنوز آتش آن خاموش نشده است.

باید به دنبال این باشیم که چرا ریاکاری آنقدر در کشور پررنگ شده است که برخی برای رسیدن به موفقیت، والضالین نماز را چنان می‌کشند که همه متوجه نماز خواندن او شوند.

اگر یکی از بازیکن‌های ما بعد از پیروزی در برابر ولز، پرچم فلسطین را به دست می‌گرفت، چه اتفاقی می‌افتاد؟ اجازه بدهید من برایتان بگویم. بسیاری می‌گویند، ریا کار را ببین! این خوب پیشرفت می‌کند.

کاش امکان این وجود داشت در خلوت به این تفاوت‌ها فکر کرد و به دنبال تغییر آن بود. البته برخی از مسئولان و امامان جمعه همچنان همان روش‌های قبلی را می‌روند.

@mostafadanandeh
937 views06:11
Buka / Bagaimana
2022-12-13 02:30:21 تعجب از برگزاری یک مناظره؛ گویی شق القمر شده است!
مصطفی داننده

مناظره محسن برهانی هیأت علمی دانشگاه تهران و جلیل محبی هیأت علمی مرکز پژوهش‌های مجلس با موضوع «محاربه در فقه و قانون» در دانشگاه امام صادق برگزار شد.

در این نوشتار کاری به حرف‌های ردو بدل شده میان این دو استاد حقوق ندارم، اما از نظر عقلی به عنوان یک بیننده این مناظره با استدلال‌های برهانی موافق بودم. نکته جالب توجه در این مناظره اما تاکید مجری که خود عضو هیأت علمی پژوهشگاه قوه قضاییه بود و هر دو مهمان این برنامه بر این بود که اتفاقی بی‌سابقه در حال رخ دادن است و باید قدر آن را دانست.

عجیب نیست؟ گفت‌وگوی دو استاد در مورد مسائل حقوقی در دانشگاه تبدیل به یک امر غریب شده است و گویی شق القمری اتفاق افتاده است.

این رفتار نشان می‌دهد که جامعه ایران چقدر از گفت‌وگو دور است. بحران‌های اجتماعی که امروز با آن سروکار داریم هم نشات گرفته از همین مونولوگ محور بودن جامعه ایران است. همه دوست دارند خودشان متکلم وحده باشند و دیگران گوش بدهند و هیچ نپرسند.

یک نمونه کوچک از این رفتار را در منبرهای مذهبی هم می‌توانید ببیند. منبری خطابه خود را شروع می‌کند و بعد همه گوش می‌دهند و بدون اینکه به سوال‌های ایجاد شده احتمالی پاسخ داده شود، منبر به پایان می‌رسد و بعد از یک مداحی، مردم به خانه‌های‌شان می‌روند.

حتی در کلاس‌های دانشگاه هم شاهد برقراری دیالوگ نیستیم. در علوم انسانی که معمولا فرضیه‌ها با گفت‌وگو و کنکاش به نتیجه می‌رسند، اساتید ترجیح می‌دهند بدون چالش، فقط حرف بزنند و کاری به نظر دانشجوها نداشته باشند.

متاسفانه در جمع خانواده‌ها هم می‌بینم که گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد. برای آینده فرزندشان تصمیم می‌گیرند بدون اینکه نظر او را بخواهند و این دقیقا زمانی است که نسل تازه با گفت‌وگو غریبه می‌شود، چون یاد نگرفته است که می‌شود با حرف زدن به یک نتیجه واحد رسید.

بله مشکل همیشه جامعه ایران این است که خود حق پنداری باعث شده است، صداها به هم نرسد و همه خود را حق مطلق بپندارند که هیچ احدی اجازه ندارد در مورد آنها و نظرات‌شان حرف بزند.
واکنش دانشجویان حاضر در جلسه این مناظره را ببیند. اصلا برای نشنیدن به آن جلسه آمده بودند و می‌خواستند از اساتید خود حمایت کنند. البته برخورد خوب این دو استاد حقوق، فضای هیجانی را از دانشجویان گرفت و آنها به اجبار مجبور شدن که بشنوند و کمتر سوت و کف بزنند.

اگر اهل شنیدن بودیم، خیلی از مسائل حل نشده امروز جامعه، تبدیل به غده سرطانی نمی‌شد. هنوز هم که هنوز است برخی تریبون‌دارها زمین را به زمان می‌رسانند تا گفت‌وگو در این کشور شکل نگیرد. از نظر آنها همه محکوم و منحرف هستند به جز خودشان و کسانی که مثل آنها فکر می‌کنند.

اگر صداوسیما به جای اینکه سخنگوی جریانی خاص باشد، صدای همه مردم بود، امروز درخت نفرت این چنین در جامعه ریشه نمی‌دواند.

آری، قدیمی‌ها می‌گفتند که خنده بر هر درد بی درمان دواست اما می‌نویسم که گفت‌وگو کردن دوای هر درد اجتماعی است اما اگر دیر نشده باشد. وقتی سرطان به جان آدمی می‌افتد دیگر معلوم نیست درمان جواب دهد و انسان به زندگی عادی خود برگردد.


@mostafadanandeh
1.7K views23:30
Buka / Bagaimana
2022-12-12 16:36:06 آقای رئیسی! روش ریشه‌کن کردن بیکاری را در رباط کریم، در سایر مناطق هم به کار ببندید

مصطفی داننده

دولت سیزدهم ضعیف‌ترین است. دولتی که سعی می‌کند در حرف شرایط کشور را آرمانی نشان دهد اما مردم با چشمان خود شرایط زندگی را می‌بینند و احتیاج به هیچ توضیح اضافه‌ای نیست.

"در رباط کریم به من گفتند یک نفر بیکار هم وجود ندارد و حتی ظرفیت مهاجرپذیری هم دارند. البته در واژه مهاجرت هم باید بازنگری شود. در پاکدشت هم گفتند یک نفر بیکار نداریم."

سخنان بالا متعلق به عضو شورای شهر رباط کریم یا پاکدشت نیست، این جملات را رئیس جمهور رئیسی گفته است. در نگاه اول فکر کردم که جمله بد تنظیم شده و رئیسی آرزو کرده است که در این دو شهر حاشیه‌ای تهران، بیکار نداشته باشیم اما وقتی رسانه‌های مختلف این جملات را پوشش دادند، فهمیدم که رییس دولت چنین حرفی زده است.

این که این اطلاعات را چه کسی به رئیس جمهور گفته معلوم نیست و آنگونه که از شواهد پیداست رئیسی هم از شخص خبر دهنده آمار و منبع نخواسته و همان نقل خبر را پذیرفته و علنی کرده است.

عقل و آمار بیکاری در سراسر کشور نشان می‌دهد که این دو شهر حداقل یک بیکار را دارند. وضعیت اقتصادی کشور نشان می‌دهد که ممکن است بسیاری از آنها که کار هم داشتند، الان که این یادداشت را می‌خوانید بیکار شده باشند.  مگر اینکه دولت مثل شخصی که از او پرسیده بودند چه کاره‌ای؟ گفته بود خیابان‌ها را می‌گردم که بیکار نباشم، خیابان گردی را هم شغل حساب ‌کند!

البته ممکن است این آمار  مطابق این تعریف رسمی که "هر متقاضی کاری که حداقل دو ساعت در هفته  در قبال دستمزد کار داشته باشد شاغل به حساب می آید‌"، به رییس جمهور ارائه شده است.

مشتاق هستم تا آمار این خبر را بشنوم و دولت و سخنگوی آن در مورد این دستاورد بی‌نظیر توضیح دهند و اگر امکان آن وجود داشته باشد این سیاست را در سراسر کشور اجرایی کنند.

بعید نیست چندی دیگر گفته شود که رئیس یک دولت از ما خواست تا روش ریشه کن کردن بیکاری در رباط کریم و پاکدشت را به آنها بگوییم تا در کشور پر از بیکارشان آن را عملیاتی کنند.

البته همانگونه که می‌دانید از نگاه دولتمردان، ایران امروز در آرام‌ترین حالت خود در تمام ساحت‌های زندگی قرار دارد.

واقعیت اما چیز دیگری است. اقتصادی که در آن دلار به ٣٧ هزار تومان رسیده است و ناظران اقتصادی و سیاسی، هشدار دلار ۴٠ هزار تومانی را می‌دهند. سکه به چنان جایگاهی رسیده است که نمی‌شود گفت بالای چشمش ابروست!

در سیاست خارجی هم چینی که مدام پُزش را می‌دادیم و کم‌کم در حال تبدیل شدن به یک خط قرمز دیگر بود، تو زرد از آب درآمد و محکم عربستان سعودی را در آغوش گرفت و حتی علیه ایران هم موضع گرفت.

مسائل اجتماعی و سیاسی هم که دیگر احتیاج به هیچ نوشتاری ندارد که از آفتاب روشن‌تر است.

وضعیت دارو در کشور به خوبی بیانگر تدبیر دولت رئیسی در اداره کشور است. برجام هم که به لطف سرمای اروپا دوباره یخ زد و معلوم نیست چه بلایی سر آن خواهد آمد.

شاید به جرات بتوان گفت در طول عمر جمهوری اسلامی، دولت سیزدهم ضعیف‌ترین است و می‌توان به آن لقب دولت ضعیف را داد. دولتی که سعی می‌کند در حرف شرایط کشور را آرمانی نشان دهد اما مردم با چشمان خود شرایط زندگی را می‌بینند و احتیاج به هیچ توضیح اضافه‌ای نیست.

@mostafadanandeh
1.5K viewsedited  13:36
Buka / Bagaimana
2022-12-11 04:10:28 آقای معاون! رئیسی را نمی‌شناسند؟ مگر شما دانشور و بهبهانی را شناختید؟

مصطفی داننده

حسینی معاون پارلمانی رئیس‌جمهور گفته است:«برخی از بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر، حتی اسم رئیس جمهور کشور را هم نمی‌دانستند. {این عده از جوانان} یا نسبت به مسائل کشور بی تفاوتند یا کم اطلاع هستند.»

به آقای حسینی معاون محترم پارلمانی رئیس جمهور باید گفت، که انتظار شما بسیار زیاد است. بالاخره دولتی که با کمترین میزان مشارکت به سرکار آمده، باید هم با شناخت کمتری از جامعه روبرو باشد.

بیش از 50 درصد مردم در انتخاباتی سیزدهم ریاست جمهوری شرکت نکردند. پس طبیعی است که بخشی از جوانان به خاطر عدم شور انتخاباتی از فضای سیاسی کشور دور باشند. گذشت آن زمانی که مثل دهه هفتاد یا هشتاد یا همین دو دوره گذشته ریاست جمهوری، جوانان میدان دار صحنه انتخابات باشند.

حالا به جای مطالبه گری باید پاسخگو باشید که چرا جوانان همیشه سیاسی ایران که حتی نام اعضای دولت ایالات متحده را بهتر از مردم آمریکا می‌شناختند، به این وضعیت دچار شدند.

دوم اینکه ندانستند نام رئیس جمهور، نافی داشتن اعتراض نیست. همین جوان‌ها به خاطر وضعیت اقتصادی، به خوبی مشکلات معیشتی خود و خانواده‌شان را درک می‌کنند. چه بسا برخی از آنها در بازار کار مشغول فعالیت باشند. حتما آنها به خاطر حضور در جامعه گشت ارشاد را دیده‌اند.

قرار نیست هر کسی رییسی یا روحانی را نشناخت بگوییم او از شرایط کشور بی‌اطلاع است. امروز بسیاری از مردم با پوست و استخوان خود مشکلات کشور را درک می‌کنند.

بله، به مصاحبه‌های مسئولان دولتی باشد، وضعیت اقتصادی امروز ایران طعنه به سوئیس و آلمان می‌زند با این تفاوت که آنها در حال یخ زدن از سرما هستند و ما در حال لذت بردن از گرما هستیم!

نکته بعدی که فکر می‌کنم شما فراموش کرده‌اید این است که شما در مجلس پنجم در هنگامه استیضاح مهاجرانی وزیر وقت ارشاد، خانم سیمین دانشور را به سیمین بهبهانی اشتباه گرفتید و با این پاسخ مهاجرانی روبرو شدید که :« : آقای حسینی! اولا آن خانم سیمین دانشور بود نه سیمین بهبهانی. دکتر سیمین دانشور رُمان‌نویس است و خالق «سووشون» و همسر جلال آل‌ احمد حال آن که سیمین بهبهانی شاعر و غزل‌سراست و ثانیا اگر به سیمین بهبهانی هم به خاطر غزل‌های او جایزه می‌دادیم خطا نبود اما ربطی به رُمان ندارد.»

با این علم به فرهنگ، شما وزیر ارشاد این کشور شدید، حالا به جوانان خرده می‌گیرید که کم اطلاع هستند؟

در این کشور ما وزیری فرهنگی داشتیم به نام مصطفی میرسلیم که در زمان نامزدیش برای انتخابات ریاست جمهوری گفته بود: « فیلم نمی‌بینم و موسیقی هم گوش نمی‌دهم.» از آن جوان نباید انتظار داشت که دانش سیاسی بالایی داشته باشد اما از شما و آقای میرسلیم پرسید با این همه علاقه به حوزه فرهنگ، چگونه مسئولیت وزارت ارشاد را قبول کردید؟


@mostafadanandeh
3.0K views01:10
Buka / Bagaimana
2022-12-09 07:55:28 داستان یک اعدام...
مصطفی داننده

اعدام یک جوان 23 ساله به جرم بستن خیابان و زخمی کردن یک مامور، حکمی بود که صدای بسیاری از مردم و حقوق‌دان‌ها را درآورد. آنها می‌پرسیدند که واقعا جزای این دو کار به ویژه بستن خیابان اعدام بود؟

اجازه بدهید کمی به سراغ آیات و احادیث برویم و ببینم که این حکم چقدر با سنت و اخلاق اهل بیت همخوانی دارد.

خداوند در آیه 8 سوره مائده می‌فرماید:« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»

در تفسیر این آیه آمده است: «اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! همواره براى خدا با تمام وجود قيام كنيد و به انصاف و عدالت گواهى دهيد و هرگز دشمنى با قومى، شما را به بى‌عدالتى وادار نكند. به عدالت رفتار كنيد كه به تقوا نزديكتر است و از خداوند پروا كنيد كه همانا خدا به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است.»

حالا باید پرسید کجای این حکم به عدالت و انصاف نزدیک بود؟ به ویژه اینکه محسن شکاری تنها 23 سال عمر داشت.

پیامبر اسلام وقتی مکه را فتح کرد، در مورد ابوسفیان و ساکنان شهر مکه چه حکمی داد؟ مگر نه اینکه همه آنها را بخشید و اجازه نداد احدی به آنها تعدی کند.

هنگامی که مسلمانان وارد مکه شدند، شعار می دادند: الیوم یوم الملحمة: (امروز روز در هم کوبیدن است). اما حضرت محمد گفت که شعار عوض کنید و بگویید: الیوم یوم المرحمة: (امروز روز رحمت است).

این احکام صادره با کدام یک از رفتار پیامبر همخوانی دارد؟ آیا اگر او امروز بود، حکم اعدام صادر می‌کرد یا رفتار دیگری داشت؟

رفتار حضرت علی در جنگ نهروان را بررسی کند. باقی ماندگان از لشگر خوارج بعد از جنگ را بخشید و آنها به زندگی خود بازگشتند.

حرف‌های ما که باد هواست و به آن گوش نمی‌دهید و فکر می‌کنید از بلندگوی ایران اینترنشنال و بی بی سی پخش می‌شود. حداقل به آیات قرآن و احادیث عمل کنید که به ثواب جامعه نزدیک‌تر است.

@mostafadanandeh
2.9K viewsedited  04:55
Buka / Bagaimana
2022-12-07 15:36:58 زاکانی به دانشگاه رفته بود یا ورزشگاه؟ 

مصطفی داننده

زاکانی شهردار تهران به دانشگاه شریف رفت و برای دانشجویان سخنرانی کرد و به برخی از سوال‌های آنها پاسخ داد.

نکته اول در مورد این حضور این است که اصلا چرا شهردار تهران، باید به دانشگاه برود و با دانشجویان چنین بحث‌هایی را راه بیندازد؟ بهتر نیست که شهردار به وظایف خود برسد و وضعیت پایتخت را از بلبشوی آلودگی و ترافیک هر روزه نجات دهد؟

نکته بعدی در مورد سخنان زاکانی در دانشگاه شریف این است که او برای حرف زدن بین دانشجوها نرفته بود. یکی از ویژگی‌های شهردار تهران این است که قیل و قال کردن را به خوبی بلد است و به اصطلاح جلوی دانشجویان کم نمی‌آورد. اصلا به خاطر همین ویژگی هم راهی دانشگاه شد تا به اصطلاح با آنها گفت‌وگو کند.

فیلم‌هایی که از این مراسم بیرون آمده است به خوبی بیانگر این ویژگی رفتاری زاکانی است.

متاسفانه شهردار تهران به جای اینکه حرف دانشجویان را بشنود و با آنها گفت‌وگو کند و فضای را برای آنها روشن کند، مدام با کنایه با آنها سخن گفت. مدام تحقیر کرد و تقریبا خطاب به دانشجویان منتقد گفت که هیچ‌اند.

این نوع حضور در دانشگاه فقط از لحاظ هیجانی و البته خبری آن، می‌تواند جذاب باشد اما هیچ دردی از دردهای جامعه را حل نمی‌کند. زاکانی درست نقشی را بازی کرد که مجریان شبکه افق در قطر بازی کردند

او مانند یک هوادار فوتبال به دانشگاه شریف رفت و شروع به کل کل کردن با دانشجویان کرد. این درحالی است که دانشگاه این روزها احتیاج به کسانی دارد که بتوانند بدون کنایه و هیجان با دانشجویان حرف بزنند حتی اگر با بدترین الفاظ با او برخورد شود.

حالا که فضا برای گفت‌وگو کردن، آنهم در دانشگاه فراهم شده است، چرا این فرصت باید به امثال افرادی مثل زاکانی داده شود؟ شرایط امروز کشور حاصل تفکر افرادی مثل زاکانی است. آنهایی که دوست دارند تنها خودشان سوار قطار قدرت باشند و دیگران از بیرون برای آنها دست تکان دهند. البته دست تکان دادن بهترین حالت ممکن است!

اگر فکر می‌کنید زاکانی و رائفی پور می‌توانند شرایط پیچیده امروز ایران را حل کنند، سخت در اشتباهید. آنها هیچ وقت نقش خاموش کننده آتش را نداشتند و همیشه بنزینی بودند که آتش را شعله‌ورتر کرده است. به طور معمول حیات این نحله در این نوع زندگی سیاسی است.

نمونه بارز این رفتار را می‌تواند در یادداشت‌های این روزهای کیهان هم ببیند. این روزنامه به هر پیشنهاد مصلحانه‌ای می‌تازد و سعی می‌کند، صدای بلند شده را در نطفه خفه کند.

در نهایت بازهم تکرار می‌کنم، گفت‌وگو به معنای کل کل کردن نیست و این روش راه به جایی نخواهد برد

@mostafadanandeh
3.7K views12:36
Buka / Bagaimana
2022-12-06 10:06:04 دروازه برزیلی‌ها و خشک شدن دریاچه ارومیه

مصطفی داننده

در اوایل دهه 90 میلادی، گزارشگران فوتبال ایرانی و خارجی ضمن ستایش از فوتبال زیبای برزیل به ضعف دروازه‌بانی این تیم اشاره می‌کردند.

دلیل این ضعف هم علاقه وافر مردم برزیل به گل زدن و حرکت به سمت دروازه بود. تقریبا آنهایی که استعدادی در فوتبال نداشتند به سمت دروازه‌بانی می‌رفتند. برزیلی‌ها اما خیلی زود به این مسئله پی بردند که برای قهرمانی تنها فوتبال زیبا کافی نیست، گل نخوردن و خوب دفاع کردن هم لازم است.

شناخت نقطه ضعف و ترمیم آن باعث شد که برزیل در کنار مهاجمان و هافبک‌های قدرتمند، دروازه‌بان‌های شاخصی را هم به جهان معرفی کند. همین الان که این یادداشت رو می‌خوانید آلیسون بکر دروازه‌بان لیورپول و ژولیو سزار گلر منچستر سیتی از بهترین شماره یک‌های جهان هستند. پیش از آنها نیز کلودیو تافارل، دیدا، سزار و مارکوس، سنگربان‌های شایسته‌ای برای تیم ملی برزیل بودند.

حالا چرا به داستان تیم ملی برزیل و دروازه‌بان‌هایش اشاره کردم؛ می‌خواستم به اینجا برسم که می‌شود با یک برنامه ریزی درست، مشکل‌های بزرگ را تبدیل به یک نقطه قوت کرد. البته اگر بخواهیم و درست شناسایی کنیم.
ما در ایران معمولا نه درست شناسایی می‌کنیم و نه راه‌حلی داریم. بعد از هر المپیک و جام جهانی، حرف می‌زنیم و درست نزدیک به مسابقات دوباره آش همان آش است و کاسه همان کاسه!

همین الان ما تنها لیگی در دنیا هستیم که سه فصل پیاپی است که از یک توپ استفاده می‌کنیم و هیچ کس نیست به این موضوع اشاره کند که همین توپ‌ها بخشی از تاریخ هستند و می‌شود بر اساس آنها لیگ‌ها را تشخیص داد. همین الان بر اساس توپ‌های جام جهانی می‌شود پی برد که این عکس یا فیلم متعلق به کدام جام است.

حالا این ورزش است در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم همین داستان البته درام تر ادامه دارد. آلودگی هوای تهران را ببیند. همه می‌دانند مشکل از کجاست اما هر سال می‌آید، نفس‌ها را در سینه حبس می‌کند و می‌رود و دوباره این ماجرا در سال بعد تکرار می‌شود. فرقش این است که یک روز شهردار اصلاح طلب است و دگر روز اصول‌گرا!

اگر ما به دنبال رسیدن به راه‌حل بودیم که دریاچه ارومیه به این وضع نمی‌افتاد یا زاینده رود تبدیل به خشک رود نمی‌شد.

همین الان کم آبی در کشور را می‌بینیم و می‌دانیم به زودی یقه‌ یا یخه‌مان را می‌گیرد اما دست روی دست گذاشته‌ایم و کاری نمی‌کنیم.

بعضی از مشکلات کشور احتیاجی به شناسایی هم ندارند و مثل آفتاب تابان پیش روی ما هستند اما گویی تا مشکل‌ها تبدیل به بحران نشوند، فکری به حال آنها نمی‌کنیم. شما که غریبه نیستید برای بحران‌ها هم راه‌کاری نداریم.

کاش حداقل مسائل کشور به اندازه دروازه برزیلی‌ها برای ما اهمیت داشت و تلاش می‌کردیم به دور از سیاست زدگی مشکلات کشور را حل کنیم.

https://ts9.tarafdari.com/contents/user138518/content-image/img_20210720_032007.jpg

@mostafadanandeh
1.9K views07:06
Buka / Bagaimana
2022-12-05 07:48:58 فرق ما با ژاپن و کره؛ ما خوب شعار می‌دهیم آنها خوب عمل می‌کنند

مصطفی داننده

ژاپن و کره جنوبی با اقتدار هرچه تمام‌تر از گروه خود در جام جهانی صعود کردند. این صعود همراه بود با شکستن شاخ غول‌هایی مثل آلمان، اسپانیا و پرتغال. اگر یادتان باشد در جام جهانی گذشته ما به خاطر باخت آبرومندانه به اسپانیا و البته لایی امیری به پیکه و تساوی با پرتغال، ساعت‌ها در خیابان به شادی پرداختیم. این دقیقا فاصله ما و این دو کشور است.

نه تنها در فوتبال از آنها جامانده‌ایم، بلکه در اقتصاد هم بازی را به آنها واگذار کرده‌ایم. امروز در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله آمریکا، شاهد حضور محصولات آنها هستیم. بسیاری از مردم جهان سوار ماشین‌های ساخته شده توسط این دو کشور می‌شوند.

البته در اقتصاد آسیا یک چین بزرگ هم دارد. چینی که جهان را به تسخیر خود درآورده است و هرکجا را که می‌بینی محصولات چینی در حال جولان دادن هستند.

آنها پیشرفت کرده‌اند و این پیشرفت را می‌شود در تمام ابعاد مشاهده کرد. این روزها فوتبال و در روزهای دیگر در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی.

در حوزه فرهنگی هم می‌توانیم قدرت این دو کشور را به وضوح مشاهده کنید. همین کره جنوبی را ببیند. بخشی از نوجوانان سراسر دنیا به دنبال یادگیری زبان این کشور هستند تا بتوانند راحت‌تر با گروه موسیقی «بی‌تی‌اس» ارتباط برقرار کنند.

سریال‌های کره‌ای در دسته پرطرفداراها قرار دارند و اگر قانون اجازه می‌داد، نام بخشی از متولدین دهه 90 ایران، جومونگ بود.

در همین تهران خودمان می‌توانید بازاری را پیدا کنید که در آن نوجوانان به دنبال خرید غذاها و ابزار کره‌ای هستند.

البته در شعار دادن ما اندازه دو کهکشان راه شیری از کشورها جلوتر هستیم. همین الان دستاوردهایی که دولت سیزدهم به آن می‌بالد که اکثر آن را فقط مسئولان می‌بینند و مردم آنها را حس نمی‌کنند، به اندازه تمام سال‌ها کار این دولت‌ها و کشورهاست.

آنگونه که از شواهد پیداست، ما همچنان باید نظاره‌گر پیشرفت آنها باشیم و پشت شعارهایمان قایم شویم. بله به شعار باشد الان مردم آمریکا از برد تیم‌شان در برابر ایران ناراحت هستند اما به عمل که باشد همین مردم آمریکا خانه‌شان پر از وسایل چینی است و ماشین‌های کره‌ای و ژاپنی سوار می‌شوند.

قبل از جام جهانی ما حرف صعود را می‌زدیم و انگلیس را مسخره می‌کردیم و حالا ژاپن دو قهرمان جام جهانی را می‌برد. بردهایی که البته به آن عادت دارند.

خیلی هم می‌شود راه دور نرفت. همین قطر، کشور دوست و همسایه، مهم‌ترین رویداد فوتبالی جهان را برگزار می‌کند و ما حتی زمین چمن‌های مناسبی برای برگزاری بازی‌های لیگ داخلی هم نداریم.

ما خوب شعار می‌دهیم و آنها خوب عمل می‌کنند. اگر این شعارها را به ژاپن صادر می‌کردیم الان آنها از این حرف‌ها برق تولید می‌کردند.

@mostafadanandeh
302 views04:48
Buka / Bagaimana
2022-12-03 10:10:35 یاللعجب! قضاوت ورزشکاران بر اساس ایمان، نه عملکرد

مصطفی داننده

علم‌الهدی امام جمعه مشهد گفته است:« ورزشکاران دلاور ما مایه افتخارمان هستند. آنها را برحسب برد و باختشان قضاوت نمی‌کنیم، بلکه آنها را برحسب ایمانشان قضاوت می‌کنیم.»

در نوشتاری اشاره کردم که ایران، عجیب‌ترین روزهای خود را تجربه می‌کند. این سخنان امام جمعه مشهد هم نمونه‌ای از این روزهای غیرعادی است.

باید خدمت امام جمعه محترم عرض کنم که خیر! ما بر خلاف شما ورزشکاران را به واسطه عملکردشان قضاوت می‌کنیم نه ایمان‌شان.

برای ورزشکاران کم یا زیاد از بودجه کشور هزینه می‌شود و آنها باید پاسخ عملکردشان را بدهند. نمی‌شود که به جام جهانی بروی و 6 گل از انگلیس بخوری و در یک بازی بد به آمریکا ببازی و سربلند به کشور برگردی که انگار نه انگار!

این با کدام ایمان و انصاف هم خوانی دارد؟ مگر نه اینکه همه ما مسئول عملکردمان هستیم؟ حالا چرا باید ورزشکاران بر اساس عملکردشان قضاوت نشوند؟ بله، مردم اگر ببیند که ورزشکاران تلاش خود را انجام داده‌اند، شکست را هم از آنها قبول می‌کنند اما وقتی می‌بینند برخی از سر شکم سیری بازی می‌کنند حتی برد را هم نمی‌پذیرند چه برسد به باخت.

حسن یزدانی نمونه بارز این معنا. او از سه مسابقه حساس اخیر خود با حریف آمریکایی، دوتا را واگذار کرد اما مردم دیدند که او همه توان خود را به میدان آورده است اما زور رقیب بیشتر بود و به خاطر همین نقره این کشتی‌گیر را طلا دیدند.

می‌ترسم پس فردا گفته شود که عملکرد مسئولان را بر اساس تورم و گرانی نسنجید و آنها را با ایمان‌شان قضاوت کنید!

بله، اگر خواستیم ورزشکاران را خارج از زمین بازی قضاوت کنیم، حتما به سراغ ایمان آنها می‌رویم و کاری به عملکرد ورزشی‌شان نداریم اما در چمن سبز، تشک کشتی، سالن والیبال و ... تنها عملکرد ورزشی آنها را قضاوت می‌کنیم.

شما گفته اید:« به فرض، توپ به یک طرف رفته باشد، به این معنا نیست که فرزندان برومند ما شکست خورده‌اند و آمریکا پیروز شده است.»

امام جمعه محترم، با این حرف‌ها نتایج ایران در جام جهانی پاک نمی‌شود. ما باختیم، بد هم باختیم و باید مورد قضاوت قرار بگیریم و ببینم چرا کشورهای شرق آسیا مثل ژاپن و کره جنوبی از گروه‌های سخت خود صعود می‌کنند و ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم.

همانگونه که ما در سال 98، فاتح میدان فوتبال بودیم حالا آمریکایی‌ها برنده از زمین بازی خارج شدند. بهتر است با واقعیت‌ها کنار بیاییم و آنها را قبول کنیم حتی اگر خلاف میل ما باشد. شاید اگر واقعیت‌های جامعه را در سال‌های گذشته می‌پذیرفتید امروز با موج بی‌اعتمادی و شکاف‌های اجتماعی روبرو نبودید.

@mostafadanandeh
1.6K views07:10
Buka / Bagaimana