Get Mystery Box with random crypto!

روزنومه چی(مصطفی داننده)

Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده) ر
Logo saluran telegram mostafadanandeh — روزنومه چی(مصطفی داننده)
Alamat saluran: @mostafadanandeh
Kategori: Agama
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 2.44K

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru 4

2023-01-28 19:29:51 عربستان "رونالدو" را می‌آورد ما می‌خواهیم "فیلیمو" را فیلتر کنیم!

مصطفی داننده

همین چند سال پیش بود که هرجا نام عربستان به میان می‌آمد، همه جهان از جمال خاشقچی حرف می‌زدند. خبرنگاری که در سفارت عربستان در ترکیه، قطعه قطعه شد که گویی اصلا وجود نداشت.

همان عربستان حالا به لطف توپ گرد و چمن سبز فوتبال توانسته، نگاه‌ها را نسبت به خود دچار تغییر کند. سران سعودی به این نتیجه رسیدند که با استفاده از چهره‌های شاخصی مثل رونالدو و برگزاری مسابقاتی مثل سوپر جام اسپانیا و ایتالیا در عربستان، می‌توانند از خود یک کشور متفاوت در قلب خاورمیانه بسازند.

حضور رونالدو که قطعا جزء 5 فوتبالیست برتر تاریخ است، این پیام را به جهان مخابره می‌کند که عربستان جای خوبی برای زندگی است، درست مثل آمریکا یا اروپا.

آنها برای تکمیل این پروژه به دنبال آوردن بازیکن‌های بزرگ فوتبال به کشور خود هستند. کاری که آمریکا، قطر و ژاپن قبل از این انجام داده‌اند. آنها برای اعتبار به فوتبال کشورشان این کار را کردند و عربستان برای پاک کردن گذشته سیاهش.

این رفتار را با رفتاری که ایران در قبل حوزه‌هایی که می‌توانست نگاه جهان را نسبت به ایران تغییر دهد، مقایسه کنید. طی سال‌های گذشته رسانه‌های جهان به ویژه آمریکایی در تلاش بودند تا ایران را یک کشور عقب افتاده نشان دهند که همچنان در عهد عتیق زندگی می‌کند. اما سینما، ورزش و به ویژه فوتبال توانست تا حدودی این نگاه را تغییر دهد.

فردی مثل اصغر فرهادی با ساخت فیلم‌هایی که بیانگر زندگی طبقه متوسط ایران بود، توانست نشان دهد که ایران دچار یک تحول بزرگ شده است. جهان به واسطه فیلم‌های او ایران را دیدند. در شهرها قدم زدند و متوجه شدند که مردم ایران شتر سوار نمی‌شوند.

در ایران با او چه کردیم؟ سریع برچسب سیاه نمایی به آثار او زده شد. و جریانی به اسم انقلابی‌گری تلاش گرد تا افرادی مثل فرهادی، مسیر دیگری را برای فیلم سازی طی کند.

ایران می‌توانست بدون خرج کردن میلیون‌ها دلار، به راحتی خود را به جهان معرفی و نشان دهد که کشوری متفاوت در قلب خاورمیانه است.

جریانی در کشور اما سعی می‌کند به همه کسانی که می‌توانند این نقش را بازی کنند و چهره متفاوتی از ایران معرفی کند، راه خروج را نشان دهد.

فاصله اجتماعی امروز ایران از زمانی شروع شد که این نحله سیاسی وارد قدرت شد و تلاش کرد همه کسانی که مثل او فکر نمی‌کند را از صحنه حذف کند.

کافی است صداوسیما 10 یا 20 سال پیش را به امروز مقایسه کنید. همین سینما را ببیند، دیگر خبری از امثال بهرام بیضایی نیست. آنها مدام دم از مذاکره نکردن، بستن تنگه هرمز و حذف چهره‌های تاثیرگذار می‌زنند و در تلاش هستند راه گفت و گو در کشور را ببندند.

نامه تازه رئیس صداوسیما درباره فیلتر کردن فیلیمو را ببیند. فیلیمویی که توانسته است در این مدت برای خود مخاطبی دست و پا کند و طبق نظرسنجی‌های انجام شده حتی جای ماهواره دیدن را هم گرفته است. راه حل این آقایان برای حل مشکلات تنها فیلتر کردن و ندیدن است.

آنگونه که از شواهد پیداست، دیدن موفقیت دیگران برای امثال صداوسیما سخت است. آنها فقط سنگ خود را به سینه می‌زنند و دوست ندارند موفقیت دیگران را ببیند.

کدام سازمان را در جهان سراغ دارید که به همین راحتی چوب حراج به سرمایه‌های خود بزند و بعد به دنبال تخریب دیگران باشد. رئیس صداوسیما می‌نویسد هنرمندان به جای صداوسیما در فیلیمو بازی می‌کنند. جبلی به همین سادگی به ناکارآمدی خود اعتراف کرده است و می‌نویسد که در مقابل فیلیمو ناتوان هستیم.

ناتوانی در رقابت را با حذف می‌خواهند جبران کنند.

نه تنها تلاش نمی‌کنند چهره ایران در خارج از مرزها را اصلاح کنند بلکه در تلاش هستند تا سیمای کشور در نگاه مردم را هم خراب کنند.

https://www.asriran.com/files/fa/news/1401/11/8/1520346_754.jpg

@mostafadanandeh
1.6K views16:29
Buka / Bagaimana
2023-01-23 18:04:02 عشق خدمت به مردم؛ فرق مدیران ایرانی با نخست وزیر نیوزیلند

مصطفی داننده

"جاسیندا آردرن" نخست وزیر نیوزیلند از سمت خود استعفا داد. او در متن استعفانامه‌اش خطاب به مردم نوشت:« با در اختیار گرفتن این منصب عالی، مسئولیت‌هایی نیز متوجه فرد می‌شود، از جمله این مسئولیت که مطمئن باشید شخص مناسبی برای رهبری هستید و همچنین متوجه باشید که چه زمانی دیگر شخص مناسبی نیستید. ما نمی‌توانید و نباید این مسئولیت را بر عهده بگیرید مگر اینکه از ظرفیت کاملی برخوردار باشید و کمی هم توان ذخیره برای چالش‌های برنامه‌ریزی نشده و غیرمنتظره که به ناچار پیش می‌آیند، کنار گذاشته باشید.»

خبر استعفا خانم نخست وزیر، برای بسیاری از ما ایرانی‌ها عجیب بود؛ چون عادت نداریم ناتوانی خود را قبول کنیم. به خاطر همین ویژگی وقتی مسئولیتی به ما داده می‌شود، بدون توجه به توانایی‌های خود آن را قبول می‌کنیم و تا آخر همه ادامه می‌دهیم مگر امضایی از غیب ما را از پشت میزمان بیرون کند.

کافی است سابقه برخی مدیران را نگاهی بیندازید. سابقه حضور در حوزه‌های مختلف را دارند. به طور مثال از یک نهاد کاملا فرهنگی به سازمانی کاملا نفتی می‌روند. یا بدون سابقه یک روز مدیریت، مسئولیت یک وزارت‌خانه را به عهده می‌گیرند.

بدتر از آن این است که همان مدیر که به دلیل ناتوانی در وطایفش، برکنار شده است، چندی بعد با پستی دیگر به میدان خدمت می‌آید. حتی جایی که سال‌ها با آن مخالف بوده و وجودش را به ضرر کشور می‌دانسته است.

بخشی از مسئولان کشور و البته خود ما مردم، تنها به فکر خدمت کردن هستیم و کاری به این نداریم که توانایی انجام آن را داریم یا نه؟

کدام یک از ما تشخیص داده‌ایم که دیگر فرد مناسبی برای پستی که در آن قرار داریم نیستیم. نه تنها این فکر را نمی‌کنیم بلکه چنان به صندلی که روی آن نشسته‌ایم، می‌چسبیم که بیا و ببین.

همه اینها درحالی اتفاق می‌افتد که اصلا این افراد با توجه به تخصص‌شان، اصلا نباید شغلی که به آنها پیشنهاد شده است را قبول کنند.

به قول مصطفی چمران، «می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می‌پذیرم، اما می‌گویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست.»

از چمران وام می‌گیرم و می‌گویم این بی‌تقوایی به شدت در ایران ملموس است.

به خاطر اینکه به کسی برنخورد مثالی فوتبالی می‌زنم. جنابشان تعداد بازیکنان یک تیم در زمین را نمی‌داند اما به عنوان مدیرعامل باشگاه ورزشی منصوب می‌شود و با ذوق این سمت را قبول می‌کند و از آن لحظه حرف‌های تخصصی فوتبالی هم می‌زند! و همین رفتار است که باعث می‌شود چرخه پیشرفت در این کشور کامل نشود و نتوانیم به سمت روزها بهتر حرکت کنیم.

اگر به روزی برسیم آنهایی که مسئول هستند، فقط در حوزه خود فعالیت کنند و فکر نکنند می‌توانند در هر حوزه‌ای حضور داشته باشند و به کشور خدمت کنند، قطعاً آن روز به سمت کشوری بهتر حرکت خواهیم کرد.

@mostafadanandeh
2.1K views15:04
Buka / Bagaimana
2023-01-20 08:54:37 دریافتی چند کاگر، معادل حقوق دختر عضو شورای شهر پایتخت؟!
مصطفی داننده


انتشار فیش حقوقی ۳۳ میلیونی «فاطمه منصورلی» دختر «نرگس معدنی پور» عضو شورای شهر تهران و دریافتی ۲۶ میلیونی آن، این روزها حسابی سروصدا کرده است. منتشر شدن این فیش واکنش‌های بسیاری به همراه داشت و در نهایت کار به جایی رسید که دختر عضو شورای شهر از سمت خود استعفا داد.

رئیس شورای شهر تهران یعنی مهدی چمران سریع به صحنه آمد و تلاش کرد این موضوع را به گونه‌ای جمع کند. چمران در این باره گفت:« اعضای شورای شهر می‌توانند افراد امین و معتمد خود را در دفتر خود به کار گیرند و خانم معدنی‌پور هم ترجیح داده‌اند که دخترشان را به کار بگیرند.» استدلال چمران بیشتر به ماست‌مالی ماند تا دلیل منطقی برای این رفتار عضو شورای شهر.

در روزگاری که مردم به شدت در چرخاندن چرخ زندگی خود مشکل دارند و با حقوق‌های کم خود ماه حقوقی را به سختی به پایان می‌رسانند و برخی از آنها به خاطر مدیریت مالی در سرزمین تورم و گرانی باید جایزه نوبل اقتصادی بگیرند، روا نیست دختر دهه هشتادی یک مسئول به خاطر مادرش چنین حقوقی دریافت کند.

حقوق این دختر به اندازه حقوق سه یا چهار کارگر در ماه است و این دریافتی به عنوان رئیس دفتر بسیار عجیب است.

نکته تاسف‌برانگیز این است که این همین خانم مدام از انقلاب و انقلابی‌گری دم می‌زنند و معتقد هستند که یک موی کوخ نشین‌ها به تمام کاخ نشین‌ها می‌ارزد.

تصور کنید همه مسئولان به بهانه اعتماد به اقوام خود، تمام خویشان را در پست‌های مختلف بگمارند، آن وقت چه اتفاقی در کشور می‌افتد؟ بعد عضو شورای شهر بچه‌های مردم را هم با این میزان حقوق استخدام می‌کردند؟ فامیل‌سالاری به جای شایسته‌سالاری، شاخ و دم ندارد و همینی است که می‌بینید.

نکته دیگر که بسیار قابل توجه است این معناست که چرا قبل از رسانه‌ای شدن این فیش حقوقی، نهادهای نظارتی و رئیس شورای شهر به این ماجرا ورود نکرده است؟ برای آنها سوال پیش نیامده است که یک دختر بسیار جوان با چه سابقه کاری و چه روزمه‌ای چنین دریافتی دارد؟

کاش رئیس شورای شهر به جای اینکه به گونه‌ای این ماجرا را توجیه کند، سعی می‌کرد به صورت شفاف با رسانه‌ها سخن بگوید و این ماجرا را پیگیری کند.

به دلمان ماند یک بار هم که شده در اینگونه داستان‌ها مقام‌های بالادستی به جای فرافکنی به مسائل رسیدگی کنند و به مردم توضیح دهند و سعی نکنند به ماست، همه چیز را سفید کنند.

دختر عضو شورای شهر از سمت خود استعفا داد. اما بهتر بود که صادر کننده این حکم از جایگاه خود کنار می‌رفت و با یک عذرخواهی از مردم از شورای شهر استعفا می‌داد. با رفتن خانم معدنی‌پور به صورت اتوماتیک دخترشان هم از شورای شهر می‌رفت.

@mostadanandeh
2.4K views05:54
Buka / Bagaimana
2023-01-12 10:41:00 پیام انتخاب حسن عباسی به عنوان داور یک جشنواره؛ ما میانه‌روی را دوست نداریم!

مصطفی داننده

انتخاب حسن عباسی رئیس مرکز «بررسی‌های دکترینال امنیت بدون مرز ایران» و موسسه اندیشکده یقین به عنوان داور جشنواره عمار نشان داد که هنوز برخی از جریان‌های سیاسی در ایران به ویژه جبهه پایداری از تفکرات رادیکالی مثل حسن عباسی حمایت می‌کنند و حاضر هستند خود را خرج این افراد و اندیشه‌شان کنند.

در این مدت حسن عباسی کم حاشیه برای جامعه ایران ایجاد نکرده و تا توانسته، مردم را عصبانی کرده است. هنوز که هنوز است حرف‌های او در مورد فوتبالیست‌ها بر سر زبان‌هاست. حالا چرا این فرد به عنوان داور یک جشنواره انتخاب می‌شود، جای سوال دارد.

البته می‌دانیم که همه کاره جشنواره عمار، وحید جلیلی است. هرچقدر سعید در سیاست خارجی، دیدگاه بسته و یک طرفه‌ای دارد و مذاکره و رسیدن به توافق را برای کشور مضر می‌داند، وحید هم در حوزه فرهنگ همانقدر معتقد به حذف جریان‌های مختلف از سینماست و به دنبال تک صدایی در حوزه فرهنگ است. صدایی که خود انقلابی می‌خواندش.

داستان جبهه پایداری و ایران دقیقا داستان حذف نیروهای مختلف و جایگزین کردن کسانی که به اصطلاح انقلابی خوانده می‌شوند. حسن عباسی و رائفی‌پور در این دسته تعریف می‌شوند.

نگاه کنید هرجا این جبهه فعال است، با حذف نیروهای کارآمد روبرو هستیم. صداوسیما را نگاه کنید، تمام کسانی که می‌توانستند جذب مخاطب کنند از قاب تلویزیون حذف شدند و جای آنها را افرادی گرفته‌اند که همفکر جبهه پایداری هستند.

همان‌هایی که قالیباف در گفت‌وگویی اعلام کرد به رییس قوه قضاییه ایراد گرفته‌اند که چرا با فلانی و بهمانی جلسه گذاشته‌ای و حرف آنها را شنیده‌ای؟

جبهه پایداری نه تنها حذف می‌کند، بلکه دوست ندارد صدایی از جریان حذف شده بیرون بیاید. برای آنها معنا ندارد که دیگران هم نقشی در قدرت داشته باشند.

آنها مانند کودکانی هستند که همه چیز را برای خود می‌خواهند و دوست ندارند دیگر سهمی برای خود بردارند و اگر این اتفاق بیفتد شروع به نق زدن می‌کنند.

کافی است تاریخ جمهوری اسلامی را مرور کنید و ببیند از وقتی جبهه پایداری وارد ادبیات سیاسی ایران شد، چرخه تندروی و افراطی گری چه سرعتی پیدا کرد.

در شرایط فعلی که جامعه احتیاج به آرامش و جا انداختن فرهنگ گفت‌وگو دارد، این جریان با میدان دادن به حسن عباسی و فشار به دیگر افراد برای دیدار نکردن و حرف نزدن با جریان‌های سیاسی مختلف به دنبال بستن راه گفت و گو در کشور هستند.

همانگونه که در سیاست خارجی بامطرح کردن زمستان سخت اروپا، مسیر رسیدن به توافق را بستند و اجازه ندادند برجام احیا و اقتصاد ایران سروسامان بگیرد.

القصه که انتخاب حسن عباسی به عنوان دارو یک جشنواره نشان داد که تندروی در ایران طرفداراهای پروپاقرص خود را دارد که توجهی به وضعیت جامعه و انتظارات مردم ندارد.

https://www.asriran.com/files/fa/news/1401/10/22/1511591_875.jpg

@mostadanandeh
1.2K views07:41
Buka / Bagaimana
2023-01-11 02:54:06
یک روزنامه نگار با اشاره به گرانی و رفتارهای اخیر چین و عراق: اگر امروز روحانی رئیس جمهور بود با او چه می کردند؟

‏ مصطفی داننده: فکر کنید امروز روحانی رئیس جمهور بود و چین در مورد جزایر ایرانی موضع می‌گرفت. عراق جام خلیج عربی برگزار می‌کرد‌. قیمت دلار و ‎سکه چنان بالا می‌رفت که دست آدم‌های معمولی به آنها نرسد. با روحانی چه می‌کردند؟ کمترین حکمش ‎اعدام بود و ‎بی عرضه خطابش می‌کردند.

@jamarannews
660 views23:54
Buka / Bagaimana
2023-01-10 07:32:11 صداوسیما و نشان دادن راه خروج از کشور به مردم!

مصطفی داننده

"اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند و از ایران برود. برود همان جاهایی که آن رفاه و آن مدل زندگی را دارند." این جمله یادتان هست؟

اگر فراموش کرده‌اید، به یادتان می‌آورم. این کلمات متعلق به «زینب ابوطالبی» مجری شبکه افق است. چشم در چشم مردم، به آنها گفت که اگر مثل ما نیستید، لطفا بروید.

دو سه سال بعد، فرد دیگری در همان شبکه در مورد آدم معروف‌های جامعه گفت: "نباید آنها را ممنوع الخروج کرد تا بروند و کشور تطهیر شود."

عجیب نیست رسانه‌ای که به اصطلاح ملی است، به همین راحتی در خروج از کشور را به مردم نشان می‌دهد؟

این رفتار بیانگر خُلق انحصارگرایانه جریانی سیاسی است که چند سالی است در صداوسیما قدرت را به دست گرفته و اول مخالفان سیاسی و فرهنگی خود را از صحنه به در کرد و حالا مدام تکرار می‌کند که بروید.

فکر می‌کنند که ایران متعلق به آنهاست و دیگران هیچ سهمی ندارند و اگر هم می‌خواهند در ایران بمانند باید مثل این جریان فکر کنند.

عملکرد تلویزیون در این سال‌ها به خوبی حکایت از عملکرد این نحله سیاسی دارد. تمام کسانی که مردم به خاطر آنها پای شبکه‌های مختلف سیما می‌نشستند، امروز ممنوع الکار هستند.

کسانی که هنوز هم می‌شود سریال‌های آنها را دید و خندید و دچار حال خوب شد.

هیچ رسانه‌ای را در دنیا پیدا نمی‌کنید که همین راحتی و به خاطر علقه‌های سیاسی عده‌ای، به سرمایه‌های خود چوب حراج بزند.

دنیا برعکس شده است. به جای اینکه صداوسیما آغوش خود را برای هنرمندان باز کند و به آنها بگوید از هر جا ماندید به تلویزیون برگردید، درهای خود را می‌بندد و مثل رفتار برخی از پدران یا مادران با فرزندان‌شان، می‌گوید "برو همانجا که بودی!"

یک زمانی هنرمندان خارج نشین، ته دل‌شان این بود که به ایران برگردند و سریالی بازی کنند تا دوباره مردم آنها راببیند. اما حالا همین هنرمندان داخل کشور هم به خاطر برخی تنگ‌نظری‌ها، راهی فرنگ شده‌اند و حاضرند کار هنری نکنند اما زیر بار همکاری با صداوسیما نروند.

صداوسیما در دهه ٧٠ و ٨٠ دوران درخشانی را داشت. مردم هنوز از آن دو دهه به نیکی یاد می‌کنند. اما حالا کار به جایی رسیده است که برخی از آثار تولید شده در آن برهه زمانی در همین تلویزیون قابل پخش نیست.

جالب است که بودجه ۵ هزار میلیارد تومانی صدا و سیما از مالیات و عوارض و منابع ملی متعلق به مردمی تامین می شود و همین رسانه خواستار آن می شود که بخشی از مردم بروند تا ایران تطهیر شود.

آقایان، اینجا ایران است با ۵ هزار سال تاریخ و تمدن‌. آفریقای جنوبی نیست تا جامعه را به مطهر و نامطهر تفکیک و فرمان پاک سازی و تطهیر صادر کنید.

یکی به اینها بگوید: جمله «کلش واسه ماس» در نقد همین ایده است. ایران و کلش برای شما نیست و ما نیز مردمان ایم.

@mostadanandeh
376 views04:32
Buka / Bagaimana
2023-01-04 17:31:58 با منطق کیهان! حاتمی کیا هم 25 سال پیش به معترضان خط داد
مصطفی داننده

بنا بر تحلیل کیهان اینکه در یک دیالوگ سریال خاتون گفته می شود"ارتش باید با مردم باشد" یعنی اینکه این سریال در آشوبهای اخیر نقش داشته است.

در نگاه اول، یادداشت روزنامه کیهان به نوشته‌ای خیالی می‌ماند اما در واقعیت نویسنده این مقاله خیلی جدی، سریالی که یک سال پیش پخش آن به پایان رسیده است، ربط می‌دهد به اعتراضات اخیر ایران. اتفاق دردناک‌تر احتمالا این است که برخی از مسئولان کشور هم به صورت جدی جدی این نوع یادداشت‌ها را باور می‌کنند و سعی می‌کنند فشارها را بر فضای فرهنگی کشور بیشتر کنند.

قبل از اینکه این بحث را ادامه دهم، دوست دارم کمی نقش کیهان را باز کنم و نشان دهم که چقدر این سبک یادداشت نویسی آسان است و به راحتی می‌شود به این و آن برچسب زد. برای این کار هم به سراغ کارگردان‌هایی می‌روم که در سینما و تلویزیون به کارگردان‌های انقلابی معروف هستند.

سال 76، ابراهیم حاتمی کیا سینمایی ساخت به نام آژانس شیشه‌ای؛ در سکانسی از این فیلم، سلحشور با بازی رضا کیانیان خطاب به حاج کاظم با بازی پرویز پرستویی می‌گوید:«دهه ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟ اینه که برات زور داره، یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کری خوندی ساکت بودیم، گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم، حالا اجازه بده ما حرف بزنیم.»

به نظر شما این دیالوگ پیامی به معترضان امسال نبوده است؟ از همان سال به متولدین دهه 80 آموزش می‌دهد که به بزرگ‌ترهای خود بگویند که دهه‌شان گذشته و حالا نوبت حرف زدن آنهاست.

مسعود ده نمکی در اخراجی‌ها دیالوگی نوشته است که در آن می‌گوید« به ریش نیست که به ریشه است.» این بدان معنا نیست که ریش داشتن را به سخره گرفته است و می‌گوید این ریش‌ها فقط برای ظاهر است؟

یا اصلا فکر می‌کنم وقتی نقی معمولی در سریال پایتخت به جای دعوای دخترانش به یک «عه» بسنده کرد، این نسل را پرو کرد و حالا در حال برداشت این آسان‌گیری‌ها هستیم.

دیدید که چقدر راحت می‌شود شبیه کیهان بود؟ چقدر راحت می‌شود از هر مسئله‌ای به نفع خودمان برداشت کرد.

البته به عقیده نگارنده برخی از رسانه‌های و جریان‌های سیاسی می‌خواهند از اتفاقات اخیر، ماهی خود را صید کنند. کسانی که مدت‌ها به دنبال حذف فیلیمو و نماوا بودند می‌خواهند از این فرصت استفاده کنند و اینگونه القا کنند که این پلتفرم‌ها به دنبال خط دادن به معترضین هستند.

در تیتراژ سریال «جیران» همایون شجریان می‌خواند:« از کوچه بگذر و به خیابان بریز ماه دزدیده از خلایق» و سایت مشرق تیتر می‌زند که:« «به خیابان بریز»! پیشنهاد پایانی سریال جیران برای حضور در آشوب‌ها.»

همانطور که در بالا گفته شد، این نوع استدلال‌ها به شدت تعجب‌آور است و تنها یک هدف دارد و آنهم خارج کردن پلتفرم‌های پخش فیلم از رقابت با صداوسیماست. صداوسیمایی که مخاطبان خود را از دست داده است و کار فاخر آن شده است سریال ده نمکی که حتی صدای طرفداران تلویزیون را هم درآورد.

شبکه نمایش خانگی در این مدت به خوبی توانسته است، مخاطبان را با خود همراه کند و گوی رقابت را از صداوسیما در زمینه سریال سازی برباید.

این نشان می‌دهد اگر فضای رقابت باز باشد، تلویزیون برای کسب اعتماد دوباره مردم، کار سختی خواهد داشت و شاید به خاطر همین است که با یادداشت‌های این چنین به دنبال حذف آنها هستند.

https://www.asriran.com/files/fa/views/1401/10/14/1508071_728-1-470.jpg

@mostafadanandeh
1.4K viewsedited  14:31
Buka / Bagaimana
2023-01-02 18:25:01 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
داد

dat
در پهلوی به معنی شریعت، قانون، عقیده و امثال این است. در حکم خدمت در دربار ایران برای عزرا که به زبان آرامی به جا مانده است برای قانون لفظ فارسی باستان dtam آمده است.
دات فارسی در عبری به معنی قانون و عدالت
وارد شده و در تورات هم به کار رفته است.
همین واژه است که در فارسی امروز مثلاً در دادگاه دیده می‌شود.
داد به معنی عدل و حق در تقابل بیداد به معنی ظلم‌ در این بیت دیده می‌شود:

اگر مرگ دادست بیداد چیست؟
زِ داد این‌همه بانگ و فریاد چیست؟


از داستان اردشیر بابکان و دیگر شاهان ساسانی استنباط می‌شود که اگر در راه دین و نبرد با دشمن مرتکب قتل و ظلم می‌شدند ظالم و بیدادگر تلقّی نمی‌شدند. ظلم وقتی بود که با مردم خود یا اطرافیان بد کنند مثل یزدگرد اثیم پدر بهرام گور که موبدان و مغان را محدود کرده بود. اما امثال انوشیروان و شاپور ذوالاکتاف را ستمگر نمی‌دانستند. موبدان در رعایت وندیداد یعنی قانون ضد دیو سختگیر بودند.
چون انوشیروان مزدکیّان را کشت پس داتِ دینی را که قتل عام مرتدان بود اجرا کرد و‌ لذا دادگر خوانده شد. کرتیر هم در مورد مانویان همین فتوا را داده بود. بدین ترتیب می‌توان گفت که معنی عدل و عدالت اجرای داده‌های دینی یعنی قوانین شرعی بود.

یک معنی داد هم قانون و حق‌خواهی است و لذا بیداد، بی‌قانونی است که منجر به پایمال کردن حقوق مردم می‌شود:
هر آن چیز کز راه بیداد دید
هر آن بوم و بر کان نه آباد دید
[فریدون]


شاهِ نامه‌ها
استاد دکتر سیروس شمیسا
صص ۲۶–۲۵

مطالب این رسانه را دربارهٔ شاهنامه، کتابِ ملّی ایرانیان، با این هشتگ دنبال کنید:
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه
#شاهنامه
#ایران
984 views15:25
Buka / Bagaimana
2022-12-27 12:49:00 مرغ در ایران ارزان تر از آمریکا!؟

مصطفی داننده

روزنامه ایران در گزارشی قیمت مرغ در آمریکا و اروپا را 2 برابر ایران دانسته و نوشته است:« طی یک ماه اخیر نیز قیمت مرغ در کشورمان بین ۵۰ تا ۵۴ هزار تومان در نوسان بوده که این امر به معنای کاهش ۱۳ هزار تومانی این کالای اساسی نسبت به قیمت مصوب آن است. با این حال قیمت مرغ عرضه شده در بازار امریکا ۳ دلار و ۵۰ سنت بوده، که اگر قیمت دلار نیمایی (۲۹ هزار تومان) را مبنای محاسبه قرار دهیم قیمت این کالای پروتئینی درآمریکا ۱۰۲ هزار تومان به فروش می‌رسد، همچنین اگر قیمت یورو نیمایی (۳۱ هزار تومان) را مبنای محاسبه قرار دهیم مشخص می‌شود قیمت مرغ در کشورهای عضو اتحادیه اروپا نیز همان ۱۰۲ هزار تومان است.»

می‌بینید که روزنامه منتسب به دولت، دلار را ضرب‌در قیمت تومان کرده است و به این نتیجه رسیده که مرغ در فرنگ گران‌تر از ایران است. بله، اگر هر کسی اینگونه به دادگاه برود، قطعا راضی از آن بیرون می‌آید.

اما شاید خالی از لطف نباشد که متوسط میزان درآمد یک معلم در ایالات متحده را بررسی کنیم و ببینیم حقوق معلم آمریکایی با همین شیوه حساب و کتاب روزنامه ایران، چند تومان است و چقدر مرغ می‌تواند بخرد.

متوسط حقوق یک معلم در آمریکا ۶۳ هزار دلار در سال است. در آمریکا حقوق‌ها به صورت سالانه حساب می‌شود. این میزان حقوق در سال یعنی ماهی حدود چهار هزار دلار آمریکا.

اگر همان ارز مینایی روزنامه ایران یعنی 29 هزار تومان را مبنای کار قرار بدهیم، یک معلم در آمریکا، ماهیانه 116 میلیون تومان حقوق می‌گیرد. اگر دلار 40 هزار تومان حساب کنیم، همان معلم 160 میلیون تومان حقوق می‌گیرد.

با 160 میلیون تومان در آمریکا می‌شود در ماه حدود هزار و پانصد کیلو، با 116 میلیون هم می‌شود هزار و صد و سی کیلو مرغ خرید. کاش روزنامه دولت بگوید که با حقوق یک معلم در ماه چند کیلو می‌شود مرغ و یا گوشت خرید؟
شاید جالب باشد بدانید که دانشجویان دکترا در آمریکا متوسط ماهی 1700 تا 2000 دلار حقوق می‌گیرند که همان هم می‌شود 72 میلیون تومان!

به نظر می‌رسد تیم رسانه‌ای دولت در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن یعنی در عصرشبکه‌های اجتماعی حتی با وجود فیلترینگ! به دفاع از عملکرد رئیس جمهور و دولت سیزدهم پرداخته است.

شاید در دهه 60 و یا 70 این سبک گزارش نویسی جواب می‌داد. آن زمان معمولا از یک ایرانی ساکن آمریکا که برای دیدار اقوام به کشور برگشته است، در مورد قیمت‌ها سوال می‌کردند و بعد از پاسخ او تازه کمی شک می‌کردند اما حالا به لطف گسترش اینترنت از روی مبل در یک شهر کوچک در ایران می‌شود فهمید مرغ در آمریکا چقدر است و مردم به چه میزان حقوق می‌گیرند.

بهتر است به جای این گزارش‌های عجیب، اجازه بدهید مردم خودشان در مورد دولت و عملکرد او قضاوت کنند. بهترین گزارش از وضع اقتصادی ایران بازار است و مردمی که هر روز با قیمت‌ها سرکار دارند.


@mostafadanandeh
3.2K views09:49
Buka / Bagaimana
2022-12-26 06:18:43 کشف تازه در علم اقتصاد؛ کنترل اعدامی تورم!

مصطفی داننده

«ای مجلس، ای قوه قضائیه و ای دولت؛ آیا وقت آن نرسیده که چهار نفر از انگل هایی که در فضای اقتصادی خون مردم را در شیشه می کنند در ملأ عام و در اسرع وقت به دار مجازات بیاویزیم؟ به خدا اگر چنین کنیم و مفسدین اصلی اقتصادی را همانند محاربین اغتشاشات به دار مجازات بیاویزیم امید و اعتماد جدید در دل مردم ایجاد خواهد شد و فضای دزدی و سوداگری اقتصادی فروکش کرده و تورم کنترل خواهد شد.»

جملات بالا بخشی از نطق میان دستور محمدتقی نقدعلی در مجلس است.

می‌بینید یک روش تازه در اقتصاد برای کنترل تورم پیدا شده است و آنهم «اعدام» است. واقعا باید به این نماینده مجلس تبریک گفت که فصل تازه‌ای را در علم اقتصاد گشود.

دیر نباشد که دوستان مدعی شوند دیگر کشورها در دیدارهای دو جانبه و چندجانبه خواستار فراگیری این روش اقتصادی خشن هستند.

اما به حجت الاسلام نقد علی باید گفت، در سال 97 سلطان سکه اعدام شد. آن زمان سکه سه و نیم میلیون تومان قیمت داشت و حالا چهار سال بعد همان سکه از مرز 20 میلیون تومان گذشته است. اگر اعدام برای مسائل اقتصادی جواب می‌داد که الان سکه یک میلیون تومان بود و دلار به زیر 3 هزار تومان رسیده بود.

عجیب است که برخی از نمایندگان مجلس به جای ارائه راه‌حل‌های علمی و اتخاذ سیاست‌های غیرتنش‌زا برای اقتصاد کشور و کنترل تورم چنین نسخه‌هایی می‌پیچیند. کدام اقتصاد با اعدام درست شده است که تورم ایران دومی آن باشد.

در این سال‌ها، چندین متهم اقتصادی اعدام شدند، اختلاس به پایان رسید؟ یا ارقام به جایی رسید که هوش از عقل مردم برد.

در ماه‌های پایانی سال هستیم، دولت هنوز بودجه سال آینده را به مجلس تحویل نداده است، دلار هر روز رکورد می‌شکند و سکه دست نیافتنی شده است و با تمام این معضلات شاهد سخنان شاذ و شاخ سبز کن روی سر از سوی برخی از مسئولان هستیم.

البته به این نماینده مجلس حرجی نیست وقتی رئیس جمهور مدام در حال دستور دادن است و فکر می‌کند با دستورات او، مشکلات اقتصاد حل و تورم کاهش پیدا می‌کند.

اقتصاد طوفان زده ایران، احتیاج به تدبیر داخلی و آرامش در سیاست خارجی دارد. تا این دو فراهم نشود، آش همین آش است و کاسه همین کاسه. هر چه اعدام کنید و یا مدام امضا پای کاغذ بیندازید و دستور دهید، اقتصاد ایران به سامان نخواهد شد.

بازار و معیشت مردم، تصمیمات درست و عقلانی می‌خواهد و با حلوا حلوا کردن، دهن مردم شیرین نمی‌شود.

@mostafadanandeh
3.2K viewsedited  03:18
Buka / Bagaimana