Get Mystery Box with random crypto!

GifGlass (Thinking)

Logo saluran telegram gifglass — GifGlass (Thinking)
Alamat saluran: @gifglass
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 32.00K
Deskripsi dari saluran

«اینجا جای تو نیست» اگه دغدغه نداری، پی آگاهی نیستی و به آزادی فکر نمیکنی «برو»
به دلیل«وضعیت ایران»فعالیت قبلی کانال متوقف شد.
تیم حرفه‌ای گیف‌گلس
ارتباط با ما:
@Memories_lie
مستند:
@DLGlass
ربات جستجوی گیف:
@GifGlassbot
ربات جستجوی ویس:
@TAKAVAbot

Ratings & Reviews

1.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


Pesan-pesan terbaru 2

2024-05-07 23:16:39
در این #تصویر عمیق، این فرد دو بال دارد که یکی از آن‌ها قطع شده و در حال خوردن یک بالِ سرخ شده است.

بال‌های مرد به معنی «آزادی» اوست. و فقط یک بال برای او باقی مانده، یعنی آزادی‌اش از دست رفته و توانایی او گرفته شده است. او یکی از بال‌های خود را برای «غذا خوردن» از دست داده. تصویر می‌گوید: ما بخش‌های اصلی خود را قربانی می‌کنیم تا رضایت موقت داشته باشیم.

ما تا جایی وابسته به سرگرمی‌های لحظه‌ای می‌شویم که این سرگرمی‌ها بر زندگی و تفکر ما سایه می‌اندازند. ما آزادی خودمان را فدا می‌کنیم و بردهٔ چیزهایی می‌شویم که راهی برای نابودی خودمان است. مانند فرد مورد نظر در تصویر. او وزن بالایی دارد، یعنی باید مصرف را کنترل کند، اما با ولع می‌خورد و تا جایی ادامه داده که قربانیِ این خوردن شده است‌.
6.0K viewsedited  20:16
Buka / Bagaimana
2024-05-06 21:28:50 -
موزیک بالا؛ حماسی(Epic) و هیجانی (Emotional) است. ترکیب این دو، به سرعت باعث تحریک احساسات و هیجانات میشه و تأثیر مستقیم داره. این نوع موسیقی برای ایجاد فضای احساسی و هیجانی و همینطور دریافت انرژی و تصویرسازی و تخیل خیلی کاربرد داره.
اول موزیک رو با هندزفری و در خلوت و با تمرکز گوش کنید. و از دقیقهٔ 2:43 تا 4:20 به ریتم اون دقت کنید. هرچه میره جلوتر، ریتم تندتر میشه و تحریک احساس و هیجان به اوج میرسه.

این همون حالتی هست که شما موقع خوندن و دیدن یک خبر، یک متن، یک ویدئو و حتی یک سخنرانی، که قصد تحریک هیجانات شما رو داره، با اون روبرو خواهید شد، و در اون زمان، این حجم از هیجان در شما بوجود میاد. اما اینجا یک تفاوت اساسی با هیجانِ تولید شده توسط موزیک داره. اینجا اون هیجانات، ابتدا شما رو تحریک و سپس وادار به واکنش و انجام رفتاری خواهد کرد. و اینجا چیزی که نباید تحت تأثیرش قرار بگیرید، چیزی که نباید به اشتراک بذارید، چیزی که نباید بهش اهمیت بدید، چیزی که نباید در موردش بحث کنید، به شدیدترین شکل انجام خواهید داد. و قبلا گفتیم که جامعهٔ ایران هوش هیجانی پایینی داره(عدم کنترل احساسات و هیجانات) و در برابر این حجم از تزریق هیجان، رفتار اشتباهی انجام میده. همونطور که متأسفانه تا همین لحظه بارها انجام داده.

هر زمان در برابر چیزی قرار گرفتید که داره احساسات و هیجانات شما رو قلقلک میده، و دارید می‌بینید که بیش از حد خوشحال، بیش از حد مضطرب، و هر حسی که بیش از حد به شما منتقل شده، یاد این مثال از موزیک باشید، و بدونید باید هرطور شده خونسرد بود و جلوی اون رو گرفت‌. چند دقیقه زمان نیاز دارید که خیلی سرد با موضوع برخورد کنید.
5.4K viewsedited  18:28
Buka / Bagaimana
2024-05-06 15:20:00
اینا در پوشش چیزی به اسم «حجاب» سیستم کنترل و اعتبار اجتماعی چین رو گسترده‌تر پیاده می‌کنند. در ظاهر این کارها فقط برای حجابه، اما هدف کنترل همه‌چیز خواهد بود.

مارمولک‌تر از حکومت آخوندی رو زمین وجود نداره!
5.8K views12:20
Buka / Bagaimana
2024-05-04 23:09:18
قبلا یه پرسش مهم مطرح کرده بودم و مطلبی نوشتم. گفتم آیا در این سال‌ها، خارج از فضای مجازی، کسی رو دیده‌اید که به تورم، گرانی، دلار و مسائل مهم، بخندد؟ یا خندیدن و شوخی با مسائل مهم رو فقط در فیلم و سریال‌ها به خورد شما داده‌اند؟ یا در تمام این سال‌ها، برای…
6.0K views20:09
Buka / Bagaimana
2024-05-02 22:43:56
در #تصویر بالا، یک در روی زمین افتاده است، و مردی می‌خواهد از سوراخ کلید پشت در را ببیند.

در؛ روی زمین قرار داره یعنی چیزی پشت در نیست. اما مرد زور میزنه تا چیزی رو که نیست، ببینه. تصویر «وسعت دید» رو نشون میده. این آدم وسعت دید کمی داره. کسی که زور میزنه چیزی رو ببینه که نیست، همونه که چیزی رو که هست، نمی‌بینه. همونه که چیزی که مهمه رو بی‌اهمیت، و چیزی که اهمیت نداره رو مهم میدونه. حرفی رو که باید بشنوه گوش نمیده. آگاه نیست اما خودش رو آگاه، و آگاهی دیگران رو نادانی میدونه. وقتی «وسعت دید» به زندگی و «وسعت اندیشه» محدود باشه، وقتی ذهن به چالش کشیده نشه، آدم همهٔ زندگیش رو از «سوراخ دری می‌بینه که چیزی پشت اون در نیست»

در #تصویر پایین، فردی در یک نقطهٔ جدا شده از مسیر، ایستاده و دو طرف آن آب وجود دارد. این تصویر؛ منطقهٔ امن(Comfort Zone) را نشان می‌دهد. منطقهٔ امن، یعنی وضعیتی که فرد مورد نظر با اون آشناست و ترجیح میده در همون «وضعیت آشنا» بمونه و دنبال تغییری نیست‌. به عنوان مثال: چیزی اون رو اذیت میکنه، یا شغلی داره که ازش راضی نیست، اما ترجیح میده همونجا بمونه. و مقاومتی برای هرگونه تغییر داره.
6.1K viewsedited  19:43
Buka / Bagaimana
2024-05-01 17:51:12 -

۱- در تمام مدت بعد از مهسا، هر زمان این حکومت یکی رو اعدام کرد، یا باعث تورم و صدها جنایت دیگه شد، افرادی میگفتن این تبدیل به جرقهٔ بعدی خواهد شد. وقتی تو شناختی از «احساسات» نداشته باشی، از این حر‌ف‌ها زیاد میزنی‌. اون جرقه‌ای که برای قیام‌ها اتفاق میفته، تفاوت اساسی داره. به آبان ۹۸ و مهسا نگاه کنید. جامعه قبلش هیچ تصوری از تحرکات اجتماعی نداشت. هیچ تصوری. جرقه‌ها اینطوری هستند. علت اون جرقه هرچیزی میتونه باشه، هرچیزی. چون علت مهم نیست، مهم «انباشت خشم» است. این انباشت خشم یک انرژی بزرگیه که باید تخلیه بشه. برای همین وقتی خبر یکی مثل آرمیتا عباسی رو تو حلق ملت کردند، خشم اون جنبش تبدیل به اضطراب شد و کار اون جنبش تمام.

۲- وقتی تو دائم غرق اخبار شدی، هر روز با یک چیز عصبانی میشی، ناراحت میشی، هیجانی میشی، اضطراب و ترس رو تجربه میکنی. یعنی تو رو با «احساساتت» کنترل میکنند. آدمیزاد ربات نیست، باید اینو یاد بگیرید. حکومت‌ها با رسانه و اخبار این خشم رو مدیریت میکنند، کم کم تخلیه میکنند، و در نهایت هدایت میکنند. برای همین خشم باید پای گوشی‌ها و هنگام خوندن اخبار خالی بشه. باید این خشم بره تو خانواده‌ها و پای دعوای خانوادگی خالی بشه.

۳- یک حرف عجیب که زیاد گفته میشه، اینه: ملت ایران دیگه از هیچی نمی‌ترسن، ترس دیگه معنی نداره. اول اینکه، ترس بخشی از احساسات اصلی انسانه و همیشه هست. ترس معنی نداره، خیلی حرف احمقانه‌ای است. دوم اینکه ترس، یکی از ابزارهای اصلی حکومت‌های تمامیت‌خواه و دیکتاتوریه. سوم اینکه اگه جامعه از چیزی نمی‌ترسه، چرا این حکومت هنوز پابرجاست؟

۴- همه مثل شما به موضوعات نگاه نمی‌کنند. اگه شما از چیزی حس ترس و اضطراب نمی‌گیری، دلیل نمیشه بقیه هم مثل شما باشند‌.

۵- شجاعتی وجود نداره، شجاعت همون روبرو شدن با ترسه. برای همین تا این «ترس» رو به رسمیت نشناسید و دائم بگید نه ما دیگه نمی‌ترسیم، فقط دارید با کلمات بازی می‌کنید. باید با این ترس روبرو شد. نه اینکه انکارش کرد، چون انکار هرگز باعث تغییر ذهنیت و فرو ریختن دیوار وحشت نمیشه.

۶- تو تک تک سلول‌های افراد این جامعه، نفرت از حکومت وجود داره. جامعهٔ ایران خشمگینه، اما این خشم داره وجود خودشو میخوره، چون خسته‌ست. چون اضطراب زده‌ست. اضطراب‌های روزانه برای این جامعه از هر سمی بدتر خواهد بود. قبلا گفتم خریدار ترس و دروغ و اضطراب و سرگرمی نباشید تا فروشنده چیزی برای فروش نداشته باشه.
6.6K views14:51
Buka / Bagaimana
2024-04-28 22:50:11
-

در این #تصویر عمیق، یک پسر با ظرف، یک سرکوب‌گر، و یک سطل زباله قرار دارد.

روی سپر سرکوب‌گر، کلمهٔ پلیس(Police) تبدیل به (Pouch) به معنی (کیسه) شده است‌. البته اینجا معنی (کیف پول) را هم می‌دهد. زباله‌ها همان حکومت و وابستگان به قدرت هستند و پلیس اینجا نقش کیسه‌ای برای محافظت از زباله‌ها را بازی می‌کند. پلیس، با اینکه می‌داند بوی تعفن این زباله‌ها(حکومت) همه‌جا را به گند کشیده است‌، اما با کمال میل نقش کیسه زباله را برای محافظت از سیستم، برعهده گرفته است. یعنی مهم نیست چه چیزی در جریان است، مهم نیست در چه کثافتی فرو رفته‌ایم، حتی اگر یک بچه با ظرف غذا باشد، جواب «سرکوب» است. زیرا مردم به طور کامل حذف شده‌اند و اولویت محافظت از سیستم و دریافت پول برای مزدوری است.

بچه‌ای که به سمت زباله‌ها می‌رود، «مردم» هستند. ظرف غذا، نشان از گرسنگی دارد. و رفتن به سمت زباله‌ها، یعنی مردم برای بقا، متکی به سیستم هستند، مهم نیست چقدر زباله باشد. این تصویر، میزان و خطر وابستگی مردم به سیستم، و تهاجم حکومت برای فقر و ضعیف شدن عمدی مردم را نشان می‌دهد. همچنین به مردم یادآوری می‌کند پلیسی دیگر وجود ندارد و جمع دزدان، جمع است.
7.6K views19:50
Buka / Bagaimana
2024-04-23 16:38:25
انیمیشن کارخونهٔ هیولاها (Monsters Inc) خیلی ماهرانه موضوع مهم «ذهنیت گله‌ای» رو مطرح کرده است. در دنیای هیولاها یک باور غلط وجود داره که اکثر کارهای هیولاها رو هدایت میکنه. این باور غلط اینه: بچه‌های انسان، سمی هستند و هرچی رو لمس می‌کنند سمی خواهد شد.

در این ویدئو از انیمیشن، چند بخش مهم رو کنار هم قرار دادم. بخش اول: رئیس یادآوری میکنه که بچه‌ها سمی و خطرناک هستند. در بخش دوم: هیولاها بچه‌ای رو می‌بینند و وحشت می‌کنند. در بخش سوم: اخباری که پخش میشه، چند هیولا جلوی دوربین در مورد «بچه» به وضوح دروغ میگن و کارهایی رو بهش نسبت میدن که واقعیت نداره. در ادامه یک کارشناس میگه: این نظر حرفه‌ای من است و الان وقتشه وحشت کنیم. در بخش آخر: بچه «میخنده» و انرژی زیادی تولید میشه، و هیولاها برای اولین بار با این حقیقت روبرو میشن: فقط ترس نیست که انرژی تولید میکنه.

«ذهنیت گله‌ای یعنی پیرو تفکر دیگران» هیولاها تحت تأثیر دیگران هستند. بچه‌ها سمی‌اند، چون دیگران این رو القا کردند. کارشناس میگه وقتشه وحشت کنیم و همه وحشت می‌کنند. هیچگونه تفکر انتقادی وجود نداره، و همه‌چیز راحت پذیرفته شده.

کارخونهٔ هیولاها و اضطراب(+)
8.9K viewsedited  13:38
Buka / Bagaimana
2024-04-21 20:51:23 این مطلب رو در جواب یک پرسش تکراری می‌نویسم. چه باید کرد؟

در قدم اول، باید افکار این جامعه رو به همدیگه نزدیک کرد. باید یک کتاب به صورت «پی‌دی‌اف» نوشت و در سراسر نت پخش کرد، و به دست اونا که به نت دسترسی ندارن، رسوند. این کتاب، باید دو بخش اصلی داشته باشه. بخش اول: ایران در حال حاضر. بخش دوم: ایران در آینده. باید ضرورت‌ها، فوریت‌ها و اولویت‌ها، برای اکنون. و توضیح واقعیت‌ها و فرصت‌ها و موقعیت‌ها، برای آینده رو نوشت. اون هم نه با فاز روشن‌فکری، باید طوری نوشت که هرکسی با هر میزان درک و سواد، متوجه اون بشه. چون این کتاب باید تا دورترین نقاط ایران هم برسه‌.

پرسش اصلی. چرا باید این حرکت انجام بشه؟

در جامعه‌ای که مفاهیم تغییر کرده، افکار به میزان بالایی پر از مسائل چرند شده، آزادی‌خواه گیجه، آدم معمولیشم گیجه، اتحاد روی هیچ‌چیز مشخصی وجود نداره، هر روز تحت تأثیر جنگ‌روانی هستند، هرکسی خودش رو تحلیل‌گر میدونه، حرف‌های درست خونده نمیشه، حرف‌های احمقانه باور میشه، با یک باد؛ امیدوار میشن، با یک باد ناامید. در چنین شرایطی یک کتاب که «همه» بخونن، ذهن‌های آشفته و افکار پراکنده رو تا حدی منسجم میکنه، و جامعه از بلاتکلیفی بیرون میاد. وقتی تو بتونی افکار رو به همدیگه نزدیک کنی، میتونی هرکاری رو انجام بدی.

این کتاب، نهایت باید ۲۰ صفحه باشه، چون این جامعه بیشتر از این رو نخواهد خوند‌. باید به این جامعه هیجان داد تا سراغ خوندنش بره، وگرنه نخواهد رفت. کتاب باید توسط افراد سیاسی که مورد تأیید مردم هستند، مدام تبلیغ و حمایت بشه(قبل از پخش کتاب) و پخش کتاب باید در ۷۲ ساعت به صورت سراسری در تمام کانال‌ها و صفحات انجام بشه. و به مدت یک هفته، یادآوری بشه اون هم با تأکید و هیجان. من اینجا حتی جزئیاتی که لازمه رو هم گفتم.

اینکه چه کسی و چه کسانی این کتاب رو خواهند نوشت، بحث اصلی نیست. چون افرادی هستند. بحث اصلی اینه آیا این جامعه با همکاری همدیگه، چنین چیزی رو اجرایی خواهد کرد یا اینم میره بین صدها موردی که در نهایت انجام نشد و خاک خورد. آیا یکبار کاری رو اصولی انجام می‌دهیم یا باز هم منتظر اتفاقات و اما و اگرها خواهیم بود؟
8.3K viewsedited  17:51
Buka / Bagaimana
2024-04-18 21:41:24 -

۱- اول از همه باید بگیم، توقع ما از بحث حجاب چیه؟ انتظار داشتیم و داریم به کجا ختم میشد و بشه؟ حجاب یک مسئله ایدئولوژی بود، و این ایدئولوژی با جسارت زنان، فرو ریخت. کی؟ همون هفتهٔ بعد از مهسا. حجاب نه قرار بود و نه قرار هست که به تغییر حکومت، منجر بشه. اما رسانه‌ها از همون اول، طور دیگری این داستان رو جلو بردند.

قبلا هم گفتم، منتظر چی هستیم؟ اینکه تعداد زنان در خیابان رو بشماریم و بگیم تعداد اونا که حجاب اجباری رو کنار زدند، شده انقدر؟ عزیزان، پیروزی اینجا یک مفهوم است. مفهوم این «اجبار» تغییر کرد. اینکه برای مهسا، دختران اون ترس همیشگی رو کنار گذاشتند، یعنی «تغییر». این حرکت اجتماعی، تا گوشه گوشهٔ ایران رفت. دیگه «حجاب اجباری» کاربرد نداره. دیگه مفهوم قبلی رو نداره. مهم نیست بیان با هر ترفندی بخوان تو خیابونا، از نظر ظاهری کمرنگش کنند. مهم اینه این جامعه ببینه و باور کنه که تونست مفهوم چیزی رو تغییر بده!

۲- مسئله حجاب نیست. حجاب گزینه نیست، ابزار است. گاهی ابزاری برای سرکوب، گاهی ابزاری برای کنترل، گاهی ابزاری برای نمایش قدرت، گاهی ابزاری برای امنیتی کردن فضا، گاهی ابزاری برای انحراف افکار عمومی. مشخص بود تا زمانی که این حکومت به شکل فعلی، ادامه داره. درگیری حجاب هم ادامه داره.

۳- عده‌ای مثلا تحلیل‌گر و ادمین فلان پیج، میان میگن: دختران شجاع باشید برید تو دلِ دشمن. توقع دارن یه دختر مستقیم بره بین چند کفتار. و بعد راه‌حلشون چیه؟ استفاده از مردم رهگذر در اونجا، که بیان و این دختر رو فراری بدن. راه‌حلی که روی احتمالات حساب میکنه، یه چیز احمقانه و شکست خورده‌ست. بعد از گذشت یک‌سال و نیم، هنوز متوجه این موضوع نشدند.

۴- ما بعد از مهسا، آرمیتا رو داریم. این یعنی چی؟ یعنی آرمیتا، هزینهٔ بزرگی بود که نباید پیش میومد.

۵- رسانه‌ها و افرادی که با اشک و آه و ناله، برنامهٔ «اضطراب» حکومت رو برای بازی فعلی حجاب جلو می‌برند، اشتباه بزرگی رو انجام میدن. هم دختران رو می‌فرستین جلوی کفتارها که دچار اضطراب بشن، هم تمام ویدئوها و روایت‌های اضطراب‌آور رو با سرعت نور همه‌جا پخش می‌کنید، که حالا همهٔ جامعه رو دچار اضطراب کنید؟ یادتون باشه، «اضطراب» بخش مهمی از کنترل ذهن و افکار عمومی است. و بدونید «اضطراب» عامل درماندگی خواهد بود. و این درماندگی، چیزی نیست که خودش رو همون لحظه نشون بده. روی خیلی چیزها تأثیر خواهد گذاشت.
8.9K viewsedited  18:41
Buka / Bagaimana