Get Mystery Box with random crypto!

ریتم “دیدید داد” توی گوشم طنین قشنگی انداخته بود. حالا دیگه کس | داستان

ریتم “دیدید داد” توی گوشم طنین قشنگی انداخته بود. حالا دیگه کسم با کیر ارشیا کاملا هماهنگ شده بود و با تلمبه های محکم ارشیا زیر دوش آب ارضا شدم. با همون لباس عروس سفید و چشم های بسته، خم شدم و ازش لب گرفتم. وقتی چشم هامو باز کردم، ارشیا رو دیدم که لب هاشو روی لبهای من گذاشته و داره زیر دوش آب منو می ماله. خودم رو از ارشیا جدا کردم و زیر آب شستم و از حموم بیرون رفتم. بعد از حموم لباس پوشیدم که برم. ارشیا با حوله باز و کیر سر به هواش داشت برام لقمه می گرفت. وقتی که می خواستم آژانس بگیرم که برم، ارشیا با اشاره به کیرش که توی حموم هم ارضا نشده بود گفت: پس این چی؟
من که دلم نیومد اینطوری ولش کنم، مقداری خامه عسل رو روی کیرش مالیدم و شروع به لیس زدن کردم‌. اینقدر تخماش و کیرش رو لیس زدم و با دست جق زدم که احساس کردم آبش داره میاد. چون تازه از حموم اومده بودم و نمی خواستم کثیف بشم، کیرش رو توی دهنم کردم و همه آبش رو توی دهنم خالی کرد. ترکیب آب ارشیا با خامه عسل، حس سکسی خاصی رو ایجاد کرده بود. وقتی میخواستم برم، ارشیا یه آدامس خرسی بهم داد و با خنده گفت: با اینکه یدونه دیشب بهت دادم، و تازه شرط رو هم که باختی! ولی این رو نه به خاطر شرط که به یه دلیل دیگه بهت میدم، مزد جندگیت!
من که خندم گرفته بود گفتم: نامردی کردی. من کیرتو ندیده بودم که.
-اون دیگه مشکل خودته. تازه یه چیز دیگه بگم، پیشنهاد نداده کس دادی.
هردو خندیدیم. ارشیا رو بغل کردم و یه لب دادم بهش و به سمت خونه رفتم.
عصر وقتی منتظر بودم که بیاد تا در مورد خواستگاری صحبت کنیم، داشتم با آیدا چت می کردم‌. از دوستام، مهدیه تنها کسی بود که از اول خبر داشت و آیدا دومین نفری بود که حالا بهش گفته بودم. آیدا که احساس می کردم یکم حسودیش شده گفت: شیطون خوب یهو x3 رو یواشکی تور کردیا.
-بابا یواشکی کدومه. ما همگروه بودیم تو که خودت دیدی. راستی تو یونی کسی نمی دونه ها.
-حالا چطوری رامش کردی؟ بهش دادی؟
-نه بابا اصلا مسئله‌ سکس نیست که. واقعا عشقه.
-برو خودت رو سیاه کن. الناز و عشق و عاشقی؟ من که باورم نمیشه!
من که حسابی جلوی آیدا احساس قدرت می کردم گفتم: راستی یه خبر دیگه هم دارم برات.
-دیگه چه خبری.
-ارشیا رو یادته؟ تولد نیلو؟
آیدا چند تا ایموجی چشم گشاد و تعجبی فرستاد و گفت: خب؟
-دیشب سوئیتش بودم تو کامرانیه‌. واقعا خرکیره این بشر!
چند تا ایموجی خنده و چشمک فرستادم. آیدا دوباره همون ایموجی های تعجب رو فرستاد، بعد چند تا ایموجی عصبانیت، بعد هم نوشت: جنده مگه تو نمی خوای شوهر کنی؟ به ارشیا چیکار داشتی؟
من که از رفتار آیدا تعجب کرده بودم گفتم: وا حالا که هنوز شوهر نکردم. از کی تا حالا تو مریم مقدس شدی؟ کس خودمه به هرکی دلم بخواد تقدیم می کنمش!
-کس خودته کیر که مال خودت نیست. ارشیا دوست پسر منه آشغال.
من که حسابی جا خوردم گفتم: حالا یه طور میگه دوست پسرمه انگار طرف هم یوزارسیفه. بابا یارو بکنه منو نکنه یکی دیگه رو می کنه!
-گه خورده با تو. خوبه من برم با ایکس تری جونت بخوابم؟
-چرا کس میگی آیدا؟ مال من کیس ازدواجه‌.
-مال تو کیس ازدواجه مال ما خار داره؟
-بابا اون ارشیا تورو تخمشم حساب نمیکنه، حالا برا تو شده کیس ازدواج؟
-گه نخور. اونی که تو رو تخمش حساب نمیکنه مازیاره که میخوای بش بدی و جندگی کنی!
به وضوح آیدا داشت حسودی می کرد. نمی دونم واقعا به خاطر سکس با ارشیا بود، و یا اینکه من تونسته بودم کیس ازدواج دانشگاه رو جور کنم، و یا هر دو، به هرحال آیدا دیگه نتونسته بود جلوی خودش رو بگیره و از کوره در رفته بود. حسابی حا