2022-07-10 08:42:40
در باب احترام (۱)
اولین بارى كه استاد راهنماى ما دو دانشجوى ایرانى به اتاق ما آمد به رسم احترام از جاى خود بلند شدیم و او كه از آداب و رسوم ما خبر نداشت اجازه جلوس صادر نكرد! درنتیجه تا زمانى كه او صحبتش تمام و اطاق را ترک کرد ما ایستاده بودیم. هنوز كاملاً ننشسته بودیم كه او برگشت تا چیزى را به ما یادآورى كند و ما دو نفر دوباره به حالت ایستاده قرار گرفتیم.
این صحنه چند بار تکرار شد و من فکر کردم اگر کسی که با فرهنگ ما آشنا نیست از دور این صحنه را مشاهده كند تصور خواهد كرد كه دكمه اى در آستانه درِ اتاق نصب شده و این دكمه به فنرى در روى صندلى ما وصل است؛ به طورى كه تا پاى كسى به این دكمه فشار وارد مى كند، فنر از جا می جهد و ما را بلند مى كند.
در تداوم این فكر سؤالاتى به شرح زیر از ذهنم گذشت:
- چرا نشستن بى احترامى است و چرا بلند شدن احترام محسوب مى شود؟
- چرا تعظیم كردن احترام تلقى مى شود؟
چرا دراز كردن پا بى احترامى و چرا دست بر سینه ایستادن احترام است؟
به نظرم آمد كه این اعمال نشأت گرفته از شرایطی بوده اند كه در آن فرودستان بایستى بندگى و حقارت خویش را در مقابل اربابانشان با رفتارهاى خاص نشان مى دادند. اعمال و رفتارى كه به تدریج احترام خوانده شدند و بر تمامى اقشار جامعه تسرى یافتند.
با كمى توجه مى توان دریافت اعمالی كه در قالب احترام انجام مى گیرند، تغییر از وضعیتى راحت به وضعیتى كمتر راحت یا ناراحت است. مثلاً اگر شما دراز كشیده اید براى احترام به شخصى كه وارد مى شود، بلند مى شوید و به حالت نشسته یا ایستاده قرار مى گیرید، اگر پایتان را دراز کرده اید آنها را جمع مى كنید، اگر نشسته اید و پاهایتان هم جمع است بلند مى شوید و مى ایستید.
دست بر سینه گذاشتن و تعظیم کردن، بوسیدن دست و در حالت شدیدتر، بوسیدن پاها احترام بیشترى را نشان مى دهد.
با این ترتیب می توان دید در وضعیت راحت بودن همیشه درخور بزرگان، اربابان و قدرتمندان و در وضعیت ناراحت بودن درخور ضعفا و زیردستان بوده است و تغییر مجدد از وضعیت ناراحت به وضعیت راحت نیز معمولاً در گرو اجازه فردى است كه به هر دلیلى مورد احترام قرار گرفته است.
در عین حال توجه به این نكته نیز ضرورى است كه تعظیم مشابه ركوع و پا بوسى مشابه سجود در نماز است. طبیعى است كسانى كه خود را خدایگان، سایه ی خدا و یا روح خدا مى دانسته اند، انتظار داشته اند كه فقرا و زیر دستان همان اعمالى را در حضور آنان انجام دهند كه در هنگام عبادت در برابر خداوند انجام مى دهند.
عادت دست بر سینه نهادن بسیارى از ما و تا اندازه اى خم شدن به نشان احترام در هنگام سلام و احوالپرسى حتى با دوستان و نزدیكان از بقایاى همان آداب ارباب رعیتی است.
هر چند بسیارى از این گفتارها و رفتارها بین ما نشانه اى از محبت و احترام تلقى مى شود و نمى توان به راحتى آنها را كنار گذاشت (عادت فرهنگى)، اما به عنوان نقطه شروعى براى خروج از این دایره ی بسته شاید بتوانیم از میزان حساسیت هایمان به این مسائل بكاهیم.
برای مثال اگر كودک یا نوجوانی دستش را براى دست دادن به بزرگتری دراز كرد یا اگر كسى درى را به هر دلیلى براى كسى باز نگه نداشت یا اگر شخصى در مقابل دیگرى از جایش بلند نشد، آنها را فاجعه تلقى نكنیم و از آن به اصطلاح پیراهن عثمان نسازیم. به عبارت دیگر، بزرگوارتر از آن باشیم كه ذهن و فكر خود را درگیر مسائلى این چنین كم اهمیت و كوچك كنیم.
بر گرفته از کتاب در اسارت فرهنگ
نویسنده: طاهره شیخ الاسلام
@mahfelekhodshenasi
113 viewsشهریار محرز, 05:42