Get Mystery Box with random crypto!

یه کاری کن که می تونی نجمه واحدی / 6 فروردین 1402 بخش ششم و آخ | چرا به فمینیسم نیاز داریم

یه کاری کن که می تونی
نجمه واحدی / 6 فروردین 1402
بخش ششم و آخر / زنان در کنار زنان

زن جوانی بعد از قیام ژینا تصویری از گیسوی بریده‌اش را که گفت «تنها دارایی‌اش بوده» برایم فرستاد و نوشت: «منی که معلم مدرسه و دانشگاهم و خانواده‌ام مذهبی‌اند و سر عکس با شال و پیدا بودن مو هم باید هزار جور جواب پس بدهم، می‌دانم که اگر عکس موی چیده‌ام را تصویر پروفایلم بگذارم تاثیری که می‌خواهم را می‌گذارد و دانشجویان و دانش‌آموزانم را هم به اینکه من در کنارشان هستم امیدوار می‌کند».

من باور دارم که همۀ ما زنان برای برون‌رفت از این وضعیت، «امکان»ی داریم و این تصمیم با خود ماست که از این امکان استفاده کنیم یا نه و حتی اگر شده فقط یک قدم برای تغییر این وضعیت برداریم یا نه. وقتی من به این ده سالۀ گذشتۀ خودم نگاهی کردم دیدم همۀ این سالها با وجودی که شاید در سال بیش از دو سه بار در جمع قوم و خویشم حاضر نمی‌شوم، و حرف‌ها و نظرشان دربارۀ من و پوششم دیگر مثل کودکی و نوجوانی در من اثر مخرب بلندمدتی ندارد، اما هنوز هم در جمعشان حجاب را رعایت می‌کنم؛ صرفاً به این دلیل که حوصلۀ بحث و جدل و تبدیل شدن مهمانی به صحنۀ جنگ را ندارم؛ و البته به این دلیل که نمی‌دانم چه چیزی در انتظار من است و از این ناشناخته می‌ترسم. البته که برای خودم «مبادا»های زیادی هم داشتم. مبادا مادرم تحمل چنین تغییری را نداشته باشد؛ مبادا کل خانواده به این دلیل طرد شوند؛ مبادا در کل فامیل جنگ داخلی دربگیرد. وقتی از ناشناخته‌ای در آینده نگرانید و هیچ پیش‌فرضی هم دربارۀ واکنش افراد ندارید مباداها بی‌شمارند. وقتی به حمایت هیچکس دلخوش نیستید. اما امسال در اولین دید و بازدید نوروزی با خودم فکر کردم که من همۀ این سالها در حال فدا کردن چیزی بودم صرفاً به این قیمت که اضطراب نگیرم و آرامش قبلی ام را بر هم نزنم. من با برداشتن حجابی که سالهاست به آن باور ندارم می‌توانستم دو سر این طیف را تغییر دهم. طیفی که یک سمتش زنی حجاب را سفت و سخت و کامل رعایت می‌کند و آن سر دیگرش تا سالها زنی بود که اگر چه هنجارشکنانه و بدون مانتو و شلوار اما با پیراهن و جوراب و با شال و آستینک و غیره اما در نهایت به هر شکل حجاب را «رعایت می‌کرد». زنی که می توانست حجاب را رعایت نکند و داشتن این «حق انتخاب» را به یاد همه بیاورد. این را که زنان اگر بخواهند باید این حق را داشته باشند که حجاب را انتخاب نکنند. تغییر دادن دو سر این طیف به مرور می‌توانست سخت‌گیری را بر زنانی که حجاب را «رعایت می‌کردند» و با این وجود همچنان قضاوت می‌شدند، تغییر دهد یا حتی بی‌معنا کند. این کار حداقل می‌توانست شروع جنگی باشد که در نهایت صلحی را به همراه می‌آورد؛ من همۀ این سالها انجامش را به تعویق انداخته بودم هرچند می دانستم که بالاخره روزی این کار را خواهم کرد. اما امسال از این امکانی که چه بسا فقط من داشتم استفاده کردم.

هر تغییری هزینه‌ای دارد و هزینۀ آن تغییر درست و اصولی و بلندمدتی که روزی دوباره وارونه نشود یا با قوانین فرمایشی و فکرنشده به سمت افراط‌گرایی دیگری نرود را خود ما زنان باید با تغییر باورها و رفتارهایمان قدم به قدم بپردازیم. چرا که فقط ما زنان به درستی از رنجی که بر ما رفته باخبریم.

فروغ فرخزاد روزی گفته بود «از آینه بپرس نام نجات‌دهنده‌ات را».

@why_we_need_feminism
#چرا_به_فمینیسم_نیاز_داریم