Get Mystery Box with random crypto!

مدیریت سپید

Logo saluran telegram sepidmanagement — مدیریت سپید م
Logo saluran telegram sepidmanagement — مدیریت سپید
Alamat saluran: @sepidmanagement
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 480
Deskripsi dari saluran

دل نگرانِ به زیستیِ سازمانی
دکترای مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی
از دانشگاه علامه طباطبایی

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru

2023-06-14 20:03:16
123 views17:03
Buka / Bagaimana
2023-06-11 07:19:40
179 views04:19
Buka / Bagaimana
2023-06-09 12:45:49 .
تاریخچه‌ی تجمّلات
ماجرایِ حرص و طمع نیست
بلکه به‌طور دقیق‌تر می‌توان آن را سندی گواه بر
ضایعه‌ی عاطفی (emotional trauma) نامید.
این تاریخچه، میراثِ کسانی‌ست که به دلیلِ
حسّ‌ِ حقارت‌ی که دیگران در آن‌ها به وجود می‌آوردند
احساس می‌کردند برای این‌که بتوانند عشق و محبّتِ دیگران را بخرند
باید اقلامی خارق‌العاده را به خودِ واقعی‌شان بیافزایند.

#آلن_دوباتن
#اضطراب
#اضطراب_منزلت
#اضطراب_جایگاه_اجتماعی
https://www.instagram.com/p/CtQ9eTCI-oA/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
230 views09:45
Buka / Bagaimana
2023-06-08 18:29:10
صبح رویش، مدرسه‌ای مردم‌نهاد
برای تحصیل کودکان کار
با رویکرد آموزش مهارت‌های زندگی
در مرز تعطیلی‌ست

با پرداخت فقط ۵۰ هزار تومان برای حمایت از
یک کودک کار، لطفاً به کمپین تنهایی نمیشه
ملحق شوید

آدرس سایت:
sobherouyesh.com
796 views15:29
Buka / Bagaimana
2023-06-06 21:53:53 توی جاده و تاریکی، مسیحا حوصله‌ش سررفته بود، بی‌مقدمّه پُرسید: چرا خدا هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کنه؟
توی ذهن‌م داشتم با تصویرسازیِ مرسومِ خدایِ مُتشخصِ انسان‌وار توی نظامِ آموزشی‌مون کلنجار می‌رفتم که حس کردم اول باید جواب‌ش رو بدم و گفتم: مسیحا! به نظرم تعریفِ خدا و ویژگی‌هاش، جزو رازهاست؛ منتظرِ جوابِ شفاف و قانع‌کننده از من نباش. به راز میشه فکر کرد امّا دنبالِ کشف‌ش نباید بود.
واسه عوض کردنِ زمینِ سخت‌ی که مسیحا انتخاب کرده بود، گفتم: مسیحا! حالا فرض کن برای اشتباه نکردن یا کردنِ خدا یه جوابی پیدا کردیم. این جواب چه کمکی به زندگی‌مون می‌کنه؟
گفت: خب اگه خدا اشتباه نمی‌کنه میخوام بدونم چرا چنین دنیایی رو آفریده!
ناخودآگاه فقط گفتم: بیگ لایک.
مسیحا گفت منظورت چیه؟
گفتم راستش اصلاً فکر نمی‌کردم منظورِ سوال‌م رو متوجه بشی چه برسه به این جوابِ دندان‌شکن.
اصلاً فراموش کردم بحثِ قشنگ‌ی که ساخته بود رو ادامه بدم؛ مثلاً بپرسم مگه ساختِ این جهان با بی‌خطاییِ خدا چه تناقض‌ی داره؟ و ...
طبق معمول و با کمالِ تاسف برای خودم؛ به جای ادامه‌ی گفت‌وگو، غرقِ سوالِ مسیحا شدم و این بیتِ لسان‌الغیب:
پیرِ ما گفت خطا بر قلمِ صُنع نرفت
آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوش‌ش باد
184 viewsedited  18:53
Buka / Bagaimana
2023-05-20 09:51:42
266 views06:51
Buka / Bagaimana
2023-05-19 12:36:40 .
.
فرهنگِ سازمانی‌تان
برای اخلاقِ تردید چه‌قدر جا دارد؟


نوعی از "من می‌دانم" در "اطمینان" وجود دارد که به راحتی به نگرشی کورکورانه منجر می‌شود، به‌ویژه هنگامی که باور داشته باشید "بله گفتن"، بهترین کار است.

از طرف دیگر، "تردید"، ذهن را باز نگه می‌دارد، به کنش‌های متفاوت و ادراکات‌ی نو از جهان منجر می‌شود.

وقتی "می‌دانم"، دیگر نیازی به گوش دادن ندارم.
امّا وقتی "شک" دارم، دیدگاه‌های دیگران معنای بیش‌تری پیدا می‌کنند.

امّا در دنیای امروز، مشکل‌مان با "تردید" این است که در فرهنگِ پُرشتاب، کُندمان می‌کند و باعثِ عقب‌افتادن می‌شود.

از دبستان تا دانشگاه یاد می‌گیریم که "بدانیم".
امّا لازم‌ست "شک کردن" را نیز بیاموزیم.
ما باید یاد بگیریم "درنگ" کنیم.
باید یاد بگیریم "تجدیدنظر" کنیم.

"اخلاقِ تردید" یعنی ما باید بیشتر شک کنیم و از نه گفتن بیشتر لذّت ببریم؛ هم‌چنین
شاملِ تعهدی‌ست به تردیدِ مداوم درباره‌ی این‌که خودمان چه کسی هستیم.

□ محکم بایست
■ سِوند برینکمن
.
.
.
262 views09:36
Buka / Bagaimana
2023-05-12 13:23:10 ..
.
بریده ای از یک کتاب

ماه‌ها گذشته است و رغبت نوشتن نداشتم که نداشتم. چه یبوست قلمی! فکر می‌کنم که چی، چه فایده‌ای دارد؟ از طرف دیگر وقت هم ندارم. از بس چیزهای احمقانه می‌خوانم و کارهای عوضی می‌کنم. البته از زور ناچاری. غرق در «اسلامیات» هستم. بیشتر از سه سال است که همین بساط است. لابلا چیزهای دیگر هم می‌خوانم. ادبیات فارسی و فرنگی، جورواجور. خواندن، دشمنِ نوشتن است. تازه، نوشتن در نهایت کارِ کسی است که امیدِ خواننده‌ای داشته باشد. نه مال ما که آواره‌ایم، معلوم نیست با کی حرف می‌زنیم. گرفتم که آواره نبودیم، در آغوش گرم مام میهن بودیم. تازه خطاب به چه کسی حرف بزنیم؟ رو به طرف کی بیاوریم؟ انگار دورهٔ ما پیش از خودمان تمام شده است. تازه مگر کثافت‌کاریِ تلاشِ معاش مهلت می‌دهد؟ هی لغت‌های عهد بوق را از لابلای کتاب‌های مندرس بیرون کشیدن! توی سردخانه دل و رودهٔ مومیایی‌ها را می‌شکافم، از نبش قبر هم چندش‌آورتر است. کسی که از خاکش برکنده و به آن طرف دنیا پرتاب شده، باز خوب است که هنوز از گرسنگی نمرده. با گیتا و غزاله! ناامنی، انتظار فردای نامعلوم! سال دیگر این وقت در چه حالیم؟ زنده یا مرده کجاییم؟

روزها در راه
شاهرخ مسکوب

[۲۰ دی ۱۳۰۴ بابل
۲۳ فروردین ۱۳۸۴ پاریس]
.
.
.
271 views10:23
Buka / Bagaimana
2023-05-08 23:31:02
279 views20:31
Buka / Bagaimana
2023-05-04 20:33:13
325 views17:33
Buka / Bagaimana