Get Mystery Box with random crypto!

Travel-Documentary سفرنامه

Logo saluran telegram rezasharan — Travel-Documentary سفرنامه T
Logo saluran telegram rezasharan — Travel-Documentary سفرنامه
Alamat saluran: @rezasharan
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 392
Deskripsi dari saluran

زندگي يك سفر است !
با من سفر کنید.
Life is a trip! Travel with Me...
سفرنامه رضا شهران

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


Pesan-pesan terbaru

2023-06-13 00:56:40 روز دیگری را با دوست خوبم مهندس خدادادی که یکی از بهترین‌ها در حفاری نفت است و خانواده گذراندیم. همه نگرانی‌شان پسرشان بود که در ایران است. دانشجوی المپیادی دانشگاه شریف که خودش را درگیر این جنبش نوظهور دیرپا کرده است. آنها هم به علت خستگی از حماقت حاکمان در عمان ساکن شده‌اند و می‌خواستند پسرشان را هم از شر ترکیب منحوس حماقت و تعصب در امان بدارند.
در هر حال روزی را با آنها گذراندیم. به دیدن قصر سلطان قابوس رفتیم. نه پلیسی، نه بگیر و ببندی. و بسیار فرق است میان حاکم مردمی و حاکم زوری.

@rezasharan لینک عضویت
77 viewsReza Shahran, edited  21:56
Buka / Bagaimana
2023-06-11 15:37:00
این هم یک هشت‌پای پدرسوخته که مثل خیلی‌ها رنگ عوض می‌کند.

هشت‌پاها شکارچیانی مخوف و بسیار باهوش در اعماق آب هستند.
@rezasharan لینک عضویت
111 viewsReza Shahran, edited  12:37
Buka / Bagaimana
2023-06-11 15:30:21
Scuba Diving Oman 2023
1 Day 2 Dives
@molamola_diving_center
#molamoladivingcenter
#oman #padi #scubadiving #shark #zebrashark #eel #squid

@rezasharan لینک عضویت
98 viewsReza Shahran, 12:30
Buka / Bagaimana
2023-06-11 15:24:03 از آنجاییکه سفر بدون هیجان سفر نیست، یک برنامه غواصی گذاشتیم. با اندکی جستجو یک مرکز غواصی خوب به نام Mola Mola Diving Center (که نام یک ماهی محلی است) و مجوز دادن مدرک غواصی PADI را دارد، را انتخاب کردیم. یک تور یک روزه با غذا و ۲ بار غوص برای من و غواصی در سطح Snorkeling برای سوگل.

من چون مدارک بین‌المللی غواصی PADI را دارم همه جا به من لوازم را می‌دهند. فقط برای اینکه مطمئن شوند که همه چیز را بخاطر دارم قبل از غواصی پرسید آخرین بار کی غواصی کرده‌ام؟ اول یاد استرالیا افتادم که با کوسه‌ها در شب غواصی کرده بودم که ۴ سال پیش بود. اما بعد یادم افتاد که ۲ سال پیش در قشم هم یک غواصی در کشتی غرق شده Wreck Diving که یک سوپر تانکر نفتی بود کرده بودم. در هر حال برایم به سرعت علایم زیر آب را توضیح داد و من هم به او خاطر نشان کردم من را بنداز توی آب بقیه‌اش را بلدم

عمق دید زیر آب حدود ۱۵ متر بود که بسیار عالی است. دیدن کوسه و لاک‌پشت خیلی هیجان انگیز است که ما علاوه بر این دو هشت‌پا و مار ماهی هم دیدیم که کلی حال داد.

همیشه بار اول که بعد از مدتی غواصی می‌کنم، آدرنالین در خونم بالا می‌زند و تنفسم سریع می‌شود! کمی مصرف هوایم در غوص اول زیاد شد ولی مربی که همراه ما بود از کپسول خودش به من هوا داد و حدود ۵۰ دقیقه زیر آب بودیم. غوص دوم را راحت‌تر زدم حدود یک ساعت زیر آب به گشت و گذار پرداختم.

@rezasharan لینک عضویت
99 viewsReza Shahran, 12:24
Buka / Bagaimana
2023-06-11 14:38:12
رستوران Rozna - مسقط، عمان
@rezasharan لینک عضویت
96 viewsReza Shahran, 11:38
Buka / Bagaimana
2023-06-11 14:15:35 یکبار به اتفاق دوستان رفتیم یک رستوران خوب به نام‌ روزنا Rozna که یک قلعه نوساز بسیار بزرگ بود. شاید زیربنای ساختمان این قلعه رستوران که در چند طبقه و با معماری محلی ساخته شده، چند هکتار است.

در آن غذای سنتی عمانی سرو می‌شود که بسیار متنوع است و طمع‌های ادویه عربی آنها را متمایز می‌کند. اتاق‌های اختصاصی برای پذیرایی دارد که نور آن فانوس است. ما ترجیح دادیم که در سالن وسط بنشینیم که نور بیشتری دارد. همانجا نان بسیار نازکی که مخصوص عمان است را خانمی با لباس محلی می‌پخت.

اینجا غذا به همراه مخلفات و نوشیدنی بطور متوسط نفری ۷ تا ۹ ریال است.

@rezasharan لینک عضویت
98 viewsReza Shahran, edited  11:15
Buka / Bagaimana
2023-06-11 13:57:29 اما برای ما،
کاملا همه چیز آزاد بود. نه برنامه‌ای و نه کاری. پس کمی در مراکز خرید نزدیک می‌چرخیدم و عصر و شب را با دوستان بعد از تمام شدن کار آنها می‌گذراندیم.

مقرون به صرفه‌ترین غذای آماده KFC بود که یک مرغ سه تکه ۳ ریال (یعنی ۴۵۰۰۰۰ تومان می‌شد) که برای دو نفر کافی بود. یکی از مزایای سفر ۲ نفره همین صرفه‌جویی در هزینه غذا هست. الباقی غذاها در حدود ۵ تا ۶ ریال می‌شد.

@rezasharan لینک عضویت
98 viewsReza Shahran, 10:57
Buka / Bagaimana
2023-06-10 18:12:02 عمان بر خلاف عمارات متحده عربی که کلا یک تل ماسه است که در وسط آن یک شهر بلندمرتبه ساخته‌اند، دارای طبیعت بسیار متنوع است. از آب و هوای حاره‌ای تا کوه‌های سنگی و دره‌های زیبا با رودخانه برای پیاده روی در طبیعت.

شهر مسقط هیچ ساختمان بلندی ندارد و حداکثر ۴ یا پنج طبقه که رنگ‌آمیزی قالب آن سفید ویا خاکی است که کاملا با پس زمینه طبیعی اطراف همخوانی دارد. و این همگونی با طبیعت نمای شهر را بسیار زیبا کرده است. شهر در کنار دریا به جای بالا رفتن، گسترده شده و برای همین کاملا از شهرهای عماراتی متمایز است و آن وضعیت تصنعی را ندارد.

@rezasharan لینک عضویت
113 viewsReza Shahran, 15:12
Buka / Bagaimana
2023-06-10 14:46:04 مسئول باجه اصلی یک خانم نسبتا جوان سیاه پوست بلند قامت، خوشگل و خوش‌روی آمریکایی بود که سعی می‌کرد با همه با مهربانی و ادب رفتار کند و اگر جواب منفی بود هم از افراد دلجویی می‌کرد و توضیح می‌داد که چرا نمی‌تواند ویزا بدهد.

یک جوان ایرانی که به نظر خیلی باهوش می‌آمد (کمی بیش از حد) مدارکش را داد، می‌شنیدم که پذیرش کامل Full Scholarship از یک دانشگاه معتبر دارد. البته درک و انگلیسی حرف زدنش تعریفی نداشت.

در اینجا متوجه شدم که فرمول ویزا هم مانند همه چیز فقط شامل آن دوگانه‌های کذایی (می‌گیری/نمی‌گیری) نیست و یک حالت سوم دارد که به آن «لنگ در هوا» می‌گویند!
این وضعیتی است که باید مدارک کنترل بیشتر شود و معمولا ۲ یا ۳ ماه طول خواهد کشید. اگر این وضعیت برای من می‌شد قطعا به کنفرانس نمی‌رسیدم و همانجا با خوشحالی عطای‌شان را به لقای‌شان می‌بخشیدم.

در هر حال، آن جوان نخبه بخت برگشته دچار وضعیت لنگ در هوا شده بود و با حالی نزار برگشت تا دوباره به ایران بیاید و منتظر ایمیل تایید یا رد باشد.

حیف از ایران که این جوانان را از دست می‌دهد و حیف از آمریکا که دیر چنین نخبه‌ای را جذب خواهد کرد. معامله‌ای که هر دو ضرر کردند البته ما بیشتر و جوانی سرخورده.

سپس یک خانم ایرانی بود. طفلک به زبان انگلیسی در حد وزیر امور خارجه مسلط بود و به سختی Yes و No می‌گفت. از او پرسید به کجاها سفر کرده که البته او نفهمید سوال چیست و من از پشت سر به او تقلب رساندم که سوال چیست. البته باز هم بی‌اثر بود چون دانستن سوال کفایت برای پاسخ دادن سوال آن هم به زبانی که بلد نیستی را نمی‌کند. در نتیجه مسئول ویزا با درک عمیق از موضوع از طرف با پانتومیم خواست که پاسپورتش را ببیند و خوب فقط یک سفر خارجی داشت آن هم به دوبی. خلاصه از او عذرخواهی کرد که نمی‌تواند به او ویزا بدهد.

بعد از او یک خانواده ایرانی شامل پدر، مادر و یک پسر ۱۳ ساله و یک دختر ۶ ساله رفتند. آنها وضعشان کمی بهتر بود، پدر چند کلمه‌ای انگلیسی می‌توانست حرف بزند اما از درک شنیدن عاجز بود. اما بجایش پسرش خوب می‌فهمید و برای پدر سوالاتی را که نمی‌فهمید ترجمه می‌کرد و پدر جواب را به هر طریقی بود منتقل می‌کرد. مسئول ویزا با دختر کوچک هم کمی خوش و بش کرد و در نهایت به آنها ویزا را داد.

سپس نوبت به من رسید!
اول پرسید چرا می‌خواهی بروی آمریکا، که من کنفرانس را برایش توضیح دادم و گفتم آنجا سخنرانی دارم و برگه کنفرانس را به او دادم. گفت در این برگه نگفته سخنرانی داری. برگه دوم که مربوط به سخنرانی بود را نشانش دادم که خیالش راحت شود!
بعد در مورد موضوع کنفرانس از من پرسید من هم برایش در چند جمله کل داستان را گفتم. گفت چند وقت است روی مدیریت پروژه کار می‌کنی؟ گفتم ۳۰ سال.
بعد کمی به فرم‌هایی که بصورت کامپیوتری برای ثبت نام پرکرده بودم نگاه کرد و پرسید مدیرعامل شرکت هستی؟ گفتم بله.
گفت چند وقت است؟ گفتم آن هم ۳۰ سال.

بعد گفت آیا تا به حال سفر دیگری هم کردی؟
گفتم تقریبا همه جا بوده‌ام! ۳۸ کشور که هر کدام هم چند بار. از تمام اروپا گرفته تا روسیه، استرالیا، کشورهای آسیای جنوب شرقی، نپال، هند، همه کشورهای خاورمیانه، ونزوئلا و خلاصه هر جا که یادم آمد.

پاسپورت من جدید بود و مثل کف دست تمیز! هیچ ویزایی در آن نبود. گفت پاسپورت‌های قبلی را داری؟ از آنجاییکه سوگل حواسش به همه چیز است، پاسپورت‌های قبلی‌ام را هم برایم گذاشته بود.

و من ناگهان ۴ پاسپورت باطل شده که همه پر از ویزا و مهر ورود و خروج بود را به او دادم. طفلی ورق می‌زد و هر کجای نرفته را دید.
فقط پرسید اینجاها برای کار رفتی یا تفریح؟
نگاهی توام با خنده کردم و گفتم من کاری که تفریح باشد را انجام می‌دهم.

خندید و گفت برو چهارشنبه دیگر بیا و ویزایت را بگیر. گفتم ای عزیز دل من چهارشنبه باید برگردم ایران یک کاری بکن سه‌شنبه بگیرم! او هم که چاره‌ای جز تسلیم در برابر جذابیت ذاتی من نداشت گفت بگذار ببینم چه می‌کنم. رفت آن پشت و صحبتی کرد و با یک برگه مراجعه روز سه‌شنبه برگشت.

من هم تشکر کردم و با یک خداحافظی دوستانه از آنجا خارج شدم و یک بار دیگر خودش همه چیز را جور کرد، البته از ما هم حرکت بود!

در راه فکر کردم که کمی سر به سر سوگل بگذارم و قیافه ناراحت بگیرم.

در هر حال از سفارت خارج شدیم و به دنبال برنامه اصلی رفتیم:

ارتقای کیفیت زندگی!

@rezasharan لینک عضویت
118 viewsReza Shahran, edited  11:46
Buka / Bagaimana
2023-06-10 13:43:38 برگردیم به جریان ویزا و سفارت ...

ساعت ۶/۵ بیدار شدیم. البته سوگل از قبل همه چیز را مرتب کرده بود. در نتیجه فقط لباس پوشیدیم و یک صبحانه سریع خوردیم و تاکسی اینترنتی گرفتیم (از ده متر آنطرف تر ) و راه افتادیم.

تمام سفارت‌ها در یک منطقه هستند و از عجایب روزگار همسایگی سفارت ایران و آمریکا در عمان است. مثل پاریس که هر دو در بهترین نقطه شهر هستند.

ما تقریبا به موقع رسیدیم و صف نسبتا طولانی (حدود ۱۵ نفر) جلوی ما بودند. هوا هنوز خیلی گرم نشده بود و در یک ورودی کوچک که با پارچه مسقف شده بود همه جا می‌شدیم. اکثراً هندی، عمانی و ایرانی بودند.

در هر حال نوبت به من رسید حدود ساعت ۸ و دری باز شد. اسمم را دادم و با وقت داده شده کنترل کردند. موبایل را بیرون به سوگل داده بودم در نتیجه چیزی اضافه بر مدارک همراه نداشتم. یک کارت شناسایی از من خواست. که کارت ملی را دادم. از درون گیت کنترل رد شدم و یک بازرسی بدنی ساده انجام شد.

در طرف مقابل اتاق باز شد و یک راهرو کوتاه در مقابل وجود داشت که در طرف مقابل یک در دیگر به حیاط سفارت باز می‌شد.

وارد حیاط شدم. حیاط نسبتا بزرگی که کسی در آن نبود. یک علامت کوچک مسیر ویزا را نشان می داد. به سمت ساختمان اصلی رفتم. آنجا مجدد یک بازرسی بدنی ساده توسط یک پلیس زن عمانی شدم و به اتاق ویزا رفتم.

در اتاق صندلی برای نشستن بود و چند گیت برای بررسی. ابتدا به گیت سمت راست باید می‌رفتم تا با بررسی پاسپورت یک شماره بدهد. اینجا هم یک پلیس زن تپل عمانی کار را انجام می‌داد.

تقریبا من آخرین نفر شماره گرفتم. در نتیجه فرصت کافی داشتم تا ببینم چه سوالاتی می‌شود. راستش برای خودم آنقدر بی‌تفاوت بود که ویزا بگیرم یا نگیرم که بیشتر غرق در نظاره دیگران بودم.

@rezasharan لینک عضویت
116 viewsReza Shahran, edited  10:43
Buka / Bagaimana