Get Mystery Box with random crypto!

از لجن خشونت، نیلوفر آزادی نخواهد رُست آزادی چیست؟ بهتر اس | دریچه ((نقد مسائل اجتماعی از منظر فرهنگی))

از لجن خشونت، نیلوفر آزادی نخواهد رُست

آزادی چیست؟
بهتر است ابتدا بگوییم آزادی چه نیست. آزادی آنارشیسم و هرج و مرج، نیست. آزادی، حق تجاوز به حقوق دیگران نیست. آزادی، مجوز توهین به عقاید و مقدسات دیگران نیست. آزادی، بی‌بندوباری نیست.

آزادی، مفهومی وسیع و مقدس‌ است؛ که ما را از حیوان متمایز می‌سازد. آزادی، یعنی مخیر بودن در اندیشه، یعنی حق داشتن رویا و امکان رسیدن به آن، یعنی دین و پوشش من به من مربوط است. آزادی یعنی رهایی از غل‌ و زنجیر‌های پوسیده‌ی خرافاتِ تنیده بر دست و پا، یعنی حرف زدن بدون دغدغه‌ی سنگ شدن نان و آسیب نزدیکان، یعنی رفاه و آسایش، یعنی توانایی نصب هر مسئولی و خصوصا عزلش، آزادی یعنی داشتن امنیت روانی، اقتصادی، اجتماعی و البته جانی
آزادی یعنی ...

به پیشگاه هرکس که برای آزادی، مبارزه می‌کند و گاه حتی جانش را نثار می‌کند؛ باید تعظیم کرد.
اما
اما برای رسیدن به هر امر مقدسی باید، ابزار درست آنرا گزینش کرد. قطعا هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. از لوله‌ی هیچ تفنگی آزادی یا دموکراسی خارج نشده و نخواهد شد.
اغلب حکومتها، همواره ار خشونت سخت و نمادین(مراجعه شود به تعریف بوردیو از خشونت نمادین) بر علیه معترضان، استفاده می‌کنند و البته این امر در نزد حکومت‌های خودکامه، دوصد چندان است. حکومت‌ها را به حال خود رها می‌کنیم چرا که بسیار گفتیم و  گفتند و افاقه نکرد. اگر حکومت گوش شنوا داشت، الان مردم کف خیابان نبودند.

روی سخن نگارنده با کسانی است که گوش شنوا دارند. از تاریخ عبرت بگیریم تا مجبور به تکرار آن نباشیم. به تاریخ انقلابها در جهان و حتی دو انقلاب مشروطه و ۵۷ خودمان، نگاه کنیم و ببینیم کدام نوع انقلابها نتیجه‌ی بهتری داشته است. نگاهی کوتاه به چند نمونه از این انقلابها می‌اندازیم.

فیدل‌کاسترو با ایده‌های عدالت‌خواهانه در کوبا و با همراهی آزادیخواه بزرگی به نام چگوارا، انقلاب شکوهمندی را شکل داد؛ مبارزات آنها شکل مسلحانه و چریکی داشت. اما پس از پیروزی کوبا در دیکتاتوری طولانی مدت کاسترو فرو رفت و هنوز هم گرفتار عواقب آن است. تحریم شدید هشتادساله، مهاجرت نخبگان، اقتصاد پوسیده و مبتنی بر کشاورزی، میراث این انقلاب بود.

فاصله‌ی ۲۳۰ ساله‌ی انقلاب کبیر فرانسه از زمان فعلی، اعتبار قیاسی آن را پایین می‌آورد؛ اما استفاده‌ی انقلابیون از ابزار خشونت، عواقب وحشتناکی داشت که سالها پس از انقلاب، همچنان دامنگیر فرانسه بود و بیگناهان بسیاری را قربانی کرد.

انقلاب روسیه در یک قرن پیش، با اتکا به قوه قهریه‌ی نظامیان و به پشتوانه‌ی ایدئولوژی کمونیستی، شکل گرفت. هرچند کشته های این انقلاب کم بود(به واسطه‌ی قدرت زیاد اولیه) اما پشتوانه‌ی ایدئولوژیکی آن، روسیه و شوروی را در منجلاب یک دیکتاتوری هفتاد ساله با میلیونها کشته‌ی پس از انقلاب فرو برد.
از این قماش انقلابها، بسیار می‌توان نام برد.

در مقابل از دو انقلاب شاخص می‌توان یاد کرد که تا حدود زیادی از روشهای نرم استفاده کردند و نتایج ملموس مثبت و ماندگاری را برای کشورهای خود رقم زدند. گاندی در هندوستان و ماندلا در آفریقای جنوبی. ذکر این نکته ضروری می‌نماید که حتی گاندی و ماندلا هم استفاده از خشونت را به عنوان آخرین ابزار دفاعی رد نکرده‌اند.

شاید آنچه در هندوستان شکل گرفت را نتوان انقلاب نامید؛ اما این جنبش ضد استعماری، تغییرات شگرفی را در این شبه‌جزیره‌ی هزار دین، هزار فرهنگ، موجب شد که نمونه‌ای بی‌بدیل از همزیستی را فراهم ساخت. جامعه‌ای که بالقوه، ظرفیت درگیرهای فراوان را داشت، به جامعه‌ای نسبتا آرام تبدیل شد که تا سال ۲۰۵۰ جزو سه ابرقدرت اقتصادی جهان هم خواهد گردید.
خمیرمایه‌ی این شکل از تغییر، ریشه در فرهنگ هندوستان و رهبری فردی به نام گاندی دارد. برای آشنایی بیشتر، بیان چند جمله از وی، بی‌مناسبت نیست.
گاندی می‌گوید:"وقتی ناامید می‌شوم بخاطر می‌آورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بوده‌ است. حکمرانان و قاتلان در برهه‌ای شکست‌ناپذیر جلوه می‌کنند ولی در نهایت همه آن‌ها سقوط کرده‌اند؛ همیشه به این واقعیت فکر کنید."
او در جایی دیگر می‌گوید:"ضربه در برابر ضربه و چشم در برابر چشم دنیا را کور می‌سازد. من بنا به دلایل زیادی آماده مردن شده‌ام و نه برای کشتن."

اما ماندلا
ماندلا هم با ایده‌ی پرهیز از خشونت، وارد مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز با رژیم نژادپرست آپارتاید آفریقای جنوبی شد. رژیمی که در قرن بیستم، هنوز به چشم برده به سیاهان می‌نگریست. اما شور جوانی ماندلا و خشونت و کشتار رژیم، علی‌رغم میل باطنیش، پای او را به مبارزات مسلحانه کشاند. مبارزاتی که بیشتر جنبه‌ی خرابکارانه داشت تا ترور. اما انگار راه فراری نبود. ماندلا و تعدادی از یارانش دستگیر و ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم می‌شود.