Get Mystery Box with random crypto!

سلااااام 'بر شاخه نشسته اید و بُن شاخه می برید' گاهی برای ان | روزگار گس(کانال تلگرامی دکتر حسنی)

سلااااام

"بر شاخه نشسته اید و بُن شاخه می برید"

گاهی برای انتقال یک پیام، بایستی یک رمان نوشت، گاهی بایستی یک سریال چندین قسمتی یا یک فیلم سینمایی چندین ساعته و با هزینه بالا ساخت، گاهی لازم است سمینارها و جلسات متعدد سخنرانی تشکیل داد، گاهی هم فقط ممکن است همان مفاهیم و پیامها، در قالب یک حکایت ، یا یک ضرب المثل، و یا حتی یک لطیفه، قابل انتقال باشد.
در میان تمامی کتاب‌های بزرگ و کوچکی که خواندم، هیچکدام به اندازه کتاب " حکایت‌های ملا نصرالدین" برایم جالب، جذاب و آموزنده نبود.
کتابی که در آن، شخصیت اصلیش کاملا ملموس ، کاراکترهای دیگرش هم  در زندگی روزمره مان کاملا مشهود، و وقایع رخداده در آن کاملا محسوس است.
کتابی که علیرغم تغییرات وسیع زندگی انسان، حکایت‌های آن قدیمی نمی شوند و در هر جامعه، بدور از هر فرهنگ و مذهب، مصادیق کاملا ملموس و مشهود و محسوس را می توان بجای شخصیت‌های مختلف حکایت‌ها قرار داد.
کتابی که بر خلاف بسیاری از رمان‌ها و سریال‌ها و فیلم های سینمایی و سخنرانیهای مختلف ، که بصورت مبهم تمام می شوند، قضاوت و تحلیل را بعهده خواننده یا بیننده یا شنونده نگذاشته و با واضح ترین زبان، پیام خود را با ساده ترین روش که همه فهم باشد، بیان می کند. پیامی که برای اکثریت مخاطبان، یک درس زندگی برای آینده است؛ هرچند برای بعضی دیگر، بدلیل از بین بردن نقاب و حجاب آنها و برملا کردن هویت و ماهیت واقعی آنها، ناخوشایند بوده است......
تصور کنید حکایت دزدی که پس از ورود صاحب باغ، بالای درخت رفت و برای توجیه کارش، شروع به بریدن شاخه زیر پای خود کرد بصورت زیر تعریف شود:

گویند :
حاکمی بر شاخه ای نشسته بود و محل اتصال شاخه زیر پای خود را می برید، رعیتی که از آن مسیر عبور می کرد، گفت: با انجام این کار، عنقریب بر زمین خواهی خورد. حاکم، بدون توجه به سخن رعیت، بکار خود ادامه داد و سرانجام ، آنچه می بایست، رخ داد.
پس از تیماری نسبی، حاکم دستور داد آن رعیت فلک زده را دستگیر و او را بسختی مجازات کنند تا درس عبرتی برای دیگران شود چراکه از دید آن حاکم، این اظهار نظر رعیت، از چند حال خارج نبود؛
یا چشم زخم داشت
یا خودش دشمن حاکم بوده و شرایط را بگونه ای رقم زده که آن اتفاق رخ دهد
یا واداشته دشمنان حاکم بوده است و با اطلاعاتی که از آنها دریافت کرده است، وقوع آن اتفاق را پیش بینی کرده بود
و آنچه هرگز به مغز حاکم خطور نخواهد کرد ، این خواهد بود که ممکن است، خودش اشتباه کرده باشد و کسی، از روی دلسوزی، پیش از وقوع اتفاق، آن را پیش بینی کرده باشد و راه جلوگیری آن را هم ارائه کرده باشد.
متاسفانه، این روزها، شاهد
" بر شاخه نشستن و بن شاخه بریدن"
توسط بسیاری افراد حقیقی و حقوقی هستیم که علیرغم اظهر من الشمس بودن نتایج کار آنها که همانا، به زمین خوردن آنهاست، در برابر توصیه های مشفقانه و راهگشا، بجای اصلاح روش‌های ناصواب خود، اصرار بر تداوم رفتارهای غلط قبلی خود داشته و پس از زمین خوردن هم، پیش بینی کننده های نتایج رفتار غلط خودرا متهم به " فتنه گری، مزدوری، خودباختگی، براندازی و حتی ارتداد" می کنند.
این روزها، موضوع " حجاب اجباری یا اختیاری" را بگونه ای بزرگ کرده اند که بودن آن یعنی حق و نبودن آن یعنی باطل بودن .
در این نبرد حجاب اجباری و حجاب اختیاری، می توان پیش بینی کرد که سرانجام، پیروزی با کدام است و آن موقع است که علاوه بر شکست طرفداران نظر شکست خورده، مراجعی  مثل خدا و پیامبر و امام و فلان اندیشمند که نظرات تاییدی یا تکذیبی آنها در زمان جدال این دو تفکر، استفاده شده بود نیز شکست خواهند خورد....
جدال بین طرفداران حجاب اجباری و حجاب اختیاری، تنها یک بهانه برای " لجبازی و مخالفت مدنی" از یک سو و " قدرت نمایی " صاحب قدرتانی است که احساس می کنند، با از دست دادن این آخرین سنگر ، قافیه ماهیتی خود را از دست خواهند داد.....
"قبل از دوران پس از مهسا"
و در نیمه های تیرماه ۱۴۰۱، مطلبی در همین خصوص نوشته بودم که بی مناسبت ندیدم بار دیگر، بارگذاری نمایم، شاید هنوز شانسی برای کنار گذاشتن تبر توسط کسانی که شاخه زیر پای خود را می برند باشد.....


۱۳ فروردینماه ۱۴۰۲
روز طبیعت مبارک

دکتر حسنی
http://T.me/DrHasaniGh