Get Mystery Box with random crypto!

آرام بماندوستاش؟   که خداحافظی هم بکنه.شیش روز- آره...دوستا | 🌺🌿دلگفتنی🌿🌺

آرام بماندوستاش؟
 
که خداحافظی هم بکنه.شیش روز-
آره...دوستاش!این مدت وقتشو پیدا نکرده بود..االن رفته 
دیگه رفتنی ایم!
دقیقا همان روزی که باید به امیرپارسا جواب میداد!آرام:
به سالمتی.
-آرام.تو مطمئنی نمیخوای با ما بیای؟
-آره.من اونجا جایی ندارم.همه من اینجاست!
آنا ابروهایش را باالانداختو گفت:
حرفای جدید میشنوم.همه ی تو؟
-آره.همه ی من!
-ولی...
-آنا من اینجا خانواده دارم.نمیخوام دوباره طعم بی کس 
بودن و بچشم!
آرام...
و برای اولین بار سفره را روی زمین انداختو هرسه خیلی-
خیله خب.االن میارم-
بیخیال آنا.خیلی گشنمه ها!
صمیمانه غذای مورد عالقه آرام را
خوردند.ماکارانی!
*
مهدی لبخندی زدو گفت:
سامان خیلی هولیا!حاال که نفهمیدی امیرپارسا بهش چی
گفته داری این جوری پر پر میزنی بری
ازش خواستگاری کنی؟
-لعنتی.پسره خر تو اون سرما بیرون نشسته بود نتونستم 
برم یجایی بشینم که بتونم بشنوم!
-اگه آرام بشنوه ناراحت میشه
نکن....خواهشا-
وای نه.نمیگم بهش اصال!مهدی انرژی منفی وارد 
چند لحظه در سکوت گذشت که مهدی قهقهه زد.سامان با 
تعجب به او نگاه کردو گفت:
چته؟
مهدی،خوب که خندید با لبخندی که ته مانده همان قهقهه 
بود گفت:
واااای شبیه این دخترای تیتیش مامانی شدی.از اون هیفده
ساله هاش!
و بعد ادای سامان را دراورد:
وای نه.نمیگم بهش اصال.مهدی انرژی منفی وارد 
نکن...خواهشا!
و بازهم قهقهه زد.سامان به پای مهدی ضربه ای زدو 
گفت:
مسخره.اگه بدونی من گقد استرس دارم!
-آخه استرس برای چی؟
چیش مثال؟خوشگل تره؟خاک تو سرت اگه بخوای بگی-
ببین امیرپارسا شرایطش خیلی بهتر از منه!
اون از تو خوشگل تره!
-تو که ندیدیش...چی میگی؟؟؟
-از کجا معلوم ازتو خوشگل تر باشه؟
همیشه دیزل میزنه.البته مواقعی که من-
خب برات توصیش میکنم.چشم ابرو مشکیه.موهاشو 
دیدم همیشه دیزل بوده.ته ریش داره.دماغ و دهنشم بد 
نیست خوبه!یه سیبیلم داره که اونم بد
نی.باحاله
-خاک برسرت داری از قیافه رقیبت تعریف
میکنی؟دیوونه بگو بی ریخته!
-خب بی ریخت نیست برای چی باید دروغ بگم؟
-حاال این هیچی.دیگه چیش از تو سرتره آخه دیوونه؟
-شاید اینا برای آرام مالک مهمی نباشه...اما اون 
پولدارت
تو مگه نیستی؟بابات و نگا کن...
-سامان باور کن واسه همه ی دخترها پول چیز مهمی-
بابام نه...تو به من نگاه کن.سامان...
نیست.اونم دختری مثل آرام...
قضیه مهسا فرهنگو بفهمه چیکار-
نمیدونم...امیدوارم نباشه.ولی مهدی...اگه بفهمه...اگه 
میکنه؟عکس العملش چیه؟
مهدی لبخندی زدو سرش را زیر انداخت.دردلش گفت:
کجای کاری پسر؟خیلی وقته میدونه و دم نزده!
اما درجواب سامان گفت:
تو که گناه نکردی.تازه از کجا معلوم بیشتر ازت خوشش 
نیاد؟
-نمیدونم...نمیدونم.وااای هیچی نمیدونم
و سرش را میان دستانش گرفت.مهدی با خنده سرش را 
تکان دادو گفت: پاشو...پاشو بانک تعطیله نیم ساعته نشستی تو دفتر من 
فک میزنی.پاشو بریم کت شلواره منو
بخریم.
سامان با لبخند از جایش بلند شد
**
@Delgoftani