2023-04-28 22:42:11
نقاشی تاریخی ایران در نسبت با غرب
بخش نخست
آیا در ایران مقولهای به نام نقاشی تاریخی وجود دارد و اگر هست از چه زمانی میتوان آن را ردیابی کرد؟ واژهٔ لاتین «هیستوریا»، در اصل، به معنای داستان و روایت است و تا قرن هفدهم، نقاشی تاریخی در اروپا به هر تصویری اطلاق میشد که داستان یا پیام اخلاقی یا اعمال قهرمانانهٔ شخصیتهای برجسته را نمایش دهد؛ بنابراین، «روایت» طیف وسیعی از موضوعات مذهبی، اساطیری، ادبی، تمثیلی و تاریخی را در بر میگرفت. با تاسیس آکادمی سلطنتی نقاشی و مجسمه سازی فرانسه در سدهٔ هفدهم، نقاشی تاریخی به مهمترین نوع یا ژانر نقاشی در سنت نقاشی آکادمیک اروپایی تبدیل شد و تا قرن نوزدهم بالاترین مقام را در سلسله مراتب سیستم آموزشی آکادمیک داشت. ژانرهای هنری از سیر تاریخی شروع میشد و به ترتیب، با چهرهنگاری، نقاشی از زندگی روزمره، منظرههای طبیعی و شهری، نقاشی از حیوانات و طبیعت بیجان
رو به پایین میرفت.
تاریخ نقاشیِ تاریخی در ایران در نسبت با این تعریف و سنت هنر تاریخی اروپا، نقاشی «روایی» ایران را به سبب پیوند تنگاتنگش با داستانهای ادبی و حماسی، میتوان تانگارگریهای اولیه نیز به عقب برد، اما نقاشی تاریخی درباری ایرانی، با تقلید از سبک آکادمیک اروپایی و استفاده از تکنیک تازهٔ رنگ وروغن، در دورهٔ صفویه به شکلگیری مکتب «فرنگی سازی» انجامید و تا نیمهٔ دوم دورهٔ قاجار بیشتر با همان قراردادهای هنر آرمانی و نمادین و مثالی نقاشی ایرانی ادامه یافت. الگوی تازهایکه تلفیقی از نقاشی ایرانی و اروپایی بود بدون رعایت شبیهسازی و ژرفانمایی و القای زمان و مکان مشخص، در تصویرسازی از پادشاهان و درباریان و سیاهی لشگرها و اشیا و منظرهها به کار گرفته میشد. چهرهنگاری از پادشاهان و شاهزادگان و زنان نیز، همه، ساکن و یکنواخت و عاری از حالت و فردیت انجام میشد؛ در واقع، نقاشان درباری چگونه ممکن بود بتوانند صورت پادشاهی را شبیهسازی کنند اگر از الگوی زیبایی آرمانی فاصله میگرفتند، این امر، نه تنهایی اعتنایی به معیارهای هنری، نوعی بی حرمتی به شاه و بزرگان محسوب میشد.
در همین زمان، در برابر این هنر رسمی، نقاشان خود آموخته با استناده از تکنیک رنگ وروغن داستانهای شاهنامه و روایات مذهبی را روی پردههای بزرگ نقاشی میکردند و به این وسیله ادبیات و تاریخ هنر و فرهنگ را به میان مردم عادی کوچه و بازار میبردند. شکلگیری و رواج قهوهخانهها در اواخر دورهٔ قاجار در تداوم و تکامل سنت پردهخوانی و نقالی و انسجام فرهنگی مردم نقش مهمی داشت. فصل مشترک نقاشی درباری و رسمی این دوره و نقاشی عامیانه و قهوخانهای این است که در هر دو نوع، اگرچه ساخت وساز و پرداز تا حدی به حجم سازی راه میدهد، نور و سایه، حرکت و زمان، هنوز وجود ندارد.
در مقابل، روایت با کنار هم چیدن صحنههای مختلف و قاببندیهای متعدد القا میشود. در پردههای مذهبی و شاهنامهای، انسان و حیوان، اشیا و فضاها، همه، تخت و از روبه رو دیده میشوند و تمامی پرده، از بالا به پایین، با آدمها و اسبها و اشیا و صحنههای زدوخورد پر شده است. مقایسهٔ این نوع نقاشی با نمونههای قرن ۱۷ و ۱۸ اروپا یکی از ویژگیهای مهم نقاشی روایی ایرانی را نشان میدهد؛ چیزی که بعدها، به شکلی تازه در نقاشیهای تاریخی روایتی دورهٔ انقلاب منوچهر صفرزاده و هانیبال الخاص و بعضی دیگر ظاهر میشود.
نقاشی تاریخی ایران در نسبت با غرب
ثمیلا امیرابراهیمی
حرفه:هنرمند|شمارهٔ ۶۵|پاییز۱۳۹۶
@artforartt
@edmaanart
2.5K viewsedited 19:42