Get Mystery Box with random crypto!

در نقاب دلسوزی برای زنان، عرصه را بر زنان تنگ تر نکنیم نجم | چرا به فمینیسم نیاز داریم

در نقاب دلسوزی برای زنان، عرصه را بر زنان تنگ تر نکنیم
نجمه واحدی / بخش دوم و آخر

اما در اینجا نمی خواهم درباره این فشار همیشگی به زنان حرف بزنم، که یکی از موانع اشتغال و کمتر دیده شدن زنان در عرصه عمومی جامعه است؛ بلکه به نظر می رسد جامعه دارد در نقاب روشنفکری، بار دیگری را بر دوش زنانی که مسئولیتی دارند، خصوصا در رده های مدیریتی یا عرصه های سیاسی تحمیل می کند. اگر تا دیروز زنان باید همه ی شایستگی های تخصصی لازم را برای تصدی یک شغل می داشتند (در حالی که لزوما از همه ی مردان شاغل، اینچنین کامل بودن انتظار نمی رود)، علاوه بر اینکه از منزل و همسر و فرزندانش هم غافل نباشند، بلکه امروزه گویا از زنان شاغل یا اثرگذار این توقع هم می رود که «مدافع حقوق زنان» هم باشند! به محض اینکه به انتخاب زنان بیشتری در سمت نمایندگان مجلس، یا اعضای شورای شهر، یا سمتهایی مثل شهردار یا رئیس جمهور اشاره می کنید، یا مدیر و مسئول شرکت یا موسسه ای، این واکنش اولیه ی نخبگان شده که «زنان که خودشان بدترند! با این که زن هستند اما برای حقوق زنان کاری نمی کنند»! شما از حضور بسیار اندک زنان در مجلس کشور گله می کنید اما باز هم واکنش این است که «مگر همین تعداد نماینده زن که داریم، برای حقوق زنان کاری کرده اند؟ مگر فلان خانم نبود که خودش از بهمان قانون مردسالار دفاع کرد؟»! از اینکه چرا در شرکت شما زنان مدیر مسول نمی شوند گله می کنید و باز هم واکنش ها این است که «وای خدا نکند زن رئیس شود! حقوق زنان زیردستشان را رعایت که نمی کنند هیچ، چشم دیدن موفقیت دیگر زنان را هم ندارند!». حرفی که هیچوقت درباره ی مردان زده نمی شود! و با اینکه مردان زیادی هم هستند که در سمت های مدیریتی به حقوق دیگر کارمندان بی توجهند، هیچوقت بی توجهی آنها به پای جنسیتشان یا حسادت به همجنسانشان نمی شود. این توقع نابجایی که از طرف جامعه به زنانی که به منصب یا مقامی می رسند هموار می شود، به چند دلیل اتفاق میفتد. اول اینکه باور غلطی در ذهن ما شکل گرفته که اگر حقوق زنان تضعیع می شود، مقصر اول و آخر خودشان هستند. انگار غلط زنان علیه زنان به عنوان یکی از مکانیسم های جامعه مردسالار نقش کل جامعه و ساختارها و مردان را در تبعیض علیه زنان بسیار کمرنگ و نقش اصلی را با خود زنان می داند که در واقع قربانی این وضعیتند. در حالی که پایمال کردن حقوق زنان اگر از جانب دیگر زنان هم اتفاق میفتد، این سرچشمه ی ظلم به زنان نیست، بلکه خود آن از عوارض و نتایج یک فرهنگ مردسالار است. این در حالیست که ما این وضعیت را برای دیگر اقشار تحت ستم نمی بینیم. مثلا به نماینده ی مجلسی که دو کودک دارد حمله نمی کنیم که «شما خودتان که کودک دارید! پس چرا از حقوق کودکان دفاع نمیکنید»! یا به قانونگذارانی که خود در سن سالمندی اند نمی تازیم که «سالمندها خودشان که بدترند و هیچ قانونی برای حمایت از سالمندان جامعه وضع نمی کنند»! ترفند «زنان علیه زنان» فقط برای قشر زنان و به حاشیه امن راندن دیگرانی که در این وضعیت مقصرند ساخته شده و متاسفانه در فشار وارد کردن بر زنان شاغل و تاثیرگذار در جامعه، نقش ایفا می کند. دومین دلیل این است که ما عموما تصور می کنیم دفاع از حقوق زنان، نیاز به هیچ دانش تخصصی یا شناخت خاصی ندارد. گمان می کنیم همین که زنان تجربه های مشترکی از تبعیض دارند، همین به تنهایی به آنها دانشی برای مقابله با فرهنگ مردسالار می دهد، در حالی که اشتباه میکنیم! علم مطالعات جنسیت در بسیاری از کشورهای جهان یک رشته علمی مجزاست و آشنایی با ده ها نظریه در این باره و تاریخ جنبش زنان و شناخت نسبت به ابعاد مختلف نابرابری های جنسیتی و دانشی که راهکاری برای مقابله با این تبعیض ها را به ما نشان دهد، چیزی نیست که به صرف زن بودن به دست بیاید و نیاز به دانش و آگاهی دارد.
تلاش برای ساختن جهانی برابر، آسان تر از آن چیزیست که فکرش را می کنیم. گاهی اوقات با کمی بازاندیشی، با مرور افکارمان، با نگاهی دوباره انداختن به رفتار و گفتارمان درباره زنان خواهیم دید که ما هم به سادگی می توانیم فشار بیشتری بر زنان جامعه وارد نکنیم و در کنارشان باشیم.

* منتشر شده در دو هفته نامه سیاسی اجتماعی فرهنگی سرو؛ دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی؛ سال چهارم؛ شماره نوزدهم؛ هفده اردیبهشت نود و هشت

#چرا_به_فمینیسم_نیاز_داریم
@WhyWeNeedFeminism