Get Mystery Box with random crypto!

شــــــــــیرکــــــوژ ژوور و نـــــــاوچـــــه ی مه نمی

Logo saluran telegram shirkozhoolya — شــــــــــیرکــــــوژ ژوور و نـــــــاوچـــــه ی مه نمی ش
Logo saluran telegram shirkozhoolya — شــــــــــیرکــــــوژ ژوور و نـــــــاوچـــــه ی مه نمی
Alamat saluran: @shirkozhoolya
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 704
Deskripsi dari saluran

⚛ارتباط با ادمین: @JMohammadi54

Ratings & Reviews

1.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

3


Pesan-pesan terbaru

2023-06-21 09:19:09 ·÷±‡±ИĪ$ĦƚЄ ÂИҚØRÐĪ±‡±÷·

#پشتیوان نورولی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



https://telegram.me/shirkozhoolya

کانال میژووی شیرکوژ ژور وناچه ی منمی ‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
167 viewsiamal, 06:19
Buka / Bagaimana
2023-06-21 09:18:40
بينا شدن زنى بعد از ۴۲ سال به دست دكتر فروردين در شيراز


_‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



https://telegram.me/shirkozhoolya

کانال میژووی شیرکوژ ژور وناچه ی منمی ‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
205 viewsiamal, 06:18
Buka / Bagaimana
2023-06-21 09:18:17
اگر عربستان خوب بود چرا سفارتش را گرفتید، اگر بد است چرا دوباره با آنها ارتباط برقرار کردید!؟ کاش یکی از مسئولان به این سوال پاسخ دهد!

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



https://telegram.me/shirkozhoolya

کانال میژووی شیرکوژ ژور وناچه ی منمی ‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
154 viewsiamal, 06:18
Buka / Bagaimana
2023-06-21 09:17:23
یک مزار بسیار بزرگ بیرون از کربلا بنام قطاره امام علی(ع) میباشد، که طبق گفته محلی‌ها اینجا حضرت علی(ع) قدم گذاشته و چشمه آب فوران کرده و زائران از آن برای شفا برمیداشتند، چندی پیش بر اثر رانش زمین فاش شد که عده‌ای لوله‌هایی از زیر این تپه‌ها رد کرده و آن را به شکل یک چشمه درآورده بودند و آن آب را به بهانه خاص بودن و شفا دادن بیماران، لیتری صد هزار تومان به زوار از همه جا بی‌خبر می‌فروختند!
با رانش زمین این رازِ انسان‌های بی‌دین و از خدا بی‌خبر که میلیاردها پول از این راه در می‌آوردند فاش شد!
147 viewsiamal, 06:17
Buka / Bagaimana
2023-06-21 09:16:42
«وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ»
به زودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچکس نبود
این کل داستان آفرینش است
این داستان را جدی بگیرید
غیراز خدا هیچکس نیست
هرچه هست برای او و بخاطر اوست
" خدا "
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ " ﻋﻤﺮ ﺩﻧﯿﺎ " ﺳﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ! ! !
ﮔﻠﻮﯼ ﺧﺸﮏ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﺑﻪ " ﺑﺎﺭﺍﻥ " ﺗﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ!
ﺗﺎﻭﻗﺘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ " ﮐﺎﺟﯽ " ﻧﻤﯽﺍﻓﺘﺪ
ﺑﺎﻏﯽ ﺍﺯ ﻫﺠﻮﻡ ﺩﺍﺱ ﻫﺎ " ﭘﺮﭘﺮ " ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ! ! !

" خدا "
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ " ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ " ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺯ " ﺑﺎرﺍﻥ "
" گلی "
ﺑﺎﻻ ﺭﻭﻧﺪﻩ ﻣﺜﻞ " ﻧﯿﻠﻮﻓﺮ " ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﻭ. . .
ﮐﺮﻡ ﮐﻮﭼﮑﯽ " ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ " ﺯﯾﺒﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ! ! !
" خدا "ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ؛
" ﻏﯿﺮ ﻣﻤﮑﻦ "می شود " ممکن "

#صبح_بخیر

#خدا_هیچوقت_دیر_نمیکند
امروز:

چهارشنبه ☆31 خرداد ☆1402
چۆارشه‌مه ☆31 جۆزەردان ☆2722
02☆1441☆ذی‌الحجه
Wenesday ☆Juan☆ 2023/06/21
153 viewsiamal, 06:16
Buka / Bagaimana
2023-06-20 21:34:26 نوشته یک ایرانی سر خورده و سالخورده...

اولین باری که من پرچم آمریکا را در دست گرفتم
و تکان تکانش دادم، بچه دبستانی بودم.
ما را سوار اتوبوسی کردند و به خیابانی به نام
آیزنهاور رفتیم
بیاد میاورم که مرد کچلی از درون اتومبیل بزرگ
و سفید رنگی برای من دست تکان میداد و من پرچم آمریکا را برایش تکان تکان میدادم!
از آن روز بود که من وارد سیاست شدم...
چند سالی گذشت سالهای اول دبیرستان بودم.
صبح که بمدرسه میرفتم شاهد گریه کردن مردم بودم پرسیدم چه شده است؟
گفتند کندی، رئیس جمهورآمریکا را ترور کرده اند...
و مرده است و منهم گریه کردم.
در همان سالها کم کم فهمیدم هر اتفاقی در قاره آمریکا بیفتد به من ایرانی ربط دارد و این دومین آشنائی من با سیاست بود.
دانشجو بودم نیکسون رئیس جمهور آمریکا به
ایران آمده بود تا در آرامگاه رضا شاه گل بگذارد.
تروریستهای هموطن دو آمریکایی را ترور کردند و
چند جا بمب گذاشتند.
نیکسون گل را گذاشت و از ایران فرار کرد.

من بزرگتر شدم جرالد فورد به شاه گفت:
کمکم کن من رئیس جمهور دوباره آمریکا بشوم
وگرنه تو رفتنی هستی" شاه خندید و گفت: من؟
بچه شدی میخوای با پول نفت کاخ سفید رو
یکجا بخرم تا تو توش بمونی؟
شاه نصف درآمد یک روز نفت ایران را یعنی چیزی
نزدیک به 40 میلیون دلار به ستاد انتخاباتی
پرزیدنت فورد کمک کرد که او بماند و او ماند ولی نه بعنوان رئیس جمهور آمریکا.

20 مارس 1975 شاه در سر راه خود به مکزیک
برای افزایش دادن دوباره قیمت نفت در فرودگاه
اورلی پاریس به " ژاک شامان دلماس " نخست
وزیر فرانسه و " ژاک شیراک " شهردار پاریس گفت:
از قول من به ژیسکاردستن رئیس‌ جمهور فرانسه
بگوئید دوران مو بورها و چشم آبی ها تمام شده
فقط با چند روز فروش نفت ایران پاریس و برج ایفل رو یکجا میخرم
شاه 18 درصد قیمت نفت را افزایش داد و در عوض
با تب خفیفی به ایران بازگشت.
همان تب خفیفی که پایانش در بیمارستانی در مصر بود. تب شاه قطع نشد
پزشکانی به بالینش آمدند و بعدها فاش شد این تب مربوط به تب مالاریا که شاه در کودکی گرفته
بود نیست شاه را بگفته ای سرطانی کرده بودند...
تا تقاص افزایش قیمت نفت و در افتادن با مو
بورها را بدهد اما این پایان کار نبود.

کسی باخبر نشد که هویدا با گزارشی که از طرف
اداره تحلیل و بررسی های " سازمان امنیت ایران تهیه شده بود، به دیدار شاه رفت و گفت:
قربان با مو بورها و چشم آبی ها چکار دارید؟
با دم شیر بازی نکنید شاه پاسخ داده بود :
آنها پدرم را از خاکش بیرون کردند
تا پدرشان را در نیاورم از پا نمی نشینم.
می ترسی کنار برو من نخست وزیر ترسو نمی خواهم
هویدا برکنار شد و آموزگار کار آزموده نخست وزیر شد.
شاه تا به خودش بیاید، " صدای پای انقلاب "
را برایش به صدا در آورده بودند تا بداند...
در افتادن با مو بورها چه قیمتی دارد.
شاه ملت فریب خورده و بازیچه مو بورها را
قتل عام نکرد آنها را به خدا سپرد و با چشمانی
گریان از ایران رفت.
و چشم آبی ها او را زیر درخت سیب در پاریس کاشتند تا با آن ادعای " آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند "
پدر ملت را در بیاورند و سوغاتی بزرگ را وارد کردند
بعد ما را از دیوار سفارتشان بالا بردند تا میلیاردها دلار
پس انداز ایران و سهام کارخانه هایشان را که شاه
برایمان خریده بود همراه با سپرده های میلیارد دلاری ایران را یک شبه بالا بکشند.
بعد جنگ راه انداختند با یک میلیون کشته و
هشت سال کشتار و دربدریِ میلیون ها ایرانی...
تا از " راه کربلا به قدس مان برسانند "

بعد از جنگ تحریم شدیم و بعد از تحریم حواله مند5+1 فعلا هم جمهوری اسلامی دست نشانده چشم آبی ها ست
تا آخرین قطرات خون پیکر بی جان مملکتی را که
می رفت تا به " دروازه های تمدن بزرگ " برسد را بمکند تا از پیکر بی جان آنهم چیزی باقی نماند.
اما من پرچم به دست 70 سال است...

سرگردانِ طی کردن عرض و طول خیابان های
"انقلاب" تا "میدان آزادی" ام !

آری این است داستان کهن دیار منِ
191 viewsiamal, edited  18:34
Buka / Bagaimana
2023-06-20 21:33:54 نجیب ترین بانوی عریان» !!!


حدود هزار سال پیش، «لیدی گودایوا»
همسر یکی از بزرگان انگلیس،
در اعتراض به افزایش بی رویه ی مالیات
برای مردم شهر خود،هر روز به سراغ
همسرش می رفت و عاجزانه تقاضا میکرد
که مالیاتها کاهش پیدا کند.

همسر او که سیاست و تصمیم های
سیاسی خود را بر خواسته ی همسر خود
ترجیح میداد،به همسرش گفت:
اگر یک روز، برهنه سوار اسب شوی و
تمام شهر از سمتی به سمت دیگر بروی،
مالیاتها را کاهش خواهم داد.

« گودایوا »اسبش را زین کرد.
لباسهایش را بر زمین ریخت.
در شهر گفتند:« گودایوا »در حمایت از مردم،
برهنه در میان شهر میگردد!
تمام مردم، مغازه ها را بستند و
به خانه ها رفتند. پرده ها را کشیدند
و با چشمانی اشکبار، منتظر شدند
این گردش شوم به پایان برسد.

« گودایوا» باعث شد مالیاتها کاهش یابند
اکنون مجسمه ی او در «کاونتری»است.

اسطوره ها، به تنهایی خلق نمیشوند.
بلکه در بستری از فهم و شعور
و حمایت اجتماعی شکل می گیرند.

نمیدانم اگر «گودایوا»، در این نقطه
از تاریخ و جغرافیا، به این بازی تلخ
وادار میشد، آیا پنجره ها بسته میشد
یا تصاویر او از طریق شبکه های اجتماعی
و موبایلها، از دستی به دست دیگر میگشت
175 viewsiamal, 18:33
Buka / Bagaimana
2023-06-20 21:32:57 همه ی ما میمیریم
همه ی ما
بدون استثنا،
کمی دیرتر
کمی زودتر. یک دفعه ناگهانی
تمام می شویم
یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود،
همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند،
همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگی یشان.
حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزارمان. قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند.
مغرورانه گفته اند:
مگر من اجازه بدم!
مگر از روی جنازه ی من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمی تواند استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند،
دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند.
زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده.
سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند
و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد.
قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند.
سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند،
از گلوله نترسیده اند
و حالا
کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند!
همه این کینه ها،
همه ی این تلخی ها،
همه ی این زخم زبان زدن ها،
همه ی این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم،
همه ی این زهر ریختن ها،
تهمت زدن ها،
توهین کردن ها به هم... تمام می شود.
از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم. اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم
کنار هم بمانیم  و اگر نه، راهمان را کج کنیم.
دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم.
همه ی ما.
بدون استثناء ، کمی دیرتر
کمی زودتر
یک دفعه ناگهانی ...
زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند.
160 viewsiamal, 18:32
Buka / Bagaimana
2023-06-20 21:32:32 شخصی پیش سلطان عارفان بایزید بسطامی ره رفت
و گفت :
یا شیخ
همه عمر در جستجوی حق به سر بردم
و چند بار به حج پیاده بگذاردم
و چند دشمنان دین را در غزا (جنگ )، سر از تن برداشتم
و چند مجاهده‌ها کشیدم،
و چند خون جگرها خوردم،
هیچ مقصودی حاصل نمی‌شود.
هر چه می‌جویم کمتر می‌یابم.
هیچ توانی گفت که کی به مقصود برسم؟
شیخ گفت :‌
جوانمردا
این جا دو قدمگاه است :
اول قدم خلق است
و دوم قدم حق
قدمی برگیر از خلق
که به حق رسیدی
مادام که تو در بند آن باشی
که چه خورم که حلقم خوش آید
و چه گویم که خلق را از من خوش آید
از تو حدیث حق نیاید.



سعدی ره



‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



https://telegram.me/shirkozhoolya

کانال میژووی شیرکوژ ژور وناچه ی منمی ‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
156 viewsiamal, 18:32
Buka / Bagaimana
2023-06-20 21:31:55
● باورتون میشه این پسر فقط ۴ سالشه؟!

اسم همه ماشینا رو بلده حتی اسم اونایی که خود نمایشگاه دارا بلد نیستن رو هم می‌دونه

| دست به دست کنید برسه دست میرسلیم

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌



https://telegram.me/shirkozhoolya

کانال میژووی شیرکوژ ژور وناچه ی منمی ‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
167 viewsiamal, 18:31
Buka / Bagaimana