2023-05-12 03:07:11
از فلیلیستینزم ایرانی تا پاشلاییزم
#قرباان_عباسی_جامعه_شناس
فیلیستین در حوزه فلسفه و زیبایی شناسی به فردی دلالت می کند که با هنر و زیبایی و با هرچه بوی اندیشه بدهد بیگانه است.فردی است کوته بین و تنگ نظر که هرگونه زندگی هنری و فکری را به باد تمسخر می گیرد.نگاهش به جهان مادیگرانه است و چون نام فرهنگ و هنر را می شنود می خواهد هفت تیر بکشد.
ماتیو آرنولد اول بار کلمه فیلیستین را برای فیلیستر آلمانی پیشنهادکرد و ریشه آن به زدو خوردی برمی گردد که درسال 1689 بین دانشجویان محفل ینا و عوام جماعت آن شهر اتفاق افتاد و گویا به مرگ تنی چند هم منجرشد.دراین یورش بی خردان و فرهگ ستیزان بود که جورج هاینریش گوتزه کلمه فیلیستین را برای آنها بکاربرد.که
باری جواب او سکوت است و سکون
هست با ابله سخن گفتن جنون
در دهه بیست قرن نوزده درجهان انگلیسی زبان این کلمه برای بورژواهای تازه به دوران رسیده و نوکیسگان بکار رفت طبقه متوسط عصر ویکتوریا که ثروت جدید شان آنها را درموقعیتی قرارداده بود که پول شان از فرهنگ شان پیشی گرفته بود.ماتیو آرنولد در کتاب«فرهنگ و آنارشی: مقاله ای درنقدسیاسی و اجتماعی» به این قشر تازه به دوران رسیده اشاره می کند که در غیب فرهنگ چگونه این قشر تازه پدیدارشده می تواند جامعه را در فلاکتی ویرانبارقراردهد. افرادی که آمده بودند تا همه چیز را با معیار و ملاک پول بسنجند.ماتیو هشدار داد که باید راه را برتکثیر شوم این بی فرهنگی مسدود کرد چون آنچه آنها می جویند فقط پول است و فیس و افاده های خودنمایانه چندش آور.مردمی که جاناتان سویفت قبلاً در سده هفده از آنها با عناوینی چون «نوکران ترشرو»،«کون لیسان کج خلق ارباب» یادکرده بود.
حتی گوته در وصف آنها سوال را اینگونه نمی پرسد که فیلیستین کیست؟ بلکه می پرسد فیلیستین چیست؟ و خود درجواب آنها را«شکمبه های خالی» و «شکم گنده هایی توخالی» و «آدم هایی فروکاسته به دل و روده» توصیف می کند.افرادی پر از ترس و تنها امیدشان دل رحمی خداست.او نه تنها چیزی ازخود ندارد بلکه می خواهد بقیه مردم هم همرنگ و همنوای آنها بشوند.
توماس کارلایل آنها را «تازه به دوران رسیده هایی بی مغز» و «فاقد تخیل» نامید که دربرابر اشراف که عموماً از درشکه سه اسبه استفاده می کردند ازدرشکه های تک اسبه استفاده می کنند.افرادی که به زور خود را شبیه اشراف می کنند اما فاقد نزاکت و وقار آنها هستند. در سارتوررسارتوس فیلیستین را فردی «حوصله بر،کودن و بچه تاریکی می داند» که تنها محصول همنشینی با آنها تجربه میزان بالایی از کسالت است.براستی کَودَن اند که در عربی به اسب فرومایه غیر اصیل می گفتند.کم عقل و نادان،کندفهم و فاقد قوه ادراک اما درعین حال پرمدعا.
روبرت شومان آهنگساز رمان دیویدس بوندلر را خلق کرد یک جامعه خیالی که درآن با فیلیستینها و طاغوتیان مبارزه می کنند.
سورن کی یرکگارد درکتاب«احتضار» یا «بیماری رو به موت» به شدت بر کم دانی،کندذهنی،بی معنایی و ابتذال حوصله براین قشر نقد وارد می کند.نیچه به سهم خود این جماعت را افرادی می داند که همرنگ جماعت می شوند سازشکارند و از خوی و خصال گله ها برخوردارند.نویسنده اتریشی-مجارستانی ادون فون هوروات درکتاب فیلیستین های جاودانه بر زمخت اندیشی،تنگ نظری،کوته بینی این جماعت می تازد کاری که همزمان دیوید استروس درکتاب «تاملات نابهنگام» کرده بود. و بالاخره ناباکوف دردرسگفتارهای ادبیات روسیه درمقاله ای مفصل به فیلیستین و فیلیستینزم اشاره می کند.
شخصی بالغ با علایق معمولی و با افکار قالبی و با آرمان های متعارف و پیش پا افتاده.همان عوام بی ظرافت است کسی که می تواند درجمع آروغ بزند و سپس اشراف منشانه عذرخواهی کند.آدمی است ازخودمتشکر.معنمولاً عبارات حاضر و آماده درچنته دارد و حرف هایش همه مبتذل و کلیشه ای است که با واژه های رنگ باخته بیان می شود..هیچی درچنته ندارد مگرهمین ایده های پیش پا افتاده و مبتذل.لفاظ است و توخالی و میانمایه.آدمی است سازشکار و همنوا با جماعت.شبه مشفق و شبه خردمند.دمدمی مزاج و هردم دمبیل.کلاهبردارشیاد نزدیک ترین متحد اوست.او حرف نمی زند جز برای فریب دادن و یا نشان دادن خود. اسنوب است و مبتلا به اسنوبیسم ترحم برانگیز. درایران ما نمونه می خواهید؟
187 viewsedited 00:07