'بازندهی شعار نباشیم' آمریکا در اقدامی تروریستی، دست خود | دریچه ((نقد مسائل اجتماعی از منظر فرهنگی))
"بازندهی شعار نباشیم"
آمریکا در اقدامی تروریستی، دست خود را به خود سردار سلیمانی و همراهان او که دارای مناصب رسمی در دولت ایران و عراق بودند؛ آلوده کرد. هیچ وجدان بیداری نمیتواند از چنین حوادثی حمایت کند. محکوم کردن چنین عملی مربوط به وجدان بیدار بشریست و ربطی به حمایت از حاکمیت ندارد. همانگونه که ریخته شدن خون جوانان معترض در خیابانهای ماهشهر و قزوین در اعتراضات آبانماه محکوم است، این اقدام خصمانه و تروریستی نیز محکوم است.
اما ما در طی این چهل سال به کسی یا چیزی، جز شعارهایمان نباختهایم. شعارها گاه درجهی التهاب جامعه را چنان بالا میبرد که رهبران جامعه را نیز به قید میکشد. در جنگ تحمیلی شعارهای جنگ جنگ تا پیروزی، راه قدس از کربلا میگذرد و .... کار را به جای رساند که ما به جای امتیاز گرفتن در اوج، تن به پذیرش قطعنامه در بدترین شرایط دادیم. در جریان مسائل هستهای، با اسیر شدن در چنگال شعارها، قطعنامههای سازمان ملل را کاغذ پاره خواندیم و آنها هم آنقدر قطعنامه دادند تا قطعنامهدانشان پر شد و چیزی نمانده بود تا کشور را در مرداب تحریم غرق شود و ما زمانی برای مذاکره رفتیم که دیگر هیچ برگ برندهای نداشتیم.
مثالهای متعدد دیگر میشود برای شعارزدگی مسئولان و متعاقب آنها مردم ایران زد که نتیجهای جز باختن نداشته است.
کوبیدن بر طبل انتقام خون سردار، از آن دست شعارهاست که نتایج مثبتی در پی نخواهد داشت. البته حق انتقام برای ایران محفوظ است و ایران باید به گونهای درخور ضمن پیگیریها از طریق نهادهای بینالمللی، پاسخی شایسته برای اقناع عمومی بیابد. اما کشاندن کشور به کام جنگی که هیچ برندهای نخواهد داشت، از عواقب همان شعارزدگیست. مسولان نظام باید مراقب میزان هیجانی که در جامعه ایجاد میکنند باشند و کاری نکنند که توانایی کنترل جریانها را از دست بدهند.