Get Mystery Box with random crypto!

آموزش زبان آلمانی MENSCHEN A1_2

Logo saluran telegram menschen_a1_a2 — آموزش زبان آلمانی MENSCHEN A1_2 آ
Logo saluran telegram menschen_a1_a2 — آموزش زبان آلمانی MENSCHEN A1_2
Alamat saluran: @menschen_a1_a2
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 1.39K
Deskripsi dari saluran

آموزش زبان آلمانی کتاب منشن A1_2
https://t.me/AMnbHk

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru

2023-05-30 21:44:34 درس دوم
اسم و فعل ثابت

Erweitere deinen Wortschatz mit den Nomen- Verb-Verbindungen ( Funktionsverbgefüge) folgendermaßen:

Hinweis = Nomen-Verb- Verbindungen nehmen in der gehobenen,  schriftlichen Sprache Anwendung!
توجه:
ترکیبات "اسم و فعلی ثابت" در زبان مکتوب، عملی، مطبوعاتی و اداری بوفور کار برد دارند.

استفاده ازین ترکیبات تسلط نویسنده بر زبان آلمانی را نشان می دهد. در گفتگو گوهای روز مره زیاد اهمیت ندارند. و اگر کسی زبان آلمانی از سطح b2 به بالا استفاده می کند، تسلط بر فهم و کابرد این ترکیبات بسیار اهمیت پیدا می کنند.

در پست های آینده، این ترکیبات بیشتر با مثال مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

به نمونه های زیر دقت گردد:

jmdn von etwas ( Dativ) in Kenntnis setzen
( = jmdn über etwas informieren)
یک:
کسی را از چیزی مطلع کردن
Sehr geehrte Damen und Herren,

mit diesem Schreiben möchte ich Sie davon in Kenntnis setzen, dass die Heizung in dem Kinderzimmer Reparatur braucht.
خانم / آقای محترم،
توسط این نامه به اطلاع شما می رسانم، که مرکز گرمی اتاق بچه نیاز به تعمیر دارد.

Sehr geehrte Frau Schmidt,

mit dieser E-mail möchte ich Sie von der Erkältung unseres Kindes in Kenntnis setzen. Wegen der starken Erkältung kann unser Kind, David Müller, leider nicht in die Schule kommen. Selbstverständlich sollte unser Kind wegen der Erkältung mehr als 3 Tage zuhause bleiben, legen wir Ihnen ein ärztliches Attest vor.
Mit freundlichen Grüßen

سرکار خانم شمیدت،
توسط این ایمیل سرماخوردگی فرزند مان را به اطلاع تان می رسانم. بجهت سرما خوردگی شدید فرزند ما، دیوید مولر، امروز به مدرسه آمده نمی تواند. بدیهی است، در صورتیکه فرزند ما به دلیل سرما خوردگی بیش از سه روز در خانه بماند، گواهی پزشکی به شما ارائه می کنیم.
با احترام


طبیعی است، که جمله بالا را می توان بصورت های زیر هم نوشت:
Sehr geehrte Frau Schmidt,

mit dieser E-Mail möchte ich Sie über die Erkältung unseres Kindes informieren. Wegen der starken Erkältung kann unser Kind, David Müller, leider heute nicht in die Schule kommen. Sollte unser Kind wegen der Erkältung mehr als 3 Tage zuhause bleiben, legen wir Ihnen selbstverständlich ein ärztliches Attest vor.
Mit freundlichen Grüßen
یا
Sehr geehrte Frau Schmidt,
mit dieser E-mail möchte ich Sie darüber informieren, dass unser Sohn, David Müller, sich stark erkältet hat. Wegen seiner Erkältung kann er leider heute nicht in die Schule kommen. Sollte er mehr als 3 Tage zuhause bleiben, schicke ich Ihnen selbstverständlich ein ärztliches Attest zu.
Mit freundlichen Grüßen

دو مثال آخری، از فعل ساده
jden über etwas ( Akk) informieren
استفاده شده است. این دو جمله هم قابل قبول است، اما در جمله های قبلی که از ' ترکیب اسم و فعلی ثابت
' jemdm von etwas (Dativ ) in Kenntnis setzen
استفاده شده اند، جمله های نسبتن سطح بالا است که در متون اداری، مطبوعاتی، علمی و حقوقی کاربرد زیاد دارند. و با استفاده ازین ترکیبات می توان دانش بالای از زبان آلمانی را به خواننده منتقل کرد.
همچنین این ترکیبات در متون نوشتاری بسیار پر کارد برد هستند، با فهمیدن این ترکیبات متون را راحت تر درک می کنیم.

در ادامه در یک سلسله از پست های پی در پی مربوط به ' ترکیبات اسم و فعلی ' ( Nomen-Verb- Verbindungen ) همراه به معادل ساده تر ، با این ترکیبات دقیقتر آشنا می شویم.

کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
249 views18:44
Buka / Bagaimana
2023-05-16 12:56:02 آموزش زبان آلمانی فعل همراه پیشوند
#فعل_همراه_پیشوند

streuen
پاشیدن - پخش کردن - پراکندن - افشاندن - ریختن - از مسیر اصلی انحراف یافتن - (فیزیک) انحراف بخشی از یک (بسته) تشعشع از جهت اصلی - (از یک محل) گسترش یافتن
aus/streuen
پاشیدن - افشاندن - بذر پاشیدن - شایعه‌پراکنی کردن



#فعل_همراه_پیشوند

kratzen
خاراندن - خراشیدن - با ناخنها خاراندن و خراشیدن - صدایی مانند صدای خاراندن ایجاد کردن - اهمیت دادن
ab/kratzen
فوت کردن - درگذشتن
zusammen/kratzen
چیزی را با پشتکار جمع‌آوری کردن



#فعل_همراه_پیشوند

sägen
اره کردن - با اره بریدن - از اره دستی یا موتوری استفاده کردن - با یک اره کار کردن - خرخر کردن - در خواب خرناس کشیدن
ab/sägen
اره کردن - با اره بریدن - برنامه‌ای را قطع کردن - کسی را از خود راندن - اخراج کردن


#فعل_همراه_پیشوند

preisen
ستایش کردن - مورد ستایش قرار دادن - مدح (کسی را) گفتن - تمجید کردن - ستودن - از کسی تعریف کردن - کسی یا چیزی را به طور افراطی تحسین کردن - عظمت چیزی را تحسین کردن
an/preisen
ستودن - ستایش کردن - تحسین کردن



#فعل_همراه_پیشوند

hüllen
نهان کردن - مخفی کردن - پوشانیدن - روی چیزی را پوشاندن - با چیزی کامل پوشاندن - (در چیزی) پیچیدن - چیزی را دور چیزی پیچیدن - چیزی را با یک پوشش تجهیز کردن - کسی یا چیزی را برای محافظت در برابر تأثیرات خارجی، در برابر سرما یا موارد مشابه در چیزی پیچیدن
ein/hüllen
در پوششی پیچاندن


#فعل_همراه_پیشوند

stufen
طبق یک اصل خاص (با سطوح منفرد) طبقه‌بندی کردن - با توجه به ارزش، اهمیت و غیره درجه‌بندی کردن - مانند پله طراحی کردن - با پله تجهیز کردن - مراحلی ساختن/اضافه کردن - خود را بر چیزی بنا نهادن
ab/stufen
قدم برداشتن - قدم زدن
ein/stufen
درجه‌بندی کردن - تقسیم‌بندی کردن - طبقه‌بندی کردن - رده‌بندی کردن



#فعل_همراه_پیشوند

würgen
بلعیدن - قورت دادن - لقمه‌ای را با زحمت فرو بردن - چیزی را به زحمت از چیزی رد کردن - سخت کار کردن - جان کندن - گلوی کسی را تنگ فشار دادن و او را خفه کردن - نفس کسی را بستن - راه تنفس/گلوی کسی را بستن - کسی را تهدید به خفگی کردن - کسی را وادار به استفراغ شدید کردن - حالت تهوع (شدید) داشتن
ab/würgen
خفه کردن و از بین بردن - در نطفه خاموش کردن



#فعل_همراه_پیشوند

schmeicheln
تعریف کسی کردن - تملق کسی را گفتن - چاپلوسی کردن - تملق کردن - تلاش برای راضی کردن یا تحت تاثیر قرار دادن کسی با گفتن چیزهایی که طرف مقابل دوست دارد بشنود، اما لزوماً آن چیزی نیست که شما فکر میکنید - عزت نفس کسی را بالا بردن - به چیزی افتخار کردن - خود را بزرگ جلوه دادن - خود را کسی پنداشتن - نوازش کردن - ناز کردن - چسبیدن - خوشایند بودن - مطبوع بودن - دلچسب بودن
ein/schmeicheln
خودشیرینی کردن - چاپلوسی کردن - خود را نزد کسی عزیز کردن



#فعل_همراه_پیشوند

weiten
گشاد شدن - (به خودی خود) در وسعت خود افزایش یافتن - گسترش یافتن - گشاد کردن - چیزی را در امتداد (عرض) آن بزرگ کردن - گسترش دادن - گسترده‌تر کردن
aus/weiten
شایع شدن یک بیماری مسری - گسترده شدن - وسعت دادن - گستردن



#فعل_همراه_پیشوند

stauben
گرد گرفتن - گرد و غبار به پا کردن/شدن - گرد و غبار تولید کردن/شدن - گرد و غبار ایجاد کردن/شدن - با آرد غلیظ کردن
ab/stauben
تمیز کردن - غبارروبی کردن - یواشکی و دزدانه چیزی را صاحب شدن - مخفیانه چیزی را برداشتن



#فعل_همراه_پیشوند

koppeln
به هم بستن - وصل کردن - متصل کردن - اتصال دادن - چیزی را به چیزی وابسته کردن - دو یا چند کلمه را با یک یا چند خط فاصله به هم متصل کردن - (دریانوردی) مکان خود را با ردیابی مسافت طی شده در نمودار دریایی تعیین کردن - با ترسیم مسافت طی شده بر روی نمودار دریایی، موقعیت یک کشتی را محاسبه کردن
ab/koppeln
از هم گسستن - واگنهای قطار را از هم جدا نمودن


کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
306 views09:56
Buka / Bagaimana
2023-04-24 10:20:04 آموزش زبان آلمانی فعل همراه پیشوند
#فعل_همراه_پیشوند

streuen
پاشیدن - پخش کردن - پراکندن - افشاندن - ریختن - از مسیر اصلی انحراف یافتن - (فیزیک) انحراف بخشی از یک (بسته) تشعشع از جهت اصلی - (از یک محل) گسترش یافتن
aus/streuen
پاشیدن - افشاندن - بذر پاشیدن - شایعه‌پراکنی کردن



#فعل_همراه_پیشوند

kratzen
خاراندن - خراشیدن - با ناخنها خاراندن و خراشیدن - صدایی مانند صدای خاراندن ایجاد کردن - اهمیت دادن
ab/kratzen
فوت کردن - درگذشتن
zusammen/kratzen
چیزی را با پشتکار جمع‌آوری کردن



#فعل_همراه_پیشوند

sägen
اره کردن - با اره بریدن - از اره دستی یا موتوری استفاده کردن - با یک اره کار کردن - خرخر کردن - در خواب خرناس کشیدن
ab/sägen
اره کردن - با اره بریدن - برنامه‌ای را قطع کردن - کسی را از خود راندن - اخراج کردن


#فعل_همراه_پیشوند

preisen
ستایش کردن - مورد ستایش قرار دادن - مدح (کسی را) گفتن - تمجید کردن - ستودن - از کسی تعریف کردن - کسی یا چیزی را به طور افراطی تحسین کردن - عظمت چیزی را تحسین کردن
an/preisen
ستودن - ستایش کردن - تحسین کردن



#فعل_همراه_پیشوند

hüllen
نهان کردن - مخفی کردن - پوشانیدن - روی چیزی را پوشاندن - با چیزی کامل پوشاندن - (در چیزی) پیچیدن - چیزی را دور چیزی پیچیدن - چیزی را با یک پوشش تجهیز کردن - کسی یا چیزی را برای محافظت در برابر تأثیرات خارجی، در برابر سرما یا موارد مشابه در چیزی پیچیدن
ein/hüllen
در پوششی پیچاندن


#فعل_همراه_پیشوند

stufen
طبق یک اصل خاص (با سطوح منفرد) طبقه‌بندی کردن - با توجه به ارزش، اهمیت و غیره درجه‌بندی کردن - مانند پله طراحی کردن - با پله تجهیز کردن - مراحلی ساختن/اضافه کردن - خود را بر چیزی بنا نهادن
ab/stufen
قدم برداشتن - قدم زدن
ein/stufen
درجه‌بندی کردن - تقسیم‌بندی کردن - طبقه‌بندی کردن - رده‌بندی کردن



#فعل_همراه_پیشوند

würgen
بلعیدن - قورت دادن - لقمه‌ای را با زحمت فرو بردن - چیزی را به زحمت از چیزی رد کردن - سخت کار کردن - جان کندن - گلوی کسی را تنگ فشار دادن و او را خفه کردن - نفس کسی را بستن - راه تنفس/گلوی کسی را بستن - کسی را تهدید به خفگی کردن - کسی را وادار به استفراغ شدید کردن - حالت تهوع (شدید) داشتن
ab/würgen
خفه کردن و از بین بردن - در نطفه خاموش کردن



#فعل_همراه_پیشوند

schmeicheln
تعریف کسی کردن - تملق کسی را گفتن - چاپلوسی کردن - تملق کردن - تلاش برای راضی کردن یا تحت تاثیر قرار دادن کسی با گفتن چیزهایی که طرف مقابل دوست دارد بشنود، اما لزوماً آن چیزی نیست که شما فکر میکنید - عزت نفس کسی را بالا بردن - به چیزی افتخار کردن - خود را بزرگ جلوه دادن - خود را کسی پنداشتن - نوازش کردن - ناز کردن - چسبیدن - خوشایند بودن - مطبوع بودن - دلچسب بودن
ein/schmeicheln
خودشیرینی کردن - چاپلوسی کردن - خود را نزد کسی عزیز کردن



#فعل_همراه_پیشوند

weiten
گشاد شدن - (به خودی خود) در وسعت خود افزایش یافتن - گسترش یافتن - گشاد کردن - چیزی را در امتداد (عرض) آن بزرگ کردن - گسترش دادن - گسترده‌تر کردن
aus/weiten
شایع شدن یک بیماری مسری - گسترده شدن - وسعت دادن - گستردن



#فعل_همراه_پیشوند

stauben
گرد گرفتن - گرد و غبار به پا کردن/شدن - گرد و غبار تولید کردن/شدن - گرد و غبار ایجاد کردن/شدن - با آرد غلیظ کردن
ab/stauben
تمیز کردن - غبارروبی کردن - یواشکی و دزدانه چیزی را صاحب شدن - مخفیانه چیزی را برداشتن



#فعل_همراه_پیشوند

koppeln
به هم بستن - وصل کردن - متصل کردن - اتصال دادن - چیزی را به چیزی وابسته کردن - دو یا چند کلمه را با یک یا چند خط فاصله به هم متصل کردن - (دریانوردی) مکان خود را با ردیابی مسافت طی شده در نمودار دریایی تعیین کردن - با ترسیم مسافت طی شده بر روی نمودار دریایی، موقعیت یک کشتی را محاسبه کردن
ab/koppeln
از هم گسستن - واگنهای قطار را از هم جدا نمودن


کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
434 views07:20
Buka / Bagaimana
2023-04-08 21:40:32 #نکته:
ضمایر نمایشی
#Demonstrativpronomen

ضمائر نوعی از کلمه هستند که جایگزین اسم در یک جمله میشوند. آنها ارتباط بین افراد یا اشیاء را نشان میدهند و صرف میشوند. نمونه‌هایی از ضمایر در زبان آلمانی Demonstrativpronomen یا Relativpronomen هستند.

ضمایر نمایشی (Demonstrativpronomen) که ضمایر نشان‌دهنده (hinweisende Fürwörter) نیز نامیده میشوند، تأکید بیشتری بر یک شخص یا چیز در متن دارند و بر اهمیت خاصی از یک شخص یا یک شیء تأکید میکنند. ضمائر نمایشی از نظر کلامی بیشتر از حرف تعریفها با تاکید تلفظ میشوند. برای تأکید بیشتر، آنها معمولاً در موقعیت اول جمله قرار میگیرند.
ضمیر نمایشی میتواند در جایگاه یک حرف تعریف یا به عنوان جایگزین یک اسم عمل کند. نباید ضمیر نمایشی به عنوان جایگزین اسم را با یک حرف تعریف نمایشی اشتباه گرفت، زیرا تا حدی به طور متفاوت صرف میشوند. مهمترین ضمائر نمایشی عبارتند از:

der, die, das, ...
برای جلوگیری از تکرار استفاده میشوند و میتوانند یک شخص، یک شیء یا محتوای کامل یک جمله را نشان دهند. اینها جایگزین اسم میشوند و اجازه ندارند با حرف تعریف معین جایگزین شوند.
Kennst du diesen Mann dort? Den habe ich hier bei uns noch nie gesehen.

dieser, jener, ...
ضمائر «dies-» زمانی استفاده میشوند که شخص یا شیء از نظر مکان یا زمان به گوینده نزدیکتر باشد.
ضمائر «jene-» زمانی به کار میروند که شخص یا شیء از نظر مکان یا زمان از گوینده دورتر باشد.
اگر هر دو ضمیر در یک جمله استفاده شوند، برای تمایز بین دو شخص یا شیء بکار میشوند.
هر دو ضمیر به یک شکل صرف میشوند (پایانهایی مانند حرف تعریف‌های معین).
Hast du schon das Buch hier gelesen? - Nein, dieses kenne ich noch nicht, aber jenes.

derjenige, diejenige, ...
این ضمائر از دو قسمت تشکیل شده است. قسمت اول با حرف تعریف مطابقت دارد و به همان صورت صرف میشود. قسمت دوم مطابق است با انتهای صفت صرف‌شده با حرف تعریف معین.
این ضمائر زمانی استفاده میشوند که اطلاعات بیشتری در یک جمله فرعی بعدی آمده باشد.
Diejenigen, die etwas sagen wollen, sagen es jetzt oder schweigen für immer.

derselbe, dieselbe, ...
این ضمائر نیز از دو قسمت تشکیل شده‌اند. قسمت اول کلمه با حرف تعریف مطابقت دارد و همانگونه صرف میشود. قسمت دوم با انتهای صفت صرف‌شده با حرف تعریف معین منطبق است.
اینها یک شخص یا شیء را مشخص میکنند که با شخص یا شیء قبلی مطابق است.
Das ist derselbe, der gestern auch schon mal nach Ihnen gefragt hat.

selbst, selber
دو کلمه «selbst» و «selber» اساساً به یک معنا هستند، به طوری که «selbst» بیشتر به زبان استاندارد و «selber» بیشتر به زبان محاوره تعلق دارند. هر دو تغییرناپذیر هستند، پس صرف نمیشوند. آنها میتوانند به یک اسم، یک ضمیر شخصی یا یک ضمیر بازتابی اشاره کنند و پس از کلمه مرجع قرار میگیرند.
این دو فقط به کلمه مرجع اشاره دارند، همه افراد یا اشیاء دیگر مستثنی میشوند.
Du bist selbst dran schuld, dass du dir weh getan hast.


در آینده مطمئناً مثالهای بیشتری از این ضمائر در کانال خواهیم داشت و بیشتر فرا خواهیم گرفت.

کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
647 views18:40
Buka / Bagaimana
2023-04-02 09:42:29 زبان آلمانی
Der -  Bauer:       برزگر     
Der -  Bauer:       دهقان     
Der -  Bauer:       زارع     
Der -  Bauer:       سرباز (شطرنج)     
Das -  Bauer:       قفس پرنده     
Der -  Bauer:       کشاورز     
Der -  Bauer (Schach):       پیاده (شطرنج)     

in unschuldig. . من بیگناه هستم
Ich bin unter Druck. .من تحت فشار هستم
Ich bin unterwegs. . من تو راه هستم
ich bin Vater geworden. . من پدر شده ام
Ich bin verabredet. . من قرار ملاقات دارم
Ich bin verlobt. .من نامزد کرده ام  
Ich bin verheiratet. . من ازدواج کرده ام
Ich bin verrückt nach dir. . من دیوانه  تو هستم
Ich bin verwitwet. . من بیوه هستم
Ich bin viel auf Reisen. . من خیلی سفرمیکنم
Ich bin zu spät. . من دیر کردم
Ich bin weg. . من رفتم
Ich bin zahlungsunfähig. . من قدرت پرداخت ندارم
Ich bin zutiefst religiös. . من عمیقا مذهبی هستم
Ich bin zu Hause. . من در خانه هستم

Die -  Angabe:       اطلاع     
Die -  Angabe:       اظهار     
Die -  Angabe:       اعلان     
Die -  Angabe:       ذکر     
Die -  Angabe:       سرویس (والیبال، تنیس)     
angeben:       ارائه دادن      (angeben)
angeben:       اعلان کردن      (angeben)
angeben:       به خود بالیدن      (angeben)
angeben:       به رخ کشیدن      (angeben)
angeben:       ذکر کردن      (angeben)
angeben:       رجز خواندن      (angeben)
angeben:       فخر دادن      (angeben)
angeben:       لاف زدن      (angeben)
angeben:       مشخص کردن      (angeben)
angeben:       نشان دادن      (angeben)
angeben:       پز دادن      (angeben)

Die -  Blume:       گل     
Der -  Lehm:       گل     
Der -  Matsch:       گل     
Der -  Schlamm:       گل     
Der -  Ton:       گل     
Der -  Torschützenkönig:       آقای گل     
Das -  Blütenblatt:       برگ گل     
stranden:       به گل نشستن      (gestrandet)
auflaufen:       به گل نشستن (کشتی)      (aufgelaufen)
Der -  Blumenkranz:       تاج گل     
Der -  Kranz:       تاج گل     
Der -  Blumenstrauß:       دسته‌گل     
Der -  Strauß:       دسته‌گل     
anrichten:       دسته‌گل به آب دادن      (angerichtet)
Das -  Brautbukett:       دسته‌گل عروس     
Der -  Brautstrauß:       دسته‌گل عروس     
Der -  Morast:       زمین گل‌آلود     
Die -  Torchance:       شانس گل     
Die -  Hagebutte:       میوه گل رز     
Die -  Brokkoli:       نوعی گل کلم سبز رنگ     
pflücken:       چیدن (میوه، گل)      (gepflã¼ckt)
Die -  Sonnenblume:       گل آفتاب‌گردان     
Die -  Butterblume:       گل آلاله     
Die -  Mimose:       گل ابریشم     
Das -  Blumenrohr:       گل اختر     
Das -  Schneeglöckchen:       گل برف     
Die -  Studentenblume:       گل جعفری     
Das -  Schneeglöckchen:       گل حسرت     
Die -  Mohnblume:       گل خشخاش     
blühen:       گل دادن      (geblã¼ht)
Die -  Passionsblume:       گل ساعت     
Das -  Schmuckstück:       گل سرسبد     
Der -  Goldlack:       گل شببو     
Die -  Tuberose:       گل مریم     
Das -  Löwenmaul:       گل میمونی     
Die -  Margerite:       گل مینا     
Die -  Ringelblume:       گل همیشه بهار     
Der -  Morast:       گل و شل     
matschig:       گل و شل     
Die -  Primel:       گل پامچال     
Die -  Schlüsselblume:       گل پامچال     
Die -  Schnittblume:       گل چیدنی     
Die -  Schnittblume:       گل چیده شده     
Der -  Borretsch:       گل گاوزبان     
Das -  Gurkenkraut:       گل گاوزبان     
Die -  Eisblume:       گل یخ     
matschig:       گل‌آلود     
morastig:       گل‌آلود     
gemustert:       گل‌دار     
Der -  Torschütze:       گل‌زن     
Die -  Flechte:       گل‌سنگ     
Die -  Brosche:       گل‌سینه     
Der -  Blumenhändler:       گل‌فروش     
Der -  Florist:       گل‌فروش     
Das -  Blumengeschäft:       گل‌فروشی     
Der -  Blumenladen:       گل‌فروشی     
Die -  Auslese:       گل‌چین     
Die -  Elite:       گل‌چین     
Der -  Blumenkohl:       گل‌کلم     
Der -  Karfiol:       گل‌کلم     
Der -  Kotflügel:       گل‌گیر     
Das -  Schutzblech:       گل‌گیر     

کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
652 views06:42
Buka / Bagaimana
2023-03-21 00:13:37
تبریک سال جدید به همراهان عزیز کانال
آرزوی سلامتی برای شما و عزیزانتون و به ثمر رسیدن تلاش های شما برای رسیدن به اهداف تون

سال نو 1402 مبارک
سال دیوانه وار 1401 اکنون به پایان رسیده است. حدس می زنم هیچ کس آن را با عجله فراموش نخواهد کرد.
سال قدیم تقریباً به پایان رسیده است و بلافاصله سال جدیدی را آشکار می کند. از صمیم قلب برایت آرزوی موفقیت دارم و به گذشته نگاه نکن!

Guten rutsch ins neue Jahr 1402
Das verrückte Jahr 1401 geht nun vorbei. Ich vermute mal, das wird keiner so schnell vergessen.
Das alte Jahr ist fast vorbei und legt ein neues sogleich frei. Von Herzen wünsch' ich dir viel Glück, und blick' nicht mehr auf's alte zurück!
کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
672 views21:13
Buka / Bagaimana
2023-03-16 19:45:47 Liebe ( Resultate 2):
1- Ich liebe dich nicht mehr
دیگه دوستت ندارم
------
2- Es liegt nicht an dir, es liegt an mir
تقصیر تو نیست، تقصیر من هست
-------
3- Ich bin nicht gut genug für dich
واسه تو به اندازه کافی‌ خوب نیستم
--------
4- ich verdiene dich nicht!
لیاقت تو را ندارم
-------
5- Wir haben zu unterschiedliche Vorstellungen vom Leben
تصوراتمون از زندگی‌ بیش از اندازه متفاوت هست
------
6- Lass uns Freunde bleiben
بذار دوست (عادی) بمونیم
-----
7- Ich bin gerade nicht bereit für eine Beziehung
در حال حاضر برای یک رابطه آماده نیستم
-----
8- Wir haben uns nur auseinandergelebt!
با هم غریبه شدیم.
کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
644 views16:45
Buka / Bagaimana
2023-03-13 22:32:30 Liebe ( Resultate 1):
1- Ich möchte dich sehr gerne kennenlernen.
2- Hast du Zeit, mit mir einen Kaffee zu trinken?!
3- Ich möchte dich gerne zum Kaffeetrinken einladen.
4- Hallo, ich glaube, wir kennen uns noch nicht!
5- Kannst du das kurz für mich halten?
6- Kannst du von dir ein Foto schießen/machen
7- Hey, ich hab meine Telefonnummer verloren, leihst du mir deine? jemandem etwas leihen/borgen
8- Hast Du mal einen Stift .. ? Ich möchte mir Deine Nummer aufschreiben.
9- Ich hab mir gedacht, wenn ich Dich jetzt nicht anspreche, sehen wir uns nie wieder.
10- Er hat sie auf der Straße angesprochen
11- Ich weiß zwar nicht wer Du bist, aber ich würde es gerne wissen!
12- Entschuldigung! Ist Dir schon aufgefallen, das wir noch nichts zusammen getrunken haben?
----------
anfangs (am Anfang, zu Beginnm zuerst) das Eis brechen
ein vernünftiger Mann sein
jemanden ansprechen/anmachen
jemanden kennenlernen

عشق و آشنایی (1 Resultate):

1- خیلی دوست دارم شما را بشناسم.
2- وقت داری با من یه قهوه بخوری؟!
3- می خواهم شما را به قهوه دعوت کنم.
4- سلام فکر نکنم هنوز همدیگه رو بشناسیم!
5- می توانید این را برای من یک لحظه نگه دارید؟
6- می تونی از خودت عکس بگیری
7- هی من شماره تلفنم رو گم کردم می تونی مال خودت رو به من قرض بدی؟ به کسی چیزی قرض بده
8- آیا قلم داری؟ من می خواهم شماره شما را بنویسم.
9- فکر می کردم اگر الان با شما صحبت نمی کردم دیگر هرگز همدیگر را نمی دیدیم.
10- تو خیابون بهش نزدیک شد
11- نمی دونم کی هستی ولی دوست دارم بدونم!
12- متاسفم! دقت کردی که هنوز با هم مشروب نخوردیم؟
----------
در ابتدا (در ابتدا، برای شروع) شکستن یخ
بودن یک مرد عاقل که
به کسی نزدیک می شود و
با کسی آشنا می شود.
کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
653 views19:32
Buka / Bagaimana
2023-03-08 18:30:43 آموزش گرامر زبان آلمانی:
Relativsätze/ Teil 4:
Relativsatz im Genitiv:

Relativpronomen im Genitiv:
Abkürzungen:
Nom = Nominativ
Akk= Akkusativ
Dat = Dativ
Gen = Genitiv
Mas. = Maskulinum
Fem. = Feminum
Neu. =Neutrum

Singular:
Das ist der Mann
Ich ich kenne seinen Sohn.
        sein dessen
Das ist der Mann, dessen  Sohn ich kenne.
این مرد است، که پسرش را می شناسم.

Das ist die Frau.
Ihr Mann arbeitet viel.
       ihr deren
Das ist die Frau,  deren Mann viel arbeitet.
این خانم است، که شوهرش خیلی کار می کند.

Das ist das Kind
Ich habe sein Buch gelesen.
             sein dessen
Das ist das Kind,  dessen Buch ich gelesen habe.
این بچه ای است، که کتابش را خوانده ام.

Plural:
Das sind Leute.
Ihr Fahrrad steht unter.
            ihr deren
Das sind Leute,  deren Fahrrad unten steht.
اینها مردمان هستند، که دوچرخه ایشان در پایین قرار دارند.

Relativpronomen im Dativ:
Kasus      Mas.    Fem.   Neu.    Plural
Nom.       der        die       das       die
                 (er)       ( sie)   ( es)     ( sie)
Akk          den       die       das       die
                (ihn)     (sie)     (es)      (sie)
Dat          dem     der      dem       denen
               (ihm)    ( ihr)    ( ihm)    (ihnen)
Gen      dessen  deren  dessen    deren
               (sein)    (ihr)     (sein)      ( ihr)

دقت شود:
الف: در ساخت جمله ارتباطی در حالت نامیناتیو:
ضمیر فاعلی به ضمیر ارتباطی تبدیل می گردد:
Subjektpronommen Relativpronomen
er     der
sie   die
es    das
sie   die

ب: در ساخت جمله ارتباطی در حالت اکوزاتیو،  ضمیر مفعولی(مستقیم ) به ضمیر ارتباطی تبدیل می گردد.
Objektpronommen Relativpronomen
ihn          den
sie           die
es            das
sie           die

پ: در ساخت جمله ارتباطی در حالت داتیو،  ضمیر مفعولی( غیر مستقیم ) به ضمیر ارتباطی تبدیل می گردد:
Objektpronommen Relativpronomen
ihm       dem
ihr          der
ihm        dem
ihnen     denen

ت: در ساخت جمله ارتباطی در حالت گینیتو،  ضمیر ملکی به ضمیر ارتباطی تبدیل می گردد:
Possesivpronommen Relativpronomen
sein        dessen
ihr           deren
sein         dessen
ihr            deren

Übungen zum Relativsatz in Genitiv:
Die nachfolgenden Sätze sind in Relativsatz umzuschreiben!
جمله های زیر  باید با استفاده از جمله ارتباطی Relativsatz به هم وصل گردد.

برای این کار اول باید اسم مرجع تشخیص داده شود.
اسم مرجع Bezugswort اسم است، که در جمله اصلی Hauptsatz قرار دارد، که توسط یک جمله ارتباطی Relativsatz  بیشتر توضیح داده می شود.
جمله ارتباطی توسط یک ضمیر ارتباطی Relativpronomen به جمله اصلی وصل می گردد. ( ضمیر های ارتباطی در جدول بالا!!!)
زیر اسم مرجع Bezugswort و ضمیر مفعولی در حالت داتیو خط کشیده شده است.

در ساخت جمله ارتباطی در حالت گینیتو،  ضمیر ملکی  باید به ضمیر ارتباطی تبدیل گردد.

نکته: برای ساخت جمله ارتباطی، باید بلافاصله بعد اسم مرجع کاما و جمله ارتباطی آورده شود.

1. Ich höre das Kind. Seine Mama ist auch laut.

2. Ich kenne den Nachbarn. Sein Auto ist weiß.

3. Ich habe einer Frau geholfen. Ihr Kind hat laut geschrien.



کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
670 views15:30
Buka / Bagaimana
2023-03-06 23:17:50 Relativsätze Teil 3:
Relativsatz in Dativ:

ضمیرهای ارتباطی در همه حالتها( نامیناتیو،  اکوزاتیو،  داتیو و گینیتو ) صرف می شوند:
Relativpronomen im Dativ
Abkürzungen:
Nom = Nominativ
Akk= Akkusativ
Dat = Dativ
Gen = Genitiv

Mas. = Maskulinum
Fem. = Feminum
Neu. =Neutrum

Relativpronomen in Dativ:

Singular:
Das ist der Mann
Ich helfe ihm beim Lernen.
Das ist der Mann,  dem ich beim Lernen helfe.

Das ist die Frau.
Ich danke ihr für ihre Hilfe.
Das ist die Frau,  der ich für ihre Hilfe danke.

Das ist das Kind. 
Ich habe ihm geantwortet.
Das ist das Kind,  dem ich geantwortet habe.

Plural:
Das sind Leute.
Ich vertraue ihnen sehr.
Das sind Leute,  denen ich sehr vertraue.

ضمیرهای ارتباطی در همه حالتها( نامیناتیو،  اکوزاتیو،  داتیو و گینیتو ) صرف می شوند:

Relativpronomen  in Dativ:
Relativpronomen in allen Fällen ( Nominativ,  Akkusativ,  Dativ und Genitiv):
جدول ضمیر های ارتباطی در همه حالتها:
Kasus      Mas.    Fem.   Neu.        Plural
Nom.       der        die       das          die
                 (er)       ( sie)   ( es)         (sie)
Akk          den       die       das           die
                (ihn)     (sie)     (es)           (sie)
Dat    dem     der      dem        denen
               (ihm)    ( ihr)    ( ihm)     (ihnen)
Gen      dessen  deren  dessen    deren
               (sein)    (ihr)     (sein)      ( ihr)
کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A_B_C

https://T.me/MENSCHEN_A1_A2

https://T.me/Munschen_A1_1
535 views20:17
Buka / Bagaimana