Get Mystery Box with random crypto!

من و دوست دختر بده 1402/06/17 #دوست_دختر این خاطره که میخوام | داستان

من و دوست دختر بده
1402/06/17
#دوست_دختر

این خاطره که میخوام براتون بگم مربوط به ۳ سال پیشه
یه روز تو مغازه نشسته بودم که یه شماره نا آشنا زنگ زد و جواب دادم که دیدم خانم دوستمه و احوالپرسی کردیم بعدش گفت میخواد میثم،شوهرش، رو سوپرایز کنه و منم دعوت کرد،منم تازه با دوست دخترم بهم زده بودم و تنها مجبور شدم برم.آدرس رو واسم فرستادم جمعه ساعت های حدود ۵ رفتم خونشون و داداش دوستم بود و رفتیم بالا،بیشتر دوست و فامیل جوون هاشون بودن،اونجا یه دختر دیدم که مو بلوند هیکل خیلی قشنگ با سینه های خیلی گنده که با خودم گفتم احتمالا سوتین اسفنجی،یه کم گذشت و دوستم و خانومش اومدن و سوپرایز انجام شد و دیگه تولد شروع شد،مشروب خوردیم و رقص شروع شد اونجا فهمیدم که این دختر که اسمش فرحناز بود هم تنهاست،این دوست منم، من رو به فرحناز معرفی کرد و ماهم شروع کردیم کم‌کم به رقصیدن با هم و هی مشروب میخوریم،خیلی زود با هم صمیمی شدیم و خیلی رقصیدیم و تو تاریکی منم یه کم مالوندمش و اونم فقط میخندید،با خودم گفتم ایول یه دختر پایه پیدا کردم دیگه آخر شب شمارش رو گرفتم و استارت لاس زدن شروع شد،یه ۲ هفته تلفن و ۲ بار دیدن،یه بار رفتم نزدیک خونش تو کرج و گفتم بریم شمال؟! که اونم پایه بود تو راه هم حرف زدیم که کم کم به حرف های رمانتیک رسید و گفتم بیا بغلم که اونم اومد ،تو بغلم بود که دستم و رسوندم به ممه هاش که دیدم عجب ممه های سفت و بزرگی و اصلا اسفنجی نیست و خیلی حال کردم دیگه ناهار که خوردیم تو راه برگشت همش داشتم رون و کصش رو از رو شلوار میمالیدم اونم کیرم رو میمالید اما نشد که اون واسم ساک بزنه و سفر یه روزه ما تموم شد هفته بعدش با دوستم برنامه مسافرت چیدیم و ویلا گرفتیم و ۴تایی راه افتادیم به سمت رامسر دیگه تو راه هر وقت منو فرحناز کنار هم‌بودیم همو میمالیدیم دیگه اینقدر هر دو حشری بودیم اصلا برامون مهم نبود اونا میفهمن دیگه رسیدیم ویلا ،چون دیر رسیدیم قرار شد بخوابیم زود،من و فرحناز رفتیم تو اتاق و هر دو حشری،سریع همو بغل کردیم و اونم ناجور لبام رو میخورد و از همه مهم تر با زبونش لبم رو لیس میزد خیلی حرفه ای بود و همزمان من داشتم لختش میکردم که اون ممه های گنده رو بالاخره ببینم،وقتی سوتینش رو درآوردم اصلا باورم نمیشد ۲ تا سینه گنده و شق،یه لحظه فک کردم پروتز اما دقت کردم و دیدم اصلا جای بخیه نداره دیگه آمپر حشریم چسبید و افتادم به ممه خوری اونم رو ممه هاش حساس بود و ناله میکرد و کیرم رو از رو شلوار میمالید،یه کم که گذشت طاقت نیاورد و شلوارم و کشید پایین و شروع کرد مالیدن کیرم،کیرم خیلی سفت شده بود ناله منم شروع شه دیگه ممه خوری رو متوقف کردم و اون شروع کرد ساک زدن،خیلی خوب ساک میزد واقعا فرحناز خیلی خوب سکس رو بلد بود و فوق العاده حشری بود دیگه یه کم ساک زد خوابوندمش و کیرم و گذاشتم لای ممه هاش و شروع کردم تلمبه لا ممه،خیلی حال میداد هرقت تا ته میرفت اونم زبون میزد کیرم پرتف شده بود و منم حسابی از این صحنه لذت میبردم و با خودم گفتم اینکه اینقدر وارده حتما کص هم حسابی داده و راه کصش بازه بازه،از رو ممه گندش اومدم اینور و شورتش رو کشیدم پایین،بله یه کص کارکرده آبدار دیدم و شروع کردم لیس زدن،من عاشق کص لیسی ام،حسابی با زبون خوردمش و اونم ناله میکرد و دستش تو موهام بود،دیگه کم کم تو ناله میگفت کیر میخام امیر جونم،منم دیدم که آماده است کیرم آوردم رو کصش و کم کم میمالیدم روش،دیدم چشاش سفید شده و شدید ناله میکنه،بعد چندبار دستش رو برد سمت کیرم و به زور کرد تو کص تپلش،با اینکه کیر من کلفته اما خیلی تنگ نبود و حدسم درست بود که