Alamat saluran:
Kategori:
Sastra
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan:
51
Deskripsi dari saluran
با پادکست های روانشناسیِ اینجا صد قدم از هم سن و سالات جلو میوفتی(:
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
Pesan-pesan terbaru 3
2023-08-27 14:00:05
:)))))))))
@Paradisiha
19.7K views11:00
2023-08-27 11:01:39
احساس میکنم گاهی خیلی جنگیدم برای اینکه جلوی یک سری چیزها رو بگیرم، نذارم فلان اتفاق بیافته، یا حتی تلاش کنم فلان مورد حتما اتفاق بیافته، و چیزهایی مثل این. و درنهایت همه چی عکس چیزی شد که من میخواستم؛ و این وسط فقط و فقط انرژی خیلی زیادی ازم گرفته شد و فشار زیادی بهم وارد. میدونی، واقعیت اینه که توو بعضی مسائل، زندگی همونطور که باید پیش میره و کاری نداره تو چه خواستهای داری. و اگر هم زیادی باهاش بجنگی و بخوای سد راهش بشی؛ فقط خودت رو خسته و بیجون کردی، چون اون بالاخره کاری که بخواد رو میکنه و چیزی که باید رو پیش میاره. جنگیدن و مقاومت بیش از حد فقط کار رو برای تو سختتر میکنه. یه جاهایی باید رها کنی و با جریان پیش بری و آروم بگیری. اینطوری کمتر آسیب میبینی. باید بذاری همونطوری که هست پیش بره. شاید درنهایت اوضاع انقدری هم که فکر میکنی بد نشه. گاهی خیلی سخته منطقی و آروم بودن، آره، میدونم و میفهمم. اما فقط مواظب باش دست و پا زدنای زیادیت آخرش به ضرر خودت تموم نشه، و اوضاع رو برای خودت سختتر نکنه.
-مهسارضایی@Paradisiha
20.5K views08:01
2023-08-27 09:15:09
یادت بمونه بدترین دشمن تو، یه اتفاق، یه آدم یا یه موقعیت نیست. بدترین دشمن تو، داستانی هست که توی ذهنت از حدسهات و ترسهات و ناامنیهات میسازی.
@Paradisiha Morning
19.8K views06:15
2023-08-26 21:28:40
شخصیت و خوشبختی!
@Paradisiha
20.9K views18:28
2023-08-26 18:30:13
من به تنهایی معتاد بودم،
اگه هر روز کمی
با خودم خلوت نمیکردم،
مثل این بود که ضعیفتر میشدم.
تاریکی داخل اتاق برایم مثل نور آفتاب بود
-چارلزبوکوفسکی@Paradisiha
21.9K views15:30
2023-08-26 14:27:53
واقعا.
@Paradisiha
22.6K views11:27
2023-08-26 11:02:13
باید بعد از این روزها برای بازتعریف خیلی احساسات و خیلی اتفاقات و خیلی افراد، دنبال لغات جدید بگردیم. چرا هرچه میگردم، برای احساسات متغیر و شدید و عجیب اینروزهایمان، کلمهای پیدا نمیکنم!؟ احساس خشم توام با شوق را چه مینامند؟ یا احساس شادی و همدلی عمیقی که ریشه در اندوهی کُشنده دارد. اصلا میشود هم خشمگین بود، هم خوشحال و هم امیدوار؟ میشود هم خواست و هم نخواست؟ هم ترسید و هم نترس بود؟ هم بیپناه بود و هم، پناه داد؟ اینروزها آنقدر به سرعت از متضادها به هم کوچ کردیم و اتفاقاتی فراتر از آستانهی تحملمان را دیدیم و رنجهایی عظیمتر از ظرفیتمان را کشیدیم و کارهایی بزرگتر از توقعمان انجام دادیم که هنوز فرصت نکردهایم برای احساسات زیبا، دردناک و عمیقمان معادلی درست پیدا کنیم. همینطور برای برخی آدمها که من هرچه فکر کردم، به هیچچیز و هیچکس شبیه نبودند و برای خطاب قرار دادنشان، تمام واژههای پر کاربرد لغتنامه، اعلام برائت کردند!
-نرگسصرافیانطوفان@Paradisiha
23.2K views08:02
2023-08-26 09:15:09
با آدمایی دوست بشین که خستگیشون با چایی درمیره، اینا هم کمتوقعن، هم زود حالشون خوب میشه، هم بعد چایی شما رو بیشتر دوست دارن.
@Paradisiha Morning
22.8K views06:15
2023-08-25 21:31:11
از نکات طلایی زندگی در مورد تغییر!
@Paradisiha
22.4K views18:31
2023-08-25 18:30:36
اعتماد آدما رو نشکونید.
@Paradisiha
22.7K views15:30