آموزش زبان آلمانی فعل همراه پیشوند #فعل_همراه_پیشوند streue | آموزش زبان آلمانی MENSCHEN A1_2
آموزش زبان آلمانی فعل همراه پیشوند
#فعل_همراه_پیشوند
streuen
پاشیدن - پخش کردن - پراکندن - افشاندن - ریختن - از مسیر اصلی انحراف یافتن - (فیزیک) انحراف بخشی از یک (بسته) تشعشع از جهت اصلی - (از یک محل) گسترش یافتن
aus/streuen
پاشیدن - افشاندن - بذر پاشیدن - شایعهپراکنی کردن
#فعل_همراه_پیشوند
kratzen
خاراندن - خراشیدن - با ناخنها خاراندن و خراشیدن - صدایی مانند صدای خاراندن ایجاد کردن - اهمیت دادن
ab/kratzen
فوت کردن - درگذشتن
zusammen/kratzen
چیزی را با پشتکار جمعآوری کردن
#فعل_همراه_پیشوند
sägen
اره کردن - با اره بریدن - از اره دستی یا موتوری استفاده کردن - با یک اره کار کردن - خرخر کردن - در خواب خرناس کشیدن
ab/sägen
اره کردن - با اره بریدن - برنامهای را قطع کردن - کسی را از خود راندن - اخراج کردن
#فعل_همراه_پیشوند
preisen
ستایش کردن - مورد ستایش قرار دادن - مدح (کسی را) گفتن - تمجید کردن - ستودن - از کسی تعریف کردن - کسی یا چیزی را به طور افراطی تحسین کردن - عظمت چیزی را تحسین کردن
an/preisen
ستودن - ستایش کردن - تحسین کردن
#فعل_همراه_پیشوند
hüllen
نهان کردن - مخفی کردن - پوشانیدن - روی چیزی را پوشاندن - با چیزی کامل پوشاندن - (در چیزی) پیچیدن - چیزی را دور چیزی پیچیدن - چیزی را با یک پوشش تجهیز کردن - کسی یا چیزی را برای محافظت در برابر تأثیرات خارجی، در برابر سرما یا موارد مشابه در چیزی پیچیدن
ein/hüllen
در پوششی پیچاندن
#فعل_همراه_پیشوند
stufen
طبق یک اصل خاص (با سطوح منفرد) طبقهبندی کردن - با توجه به ارزش، اهمیت و غیره درجهبندی کردن - مانند پله طراحی کردن - با پله تجهیز کردن - مراحلی ساختن/اضافه کردن - خود را بر چیزی بنا نهادن
ab/stufen
قدم برداشتن - قدم زدن
ein/stufen
درجهبندی کردن - تقسیمبندی کردن - طبقهبندی کردن - ردهبندی کردن
#فعل_همراه_پیشوند
würgen
بلعیدن - قورت دادن - لقمهای را با زحمت فرو بردن - چیزی را به زحمت از چیزی رد کردن - سخت کار کردن - جان کندن - گلوی کسی را تنگ فشار دادن و او را خفه کردن - نفس کسی را بستن - راه تنفس/گلوی کسی را بستن - کسی را تهدید به خفگی کردن - کسی را وادار به استفراغ شدید کردن - حالت تهوع (شدید) داشتن
ab/würgen
خفه کردن و از بین بردن - در نطفه خاموش کردن
#فعل_همراه_پیشوند
schmeicheln
تعریف کسی کردن - تملق کسی را گفتن - چاپلوسی کردن - تملق کردن - تلاش برای راضی کردن یا تحت تاثیر قرار دادن کسی با گفتن چیزهایی که طرف مقابل دوست دارد بشنود، اما لزوماً آن چیزی نیست که شما فکر میکنید - عزت نفس کسی را بالا بردن - به چیزی افتخار کردن - خود را بزرگ جلوه دادن - خود را کسی پنداشتن - نوازش کردن - ناز کردن - چسبیدن - خوشایند بودن - مطبوع بودن - دلچسب بودن
ein/schmeicheln
خودشیرینی کردن - چاپلوسی کردن - خود را نزد کسی عزیز کردن
#فعل_همراه_پیشوند
weiten
گشاد شدن - (به خودی خود) در وسعت خود افزایش یافتن - گسترش یافتن - گشاد کردن - چیزی را در امتداد (عرض) آن بزرگ کردن - گسترش دادن - گستردهتر کردن
aus/weiten
شایع شدن یک بیماری مسری - گسترده شدن - وسعت دادن - گستردن
#فعل_همراه_پیشوند
stauben
گرد گرفتن - گرد و غبار به پا کردن/شدن - گرد و غبار تولید کردن/شدن - گرد و غبار ایجاد کردن/شدن - با آرد غلیظ کردن
ab/stauben
تمیز کردن - غبارروبی کردن - یواشکی و دزدانه چیزی را صاحب شدن - مخفیانه چیزی را برداشتن
#فعل_همراه_پیشوند
koppeln
به هم بستن - وصل کردن - متصل کردن - اتصال دادن - چیزی را به چیزی وابسته کردن - دو یا چند کلمه را با یک یا چند خط فاصله به هم متصل کردن - (دریانوردی) مکان خود را با ردیابی مسافت طی شده در نمودار دریایی تعیین کردن - با ترسیم مسافت طی شده بر روی نمودار دریایی، موقعیت یک کشتی را محاسبه کردن
ab/koppeln
از هم گسستن - واگنهای قطار را از هم جدا نمودن
کانال آموزش زبان آلمانی
https://T.me/MENSCHEN_A2_B_C
https://T.me/MENSCHEN_A_B_C
https://T.me/MENSCHEN_A1_A2
https://T.me/Munschen_A1_1