درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی: هر چن | درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی
درس گفتارهای علوم سیاسی، روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی: هر چند که همه گروههای سیاسی به تعدادِ متناسبِ هواخواهانشان وابسته اند، اما جنبشهای توتالیتر به دلیل نیاز به سازماندهی توده ها چنان به نیروی کثرت عددی اعضایشان متکی هستند که حتی تحت شرایط دلخواه نیز اینگونه رژیمها نمیتوانند در کشورهای نسبتاً کم جمعیت پا بگیرند. حقیقت این است که کشورهای مختلفی که بستر لازم برای تبديل جنبشهای توتالیتر به یک دولت توتالیتر در آنها کاملا فراهم بود، منابع انسانی کافی برای برقراری چیرگی تام را در اختیار نداشتند و نمیتوانستند تلفات جمعیتی عظیمی را که رژیمهای توتالیتر رقم میزنند را تحمل کنند. بدون امیدواری زیاد به فتح مناطق پرجمعیتتر، بیدادگران در این کشورهای کوچک ناچار به پذیرش یکنوع میانه روی بسبک قدیم - یعنی ایجاد دیکتاتوری های حزبی یا طبقاتی - بودند، تا مبادا آن مقدار جمعیت لازم برای حکومت کردن را از دست دهند؛ پس از آن که موجی ضد دمکراتیک و هواخواه دیکتاتوری از جنبشهای نیمه توتالیتر تا تمام توتالیتر اروپای پس از جنگ جهانی اول را درنوردید، و جنبشهای فاشیستی از ایتالیا تا تقریباً همه کشورهای اروپای مرکزی و خاوری گسترش یافتند؛ همه آنها ، حتی خود موسولینی نیز که از اصطلاح «دولتِ توتالیتر» بسیار خوشش می آمد، نکوشیدند تا یک رژیم توتالیتر را برقرار سازند و به دیکتاتوری و فرمانروایی تک حزبی بسنده کردند. و دقیقاً به همین دلیل بود که نازیسم تا پیش از رخداد جنگ جهانی دوم و گسترش آن به سرتاسر اروپا، در بیرحمی و سرسختی از همتای روسی خود بسیار پس افتاده بود؛ «آلمان برای توسعه این تازه ترین نوع حکومت باندازه کافی جمعیت نداشت و تنها در صورتی که در جنگ برنده میشد، میتوانست یک فرمانروایی توتالیتر کاملا توسعه یافته را بخود ببیند که در آن صورت، قربانيان چنین حکومتی نمیبایست تنها «نژادهای پست تر» بوده باشند، بلکه خود آلمانیها نیز میبایست نتایج تلخ طرح های هیتلر را میچشیدند».