Get Mystery Box with random crypto!

نشریه دانشجویی ژینا

Logo saluran telegram zhinajournalut — نشریه دانشجویی ژینا ن
Logo saluran telegram zhinajournalut — نشریه دانشجویی ژینا
Alamat saluran: @zhinajournalut
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 311
Deskripsi dari saluran

«ژینا» زندگی‌ست و می‌خواهد روایت‌گر «زندگی‌ها» باشد.
نشریه ژینا، نشریه مستقل دانشگاه تهران است.
ارتباط با ما:
ZhinaJournal.ut@gmail.com
https://t.me/HarfBeManBOT?start=MzU2NTY4NDY5

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru

2023-05-11 19:46:27 چرا حجاب؟

در شماره ششم نشریه مطلبی منتشر شد با عنوان: ”ما بردیم“ و در آن به دستاوردهای انقلاب فرهنگی و آهنگ ”برای“ شروین حاجی‌پور اشاره شده بود. مهمترین دستاورد 7 ماه اخیر، از نظر نویسنده آن مقاله، نافرنانی مدنی زنان و فرهنگ آزادی پوشش در جامعه بود. شاید این عادی‌سازی از لحاظ اجتماعی دستاورد بزرگی باشد اما آیا تاثیر سیاسی هم دارد؟ به عبارتی آیا آزادی پوشش منجر به تغییرات ساختاری خواهد شد؟

در روزها و سال‌های گذشته، تندروها، نظامیان و حاکمیت با روش‌های مختلفی تلاش کردند حجاب را بر سر زنان نگه دارند. روش‌هایی مانند پرتاب دبه ماست، گشت ارشاد، اسیدپاشی، فرو کردن پونز در پیشانی و هر روش که به فکرشان می‌رسید را اجرا کردند. سوال اینجاست: چرا حجاب؟ چرا ممکن نیست در مورد حجاب عقب‌نشینی کنند؟ چطور در مورد ماهواره، نوار ویدیویی و امثال آن کوتاه آمدند اما در مورد حجاب همه مردم بایستی به زور به بهشت بروند؟

جواب دادن به این سوالات ساده نیست اما می‌شود حدس‌هایی زد. اولین پاسخ در محیط زیست یافت می‌شود! گفته می‌شد“حجاب باعث خشکسالی می‌شود“ اما در سال آبی 1401 بر عکس این موضوع رخ داد. میانگین بارش کل کشور 30 درصد رشد داشت. در واقع این قبیل جملات توجیهاتی خرافی بیش نیستند. ترویج کنندگان دیدگاه‌های این چنینی فقط از یک چیز می‌ترسند: عادت کردن. وقتی حامیان حجاب به آزادی پوشش و انتخاب عادت کنند، آیا حرف‌های این چنینی برایشان باورپذیر می‌شود؟ آیا دیگر کسی به گویندگان این توجیهات ساده‌لوحانه اعتماد خواهد کرد؟ وقتی راهکارهای علمی به کار برده نمی‌شوند و کشور در انواع و اقسام بحران‌های زیست محیطی و اقتصادی گیر افتاده است، همه چیز را به گردن دشمن و مردم می‌اندازند. حال وقتی دیده شود بی‌حجابی عامل خشکسالی نیست، باقی توجیهات هم زیر سوال می‌روند.

متن کامل را در شماره هشتم نسخه پی‌دی‌اف بخوانید.

@Zhinajournalut
397 viewsedited  16:46
Buka / Bagaimana
2023-05-10 19:57:45 از شنبه تا یک‌شنبه بیست و سه روز است؛
روایت یک دانشجوی زندانی
قسمت دوم
 
شب بود. همه‌ی ما صد و هشتاد نفر در کریدور بند هشت زندان قرچک نشسته بودیم. البته بعضی‎ها در فضای غیر بسته‌ی سلول‌های خود که صرفا با چندین میله از فضای کریدور جدا شده بود و بیشتر شبیه به اتاق بود، با دوستانشان حرف می‌زدند یا روی تخت‌ دراز کشیده بودند. با توجه به اینکه ظرفیت بند شصت نفر بود، دو سوم زندانی‌ها تخت نداشتند و یکی از آنها من بودم. ساعت پنج عصر که می‌شد، سربازها درب هواخوری را قفل می‌کردند و همه‌ی ما تا ساعت هشت صبح روز بعد، در فضای نسبتا کوچک بند، محبوس می‌شدیم.

من در این شرایط اما، مشغول خواندن کتاب ”انسان در جست و جوی معنا“ بودم و تلاش می‌کردم تمرکز کنم و معنی جملات کتاب را متوجه شوم. ” باید چنان زندگی کنی که گویی بار دومی است که به دنیا آمده‌ای و سرگرم انجام دادن همان خطاهایی هستی که در زندگی نخست، مرتکب شده‌ای. این سخن، نخست انسان را وادار می‌کند تصور کند زمان حال گذشته است، و سپس بپذیرد که گذشته را هنوز هم می‌توان تغییر داد و اصلاح کرد“. چندین بار همین پاراگراف از کتاب را خواندم و به تجربه خودم رجوع کردم؛ اینکه اگر از قبل می‌دانستم در دست گرفتن پلاکاردی با محتوای انسان دوستانه و قدم زدن در خیابان باعث خواهد شد زندانی شوم، آیا باز هم این کار را می‌کردم یا نه؟

دو هفته‌ای از آن روز که قاضی کشیک گفته بود ”سه ماه که ماندی گوشه‌ی زندان، می‌فهمی کارت درست بود یا غلط“ می‌گذشت، در حالی که هر روز می‌گفتند امروز قرار است بازجو و بازپرس بیاید و همه‌تان آزاد شوید. این دلگرمی دادن هر روزه، دیگر برای ما بی‌معنا شده بود. همه‌‌مان می‌دانستیم که نمی‌آید، و خوب می‌دانستیم که این زندانی بودن ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها طول بکشد. در این بین اما، خوشحال بودم که توانسته بودم کتاب را از کتابخانه‌ی کوچک ”ندامتگاه نسوان تهران بزرگ“ پیدا کنم. با وجود تفاوت غیرقابل انکار آشویتس با بند امنیتی زندان قرچک، در آن روزهای سخت که ثانیه‌ها به اندازه‌ی ساعت‌ها کش می‌آمد و گاهی کلافگی و بی‌قراری امان نفس کشیدن هم نمی‌داد، می‌توانستم محتوای کتاب را به شکل عمیقی بفهمم.

متن کامل را در شماره هشتم نسخه پی‌دی‌اف بخوانید.

@Zhinajournalut
95 viewsedited  16:57
Buka / Bagaimana
2023-05-07 20:20:08 چه کسی دست بچه‌ها را رها کرد؟

هر روز یک خبر جدید در راه است. از تدابیر و راهکارهای جدید برای مقابله با بی‌حجابی، یک قدم پیشرفته‌تر و جلوتر. اما جای دیگر گویا به این اندازه پیگیری نیاز ندارد. مگر حق تحصیل دانش‌آموزان چقدر اهمیت دارد؟ بیشتر از حجابشان؟ هرگز.

هر روز دانش‌آموزانی مسموم می‌شوند، ماسک‌های اکسیژن کم می‌آید، خانواده‌ها سوال می‌پرسند اما جوابی نمی‌گیرند. کسی نباید فیلم بگیرد و دست آخر، از ده‌ها مسمومیت هر روزه، مواردی تلقین رنگ و القای ترس روان‌شناختی بوده که توسط متخصصان خبرگزاری‌های داخلی پخش می‌شود و حرف دانش‌آموزان ناگفته در پستوی کلاس‌ها دود می‌شود و به هوا می‌رود.

حتی اگر تمام عوامل یکی از این مسمومیت‌ها هم شناسایی شود و به دانش‌آموزان مدرسه‌ای اطمینان داده شود که دیگر این اتفاق تکرار نخواهد شد، معلوم نیست تا چه مدت ترومای این حادثه در ذهنشان می‌ماند و مفهوم مدرسه و تحصیل برایشان تیره و تار می‌شود.

اما حالا شناسایی مجرمان و دسترسی به فیلم دوربین‌های مداربسته رویای دست‌نیافتنی شده. (دوربین‌ها مکان‌های دیگری مشغول کارند) دانش‌آموزان خیلی خوب مدرسه، دوستان و آن معلمان دلسوزشان را می‌شناسند، می‌دانند این مسمومیت ناشی از خرابی تاسیسات مدرسه و سهل‌انگاری کسی نبوده، می‌فهمند وقتی این‌گونه مورد هجوم قرار می‌گیرند این یک زمین دوستانه نیست که در آن اتفاقاتی می‌افتد و همه با هم حلش می‌کنند. اینجا کسانی قصد آسیب به جسم و روحشان را بی‌هیچ تعارفی به حیاط مدرسه‌ها می‌اندازند و در این راه چه کسی دستشان را می‌گیرد جز خانواده‌های نگران و فعالین مدنی و شاید مسئولینی که از معلم گرفته تا مدیر حاضر به دروغ گفتن نباشند و این اتفاق وحشتناک را زیر سوال نبرند؟

متن کامل را در شماره هشتم نسخه پی‌دی‌اف بخوانید.

@Zhinajournalut
140 viewsedited  17:20
Buka / Bagaimana
2023-05-02 19:53:13 ایران امروز و نبرد نمادها
فهیمه بهرامی

جنبش‌های اجتماعی در اغلب مناطق دنیا همواره با نمادهای مخصوص به خود شناخته می‌شوند و کنشگران و حامیان آن‌ها می‌کوشند تا با در دست داشتن این نمادها، یا استفاده از آنها در عرصه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی، جنبشی که خود را متعلق به آن می‌دانند به دیگران معرفی کرده و حمایت خود را از آن اعلام کنند. هرچقدر که مخالفان جنبش (اعم از قدرت مستقر و حامیان آن) ابزارهای قوی‌تری برای سرکوب در دست داشته باشند، استفاده از این نمادها خطرناک‌تر اما در عین حال در افکار عمومی شجاعانه‌تر تلقی می‌شوند.

جهان اجتماعی، جهان نمادهاست و این مختص به جامعه مدرن و معاصر هم نمی‌شود. بلکه از دیرباز در مذاهب، آیین‌ها و مناسک و فرهنگ‌های گوناگون، نمادها جایگاه مهمی داشته‌ و منجر به پیوستگی اعضای اجتماع به یکدیگر می‌شدند.

اما در دوران جدید و با افزایش جمعیت و پیچیده‌تر شدن روابط انسانی، نمادها هم پیچیده‌تر و استفاده از آنها گسترده‌تر شده و در نمودهای مختلف از هنر گرفته تا وابستگی طبقاتی و سازمانی و جنبش‌های اجتماعی خود را نشان می‌دهند. کسی که از یک رنگ یا پرچم یا عکس یا شعار بخصوص در زندگی روزمره خود به گونه‌ای استفاده می‌کند که دیگران آن را ببینند، در واقع دارد نشان می‌دهد که متعلق به آن جنبش و متمایز از دیگری (ساکت‌ها و مخالفان جنبش) است. گاه حتی، نشان دادن وجه سلبی این تعلق یعنی تمایز قائل شدن میان خود و دیگری، از وجه ایجابی آن یعنی نشان دادن تعلق به آن جریان مهمتر می‌شود. به این ترتیب، جنبش‌ها هم به شکل دیگری دست به آفرینش آیین و نمادهای مخصوص به خود می‌زنند تا پیوستگی اجتماعی و رابطه حسی میان اعضای خود را تقویت کنند.

متن کامل را اینجا یا در شماره هشتم نسخه پی‌دی‌اف بخوانید.

@Zhinajournalut
196 views16:53
Buka / Bagaimana
2023-04-25 12:08:53 شماره هشتم نشریه دانشجویی ژینا
۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

ایران امروز و نبرد نمادها
فهیمه بهرامی

«روش‌های برخورد با بی‌حجابی قانونی نیست»
گفت‌وگو با کامبیز نوروزی، حقوق‌دان و فعال حوزه رسانه

چه کسی دست بچه‌ها را رها کرد؟

از شنبه تا یکشنبه بیست و سه روز است
روایت یک دانشجوی زندانی

چرا حجاب؟

دانشجو همیشه متهم ردیف اول است

نگاهی به اجرای تئاتر گسلثه
محمدحسین احمدی

@Zhinajournalut
1.6K viewsedited  09:08
Buka / Bagaimana
2023-04-18 16:41:40 حجاب، دختران دانش‌آموز، مسمومیت
در گفتگو با نرگس فهری

گفتگوی زیر با نرگس فهری حول دو موضوع حجاب و مسمومیت‌های اخیر صورت گرفته است. نرگس فهری دانش‌آموخته‌ی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران است و بیش از پانزده سال در مدارس،( دبستان و متوسطه‌ی اول و دوم) ادبیات فارسی و نگارش خلاق تدریس کرده است. در کنار معلمی به نگارش کتاب در حوزه‌ی تدریس فلسفه برای کودکان پرداخته و در مراکز فرهنگی مختلف کارگاه‌های نویسندگی برای نوجوانان برگزار کرده است.
 
ژینا: با توجه به اینکه شما حجاب کامل و چادر را به عنوان پوشش خود انتخاب کرده‌اید، نظرتان راجع به قانون حجاب اجباری  مصوب سال 1362 چیست؟

من با حجاب اجباری مخالفم. نه اینکه از اول هم مخالف بوده باشم؛ به هرحال فضای خانواده‌ای که آدم در آن تربیت می‌شود  بر خیلی از گرایش‌ها تاثیرگذار است. من وقتی به سن اندیشه رسیدم و وارد نوجوانی شدم به این نقطه رسیدم که حجاب اجباری با عقل من جور در نمی‌آید. بُعد فردی آن برای من پذیرفتنی است که انتخابش کردم و به رعایت حجاب منتهی شده ولی در بُعد اجتماعی، داده‌هایی از تاریخ اسلام داشتم که به نظرم می‌آمد  نباید در مورد حجاب به شکل جزمی اجباری وجود داشته باشد. بعد هم هر چه که پیش رفت و توانستم به اطرافم بهتر نگاه کنم به نظرم می‌رسید بیشتر از اینکه یک اصل دینی باشد،تبدیل شده است به یک ابزار برای تحمیل سلیقه، فشار آوردن یا تفرقه ایجاد کردن؛ در واقع یک اهرم فشار در جامعه شده است. در دینی که من به آن‌ اعتقاد دارم حجاب اصلا آنقدر اولویت نیست، چه برسد به اینکه بخواهد برای حیات یک جامعه و مسیر  این همه آدم موضوع تعیین کننده‌‌ای بشود و نقض آن همراه با مجازات باشد.

در ذهن من این طور است که حقیقتی که  در دنیای معنوی وجود دارد، در مرکز یک دایره قرار گرفته و هر کدام از آدم ها در یک نقطه‌ نسبت به این مرکز شروع به تجربه می‌کنند؛ یک نفر از یک خانواده‌ی مذهبی، یک نفر از خانواده‌ای سیاسی، یک نفر بدون اعتقادات معنوی ... و چه آن مسیحی آن مسلمان یا آن کسی که خدا را قبول ندارد، می‌تواند در شعاع یکسان از این دایره قرار گرفته باشد و فاصله‌شان با آن حقیقت برابر باشد، با وجود تمام تفاوت‌هایی که به نظر می‌رسد. در واقع نقطه‌ی آغاز آدم‌هاست که متفاوت است.


در کل برای من به عنوان یک آدم ظاهرا مذهبی واضح است که این قانون حجاب اجباری منطبق بر اصول دین نیست. در هر صورت مخالفت با این قانون در دو بُعد می‌تواند صورت بگیرد؛ اگر ما بر سر حکومت دینی یا حکومت در اشکال غیردینی بحث کنیم یک مسئله ا‌‌ست و اگه بر سر تفاوت ادعا و عمل یک حکومت دینی هم بحث کنیم، مسئله‌‌ی دیگری‌ست که هردو در نقد این قانون اهمیت دارند.

متن کامل را در نسخه پی‌دی‌اف ویژه‌نامه بخوانید.

@Zhinajournalut
314 viewsedited  13:41
Buka / Bagaimana
2023-04-16 19:22:04 نگاهی به فیلم (ده)، جلوه‌ای از پیچیدگی روابط انسانی با محوریت زن

محمدحسین احمدی

حدود شش ساعت از دیدنِ فیلمِ (ده) عباس کیارستمی می‌گذرد و من به سختی، بعد از گذر از افکار و چالش‌هایی که برایم ایجاد شد و کشیدن چند نخ سیگار، بالاخره توانستم جرئت نوشتن در مورد این اثر هنری را پیدا کنم.

(ده) اشاره به ده پرده یا سکانس در فیلم است که به ترتیب از آخر به اول روایت می‌شود. ده پرده با پنج شخصیت متفاوت که شخصیت ششم و اصلی فیلم یعنی راننده ماشین و دیالوگ‌های او با پنج نفر، آن‌ها را در یک موقعیت قرار می‌دهد. هر کدام از این افراد که شبیه مسافرِ این ماشین هستند خود جای تحلیل و بررسی جداگانه دارند که پرداختنِ کامل به همه آن‌ها در این نوشته نمی‌گنجد. دیالوگ‌های طلایی این اثر، به مفاهیم پیچیده‌ای مثل رابطه مادر با فرزند، مسئله طلاق و چالش‌های آن در ایران، صداقت، خودخواهی، معنویت و دعا، کارگریِ جنسی، مسئله ازدواج و معنا در روابط بلندمدت، وجدان، چالش‌های روابط عاطفیِ کوتاه‌مدت، مسئولیت‌پذیری در روابط و مواجهه با سوگِ از دست دادن می‌پردازند.

بی‌طرفیِ فیلمساز و نگاهِ عینی او در مواجهه با این مسائل تحسین برانگیز و شگفت‌آور است. در ابتدا و شاید تا پرده ششم گمان می‌کردم فیلمساز فیلمی جهت‌دار درمورد زنان ساخته، اما اشتباه می‌کردم.

شخصیت اصلی،کسی است که بعد از طلاق دوباره ازدواج کرده و فرزندش از این موضوع عصبانی‌ست و با مادر بدخلقی می‌کند، در پرده دهم شاهد بی‌توجهی فرزند به مادر هستیم. فرزندی که زبان نیش‌دار و مردمآبانه‌ای دارد و به شدت باهوش است و مادر را به چالش می‌کشد. مادر سعی دارد با او ارتباط صمیمانه برقرار کند اما کودک سریع دست او را می‌خواند و او را متهم به زمینه‌چینی برای نصیحت کردنش می‌کند. در ادامه می‌بینیم که ارتباط فرزند با ناپدری‌اش چالشی‌ست برای مادر که در تلاش است حلش کند. اما فرزند به این راحتی قانع نمی‌شود.

در پرده نهم، پیرزنی سوار ماشین می‌شود که می‌خواهد به امام‌زاده برود و برای همه دعا کند. با کمی دقت متوجه شدم شخصیت اصلی نسبت به پیرزن و اعتقاداتش نگاه بالا به پایین دارد و در چهره‌اش نمایان است که توصیه‌های پیرزن مبنی بر توسل و دعا را بی‌فایده می‌داند و گویا از معنویت قطع امید کرده است.

متن کامل را در نسخه پی‌دی‌اف ویژه‌نامه بخوانید.

@Zhinajournalut
223 views16:22
Buka / Bagaimana
2023-04-13 19:34:02 زندگانی دوشادوشِ مرگ؛
برای زنان افغانستان که مقاومت‌شان در برابر طالبان مرگ، زندگی است

یاسمن سجادی

8 مارس، روز جهانی همبستگی زنان، تنها متعلق به زنانی است که در هجوم دهشتناک ستم بر تن و جان‌شان، در زهدان خود آزادی می‌پرورانند. گرچه در روزهای شومی که طالبان بر زنان افغانستان تحمیل کرده‌اند، مبارک‌باد گفتن این روز برای‌ آن‌ها بی‌معنا است اما این روز به آن‌ها تعلق دارد که هرچه بیش‌تر حق زیستن‌شان را ربوده‌اند، بیش از پیش به هیأت زندگانی در بطن ملال درآمده‌اند.

اگر تا پیش از طالبان نیز سنت‌های اجتماعی مردسالار بر زندگی زنان حاکم بود؛ اما با روی کار آمدن امارت اسلامی، اعمال تبعیض سیستماتیک گسترده‌ علیه زنان افغانستان در مرکز ایدئولوژی طالبان قرار گرفته است. بنابراین گفتن و نوشتن از و برای زنان افغانستان در چنین روزی ضرورت دارد. چرا که علی‌رغم تمام تلاش‌های طالبان در به حاشیه‌ راندن زنان از جامعه افغانستان در امتداد آپارتاید جنسیتی، عادی‌سازی زن‌بیزاری و پافشاری بر انسانیت‌زدایی از زن؛ گروهی از زنان همواره حکومت طالبان به رسمیت نمی‌شناسند و اگر امیدی به افغانستان آباد وجود داشته باشد، در پرتو مبارزه‌ی آن‌ها برای آزادی است. برای نگارنده، ”روز جهانی همبستگی زنان“ پیوند عمیقی با تجربه‌ی زیسته‌ی زنان افغانستان دارد چون تصویر مقاومت تنهای آن‌ها در برابر طالبان، نمادین‌ترین تصویر از همبستگی است.

طالبان از همان روزهای آغازین حکومت بر افغانستان، به‌سان دیگر حکومت‌های اسلامی به اعمال حجاب اجباری به مثابه امری سیاسی روی آورد. بر این اساس، زنان باید با حجاب اسلامی‌ای که تمام بدن‌شان را می‌پوشاند یا برقع‌ در مکان‌های عمومی حاضر شوند؛ البته اگر که اجازه‌ی حضور را به دست آورند. با توجه به این‌که طالبان تصور می‌کنند زنان مایه‌ی فساد جامعه‌اند؛ بقا را با زن‌زدایی از جامعه ممکن می‌دانند. آن‌ها با وادار کردن زنان به داشتن حجاب اجباری در جهت مقابله با فساد و همچنین تحت عنوان دستور خداوند، تلاش می‌کنند تا عاملیت فردی زنان را از طریق کنترل بدن‌های‌شان از بین ببرند. همچنین طالبان روند حذف زنان از عرصه‌ی سیاست را با از بین بردن وزارت امور زنان و منع ورود زنان به وزارت‌خانه‌ها آغاز نمودند. افزون‌بر آن با ممنوعیت کار زنان در اداره‌های دولتی و غیردولتی، ارتش و دادگاه‌ها (قضات زن) و همچنین ممنوعیت حضورشان در مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به مرور از عرصه‌ی اقتصادی و آموزشی نیز حذف شدند. از سوی دیگر با پاک/ مخدوش کردن تصویر زنان از در و دیوارهای شهر، پایین کشاندن تبلیغات شهری‌ای که زنان در آن دیده می‌شدند (1) و اعمال محدودیت‌هایی برای حضور آنان در اماکن عمومی (مانند پارک‌ها) و رفت‌وآمدهای‌شان (ممنوعیت تردد در شهر یا سفر بدون محارم)؛ از عرصه‌ی اجتماعی و زیست روزمره نیز کنار گذاشته شدند.

متن کامل را اینجا یا در نسخه پی‌دی‌اف ویژه‌نامه بخوانید.

@Zhinajournalut
215 views16:34
Buka / Bagaimana
2023-04-09 19:49:54 زنان ایران در راه عدالت اجتماعی

گفت‌و‌‌گوی دانشجویی


فهیمه بهرامی: من بحث را با این سوال طرح می‌کنم که آیا می‌توان جنبش زن، زندگی، آزادی را در امتداد جنبش زنان که در سال‌های گذشته در ایران شکل گرفته دید؟ تأثیر حرکات فعالان حقوق زنان در گذشته بر شکل‌گیری این آگاهی در حال حاضر جامعه ایران چیست؟ آیا می‌توان گفت این جنبش احیای دوباره جنبش زنان در سطح گسترده‌تر و عمیق‌تر است؟

سونیا غفاری: در واقع سوال اینجاست که آیا حرکت‌هایی که زنان در سال‌های گذشته داشته‌اند، از کمپین یک میلیون امضا گرفته تا کمپین علیه سنگسار، موسساتی مثل مرکز فرهنگی زنان، کتابخانه دولت‌آبادی، درخواست‌های قانونی زنان، تجمعاتشان، فعالیت‌هایشان در دانشگاه و در دوران اصلاحات و... تأثیری داشته است؟ آیا اعتراضات اخیر تحت تأثیر این مطالبات هم بوده است؟ قطعاً پدیده‌های اجتماعی آنقدر چندبعدی هستند که نمی‌توان فقط با یک رابطه علت و معلولی آنها را بررسی کرد. یعنی نمی‌توانیم بگوییم ما یک جنبش زنان داشته‌ایم که الآن تبدیل به جنبش زن، زندگی، آزادی شده است و فاکتورهای خیلی زیادی در آن دخیل بوده‌اند.

ولی من خودم شخصاً نظرم این است که به هر حال اثر خودش را داشته و ذهن‌ها را حساس کرده است. در آن دوره فعالین زن در عرصه‌های متنوع و گسترده‌ای به دغدغه‌های این حوزه می‌پرداختند. روزنامه‌نگاران و فعالین رسانه‌ها، پژوهشگران اجتماعی، حقوقدانان و وکلا، عرصه‌های هنری و ... مسائل زنان را دائماً به اشکال محتلف به صحنه می‌آوردند و کمپین‌های مختلف راه می‌انداختند. اما یک نکته را نباید فراموش کنیم که وقتی از دل جامعه چیزی به نام جنبش زنان بیرون می‌آید به این معنا نیست که ما چند تا نخبه داریم که این‌ها حساس شده‌اند و فعالیت کرده‌اند اما بدنه حساسیت چندانی نسبت به مسائل زنان نداشته است. واقعیت این است که آمار تحصیلات عالی زنان یا نرخ اشتغال زنان افزایش پیدا کرده است و آگاهی‌ها ارتقا یافته است. همه اینها کنار هم وجود داشته تا به چیزی که الآن شاهدش هستیم رسیده است. یعنی فقط مربوط به جنبش زنان نبوده است.

اما در مورد تغییر نگاه‌ها و رویکردهای خود زنان در این دو دهه اخیر حداقل از زمانی که حرکت‌های جنبش زنان منسجم‌تر و روشن‌تر در حال پیش ‌رفتن بود مثال‌های جالبی می‌شود زد، مثلا این که در کمپین یک میلیون امضا در همین حد هم بعضی‌ها موقع امضا نگران بودند که نکند مشکل و دردسری برایشان پیش بیاید. الآن خیلی از آنها خودشان در پیشگام حرکت‌های اعتراضی هستند. این رادیکال شدن چیزی بود که خود نظام سیاسی باعثش شد. اما واقعیت این است که ما شاهد یک تغییر در سطح آگاهی زنان هستیم. یک زمانی درباره شروط ضمن عقد حرف می‌زدیم می‌گفتند هنوز ازدواج نکرده حرف از حق طلاق بزنیم؟ حتی اصلاحات حقوقی که صحبت درباره آن‌ها چندان رادیکال محسوب نمی‌شد نوعی انکار و امتناع دیده می‌شد اما الان همان افراد درباره موضوعی مثل حجاب که همیشه خط قرمز پررنگی بوده صحبت می‌کنند.

اما در مورد این که اینکه الآن دارد به کدام سو می‌رود باید گفت که درست است که مطالبات خیلی گسترده است، اما از آنجایی که نقطه آغاز آن با مسئله گشت ارشاد و حجاب اجباری بود باعث شد که به مسئله زن پرداخته شود چون در این فضای ایدئولوژیک، زنان گروه تحت ستم مشخصی هستند. در حال حاضر، من فکر می‌کنم تا زمانی که جنبش از دل مردم، از دل دردهایی که می‌کشند، اعتراض‌هایی که دارند و ستمی که تحمل می‌کنند، بیرون بیاید قضیه معقول‌تر پیش می‌رود چون بدنه واقعی خود مردم هستند. کم‌کم وقتی به اپوزیسیون در پی قدرت می‌رسد، شکل داستان تغییر می‌کند و تبدیل به دعوای مثلا سلطنت‌طلب‌ها و گروه‌های دیگری می‌شود که هدفشان سهم‌خواهی از قدرت است.

به عنوان مثال یک حدی از برخوردهای کلامی در زمان روشن کردن خطوط فکری جریان‌ها به هر حال وجود دارد و طبیعی هم هست ولی خشونتی که کم کم مثل یک ویروس به گونه‌ای پخش شود که عده‌ای طوطی‌وار مطالب کلیشه‌ای را تکرار کنند و این حرکت را یک اکت سیاسی بدانند خطرناک است و چه بسا برنامه‌ حساب شده‌ای پشت آن باشد. بنابراین نگرانی من این است که مثل بقیه اتفاقات دیگری که در این جامعه افتاده، همین داستان تکرار شود و بعد از مدتی در میانه این دعوای قدرت، زنان و مطالباتشان از صحنه حذف شوند.

متن کامل را اینجا یا در نسخه پی‌دی‌اف ویژه‌نامه بخوانید.

@Zhinajournalut
231 viewsedited  16:49
Buka / Bagaimana
2023-04-05 18:25:19 تفاوت است از زمین تا آسمان 

زهرا واحدی

موانع و محدوديت‌ها بيش از هر نقطه‌اي شايد از ذهن‌هاي ما آغاز مي‌شود و در رشته‌هاي ورزشي حتی به صورت تخصصي اين تفاوت وجود دارد. تفاوت حتی از جنس هدفی که برای دختران و پسران در پس ذهن جاری است. تصوير ذهني كه خودمان مي‌سا‌زيم، عدم روحيه مطالبه‌گري در دختران در كنار اولويت‌هايي كه به حضور پسران در رشته‌هاي ورزشي به صورت حرفه‌اي داده مي‌شود، حضور دختران ايران را در سطوح بالاي ورزش حرفه‌اي بسيار كمرنگ كرده است.

هدف برای پسران محدودیتی ندارد، کسب مقام جهانی، کسب سهمیه‌ی المپیک! با درنظر گرفتن بهترین شرایط و امکانات!  هدف برای دختران محدود می‌شود به برگزاری اردوها، مسابقات در سطحي كه به عنوان يك خبر در مجلات و روزنامه‌ها درج شود. اردوی تدارکاتی برای شرکت در مسابقات فلان! با کمترین امکانات یا شاید بدترین امکانات! و دختران شاکر و سپاسگزار با سقف مطالبات كوتاه.

ایراد از خودمان است، حتما! یادم می‌آید در اردوهای تدارکاتی دوش حمام نداشتیم، شره.ی آب بر سر نازل می‌شد همچون رودی خروشان، سرویس غیربهداشتی! جلسه‌ای برگزار شد! همه شاکر و قدردان! قدردان! چه کسی باید جرأت کند و حرف بزند! چه كسي براي خودش و بقيه هم‌تيمي‌هايش شايستگي بيشتري مي‌طلبد؟! من و مطالبه‌اي كه خيلي وقت‌ها به مذاق مسئولين خوش نمي‌آيد. و فردا سرویس بهداشتی بود و سردوش حمام سرجایش! حیف که ایراد از خودمان است دخترها بعد از پسرها غذا می‌خورند‌! چرا؟! ارجحیت با غول‌های آسیاست! نه دخترانی که بعد از ۳۰ و اندی سال برای شرکت در مسابقات دعوت شده‌اند! بدون هیچ پشتوانه‌ای و با حداقل امكانات… از حق نباید گذشت که حالا بعد از سال‌ها برای دختران سوله‌ای زده‌اند که آن‌جا تمرین داشته باشند. بگذریم از اینکه سال‌های اول در همین سوله تهویه و کولر وجود نداشت و بازیکنان غرق در عرق و کف و خون تمرین می‌کردند و سپاسگزار! 

تفاوت و رويكرد نسبت به فعاليت‌هاي ورزشي و نگاه جنسيتي در انتخاب مربیست حتی! مربیانی که در بهترین سطح بین‌المللی اسم و رسم دارند برای غول‌های آسیا برای کسب سهمیه‌ی المپیک! و مربیانی با تجربه‌ی اندک یا حتی بدون تجربه‌ی اندک، کلاس مربیگری و حتی داشتن مدرک مربیگری برای دختران شکرگزار و قانع‌! 

از خودم و از خودمان مي‌پرسم:چه کسی و کجا باید حق شهروندی را به من و به تو آموزش دهد! چه کسی جرأت می‌کند آغاز‌گر و مطالبه‌گر باشد! 

@Zhinajournalut
240 viewsedited  15:25
Buka / Bagaimana