درد و دلهای یک زن که همسرش کارمند بانکه... *وقتی* اولین روزا | ✅ ضروری و مهم ✅
درد و دلهای یک زن که همسرش کارمند بانکه...
*وقتی* اولین روزای نامزدی برای خرید عروسی تنهایی رفتم... *وقتی* موقع مراسمها و مهمانیهای فامیل کنار همه زوجها تک بودم... *وقتی* تو مسافرتهای دسته.جمعی هر جور برنامه میریختم نمیتونستم خانواده خودمو جا بدم... *وقتی* موقع اتاق عمل رفتن پسرم و اون همه فشار و استرس خودم بودم و خودم...
*میگفتم:* اشکال نداره اگه توش خودمو کشته، بذار بیرونش بقیه رو هم یه قلقلکی بده
*اما امروز میگم:* من معلم ۱۵ سال سابقه با مدرک لیسانس ۳روز در هفته کار می کنم؛ ۷و نیم تا دو، تعطیلات عید و تابستون هم که گفتن نداره، حقوقم هم ... . *همسر بانکی من* ۶ صبح میره، ۵ عصر کارش تموم میشه، تمام روزای تعطیل منو سر کار هست، تعطیلات پنجشنبه ها رو هم -مثل همیشه- با عبارت به جز بانکها از دست داده
*مزایایِ* چی؟ حقوقِ چی؟ چقدر دریافتیش از من بیشتره؟ حجم کار ۳برابری! آیا حقوقش هم به همون نسبت بیشتره؟ *وام بدون سود؟ ما که ندیدیم.* *۱ میلیارد؟ ما که ندیدیم.*
*اگه* کارمند بانک نبودیم وام ۴درصدی ازدواج رو حداقل میتونستیم بگیریم که به خاطر قوانین اون رو هم از دست دادیم
*کاشکی* گوش شنوایی باشه *کارمندای بانک،* پرتلاش و بی ادعا، اونقدر سخت کار میکنن که جسم و روحشون در هم شکسته
دوربینتون رو از روی بانک ها بردارین و اونا رو دیگه نترکونید.