Get Mystery Box with random crypto!

غزل غروب شمس ولایت ز درد هجر علی شیخ و شاب می نالند جهانیان ز | شقایق خونین ( کانال رسمی استاد تقایی اردبیلی )

غزل غروب شمس ولایت

ز درد هجر علی شیخ و شاب می نالند
جهانیان ز غم بوتراب می نالند
غروب شمس ولایت رسیده وااسفا
که مهر و ماه از این اغتراب می نالند
طبیب گشته ز درمان مرتضی مایوس
شدند اهل حرم دلکباب می نالند
پیمبران اولی العزم و قاریان فصیح
برای ناطق اُم الکتاب می نالند
به عدن مادر مولا و دخت رسل
به سوگ آن شه نیکومآب می نالند
به صحن خانه مولای مومنان حسنین
به درد و غُصه و آلام باب می نالند
طبیب گفته که شیرش دهند زان سبب است
دهند شیرش و بر روح آب می نالند
علی به بستر خود آرمیده در دل شب
گرسنگان ز غم آن جناب می نالند
زهجر شاه یتیمان کوفه سینه زنان
بدیده اشک و به دل التهاب می نالند
یتیمه دخترکی تا به صبح با مادر
نشسته منتظر بوتراب می نالند
حسین و زینب و عباس ناظران بلا
به مرگ شاه چه بی صبر و تاب می نالند
بلی خرابه نشینان کوفه از غم یار
ز دیدگان چو پریده ست خواب می نالند
به کوچه جمع شدند عاشقان عدل علی
کنند سرور دین را خطاب می نالند
علی تو می روی و عدل و داد می میرند
به سوگ عدل تو اهل ثواب می نالند
(تقایی)اش سخن از درد مرتضی گوید
سخنوران همه با شعر ناب می نالند
التماس دعا


شقایق خونین
@tagaii