نهالدان نیوز

2023-04-29 12:00:02 به نام خدا
وامرهم شورا بینهم ..‌
یقیناً خدمت بی منت به مردم عزیز روستا در لباس عضویت در شوراها، توفیقی بزرگ برای منتخبین و معتمدین مردم است که باید از لحظه لحظه آن در راستای عمل به وظایف قانونی خود استفاده ببرند.
به این وسیله روز ملی شورا را به دوستان عزیزمان آقایان
رضا نهاردانی
امیر نهاردانی
و رجبعلی نهاردانی
که این مسئولیت بزرگ را قبول کردند و به خوبی وظایف خود را انجام می دهند تبریک عرض میکنیم .
من الله توفیق
از طرف تمامی اعضای نهالدان نیوز Buka / Bagaimana

2023-04-26 13:45:31 جمع آوری زباله ها از سطح معابر توسط دانش آموزان به مناسبت روز زمین پاک نهالدان Buka / Bagaimana

2023-04-26 09:34:47 Buka / Bagaimana

2023-04-26 07:17:18 لطفا اگر از این دست خاطرات دارید برایمان ارسال کنید تا با نام خودتان برای همشهری ها به اشتراک بگذاریم Buka / Bagaimana

2023-04-26 07:16:26 مرور یک خاطره از روستای نهالدان متناسب با فصل :

یادش بخیر از اون زمانی که پرورش کرم ابریشم تو روستاها مخصوصا روستای نهالدان رونق داشت .اواسط فروردین جعبه هایی که حاوی مقداری تخم حشره کرم ابریشم بود از طرف جهاد کشاورزی با ثبت نام قبلی بین اهالی تقسیم می شد.اونایی که توانایی و درخت توت به اندازه کافی داشتند یک جعبه یا نهایت به ندرت دو جعبه و بقیه هم تا تقسیم یک جعبه بین چهارنفر دریافت میکردند .این جعبه ها رو خانوما داخل یک پارچه سفید خالی میکردند و چند تا حوله به اون می پیچوندند و خونه رو گرم میکردند تا اینکه از داخل این تخم ها بچه کرم یا همون "لارو "بیرون میومدن ، با گذاشتن چند تا برگ توت داخل پارچه این کرم های کوچیک رو جذب و به داخل جعبه هایی که اصطلاحا "دیزه "نامیده میشد و تخته های نازکی بود که اون رو به صورت دایره دوخت زده بودند و معمولا خریداری میشد و خانوما با خمیر حاشیه بیرونی اون رو چسبناک و سپس یک پارچه سراسری بهش میچسبوندند نگهداری میشدند.باید برگ های توت رو بعد از جدا کردن از شاخه ها برای تغذیه کرم ها بهشون میدادی و روز به روز بزرگتر میشدند به نحوی که هی باید به ظرف های دیگه انتقالشون میدادی .در این بین مراحل خواب اونا هم طی میشد و مراحل خواب سه گانه رو که پشت سر میذاشتند دیگه باید اونا را از دیزه ها به تالار انتقال میدادی .تالار به این صورت بود که معمولا چهار تا چلک نفتی رو تو چهارگوش خونه میذاشتن و بعد یه سری تیرهای چوبی و نی و شاخه های توت که بطور کلی از فضای کف جدا بود برای فرار از مورچه ها که آفت بودند.وقتی کرم ها که در زبان محلی "مخ"موخ نامیده میشدند روی تالار بودن دیگه نیاز به جدا کردن برگ توت از شاخه نبود کلا شاخه رو روی تالار قرار میدادند و کرم ها برگها رو تغذیه میکردن و شاخه های باقیمانده روز به روز
روز به روز ارتفاع تالار رو بالا میبرد .مدفوع کرم ها تاحدودی از منافذ تالار روی کف میریخت و و سیاه بود که کود خیلی قوی برای زراعت بود.همه اینا یادش بخیر.مرحله خواب چهارم روی تالار و آخرین مرحله خواب بود که کرم ها مثل اینکه مجسمه شده باشن روی شاخه ها بی حرکت میموندند واز خواب چهارم که بیدار میشدند به شدت گرسنه بودن و حسابی میخوردن تا اینکه تا حدودی رنگشون زرد میشد و سراسیمه به دنبال مکانی برای تولید ابریشم و خانه سازی یا همون پیله بودن که باید براشون بوته های مخصوص به نام چرخه یا درمنه یا شو و.. .می آوردی و این کرم ها فاصله شاخه های این بوته ها روبا ترشح ابریشم میبافتن و خودشونو محصور تو خونه های خودساخته خودشون میکردن .و به این شکل پیله تولید میشد .و بعد از چند روز پیله ها چیده و برای اینکه اطمینان پیدا کنند که کرم ها مردن و خشک شدن باید پیله ها رو تو آفتاب قرار میدادیم .و باید مواظب می بودیم که کلاغ پیله ها رو ندزده.پیله ها که خشک میشدن وقت فروش آنها بود و اینجا بود که موقع برداشت زحمت چهل روزه یک خانوار مشخص میشد .یک جعبه باید دوازده تا رکورد هیفده من پیله میکرد و چه بر سر زبانها می افتاد اگه کسی هفده من میتونست برداشت کنه .واقعا یادش بخیر
نویسنده :مهدی نهاردانی حاج حسین Buka / Bagaimana