Get Mystery Box with random crypto!

پاریس بودیم، میون دست های گرمت روبه روی پنجره اسیر شده بودم. ن | ستاره خاموش

پاریس بودیم، میون دست های گرمت روبه روی پنجره اسیر شده بودم. نسیم خنکی میون تن هامون می‌پیچید و تو من رو محکم تر توی آغوشت می‌گرفتی تا سرما به تنم رخنه نکنه. با آهنگ ملایم دست تو دست باد می‌رقصیدیم و برج ایفل برامون دلبری میکرد ؛ که ناگهان از خواب بیدار شدم.