Get Mystery Box with random crypto!

لیلا کردبچه

Logo saluran telegram leila_kordbacheh — لیلا کردبچه ل
Logo saluran telegram leila_kordbacheh — لیلا کردبچه
Alamat saluran: @leila_kordbacheh
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 1.47K
Deskripsi dari saluran

شاعر، نویسنده، پژوهشگر ادبیات

Ratings & Reviews

4.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru

2023-04-30 11:05:48 گاهی شب‌ها
گوشیِ هم‌راهِ قدیمی‌ام را
در دست می‌گیرم و می‌خوابم

بوتیمارِ تشنهٔ اندوه‌ناکی‌ام
نشسته کنارِ رودی خشک

سعی می‌کنم با فکر کردن به خاطره‌ها
آب‌های رفته را به رود برگردانَم


#لیلا_کردبچه
720 views08:05
Buka / Bagaimana
2023-04-24 11:06:41 - افسانه
شعر #تورج_نگهبان
آهنگساز و خواننده #امین‌الله_رشیدی
1.0K views08:06
Buka / Bagaimana
2023-04-23 08:56:07
بالای پل
فکر می‌کنم به اینکه ادای پرنده‌ها را اگر دربیاورم،
چقدر ممکن است طبیعی باشم؟
عصرها
که به لانه برمی‌گردم
عصرها
عصرها
عصرها
که کودکانم در انتظار آب و دانه‌اند


#لیلا_کردبچه
1.1K views05:56
Buka / Bagaimana
2023-04-20 23:01:42
برای چاپ آثار خود با ما تماس بگیرید

نشر واج
ناشر تخصصی ادبیات

شعر
داستان کوتاه
رمان
نمایشنامه
ترجمه
پژوهش
نقد ادبی و...


ارتباط با ما:

تلفن: 09026630301

ایمیل: vaajpub@gmail.com

تلگرام: @vaajpub

آیدی تلگرام: @vajpub

اینستاگرام: @vaajpub

سایت: vaajpub.ir  و  vaajpub.ir
1.3K views20:01
Buka / Bagaimana
2023-04-18 13:30:37
منتشر شد
1.1K views10:30
Buka / Bagaimana
2023-04-18 13:29:53
1.0K views10:29
Buka / Bagaimana
2023-04-13 14:25:19
1.9K views11:25
Buka / Bagaimana
2023-04-09 10:41:55
یک روز
می‌آیم انتهای همان کوچه،
مقابل آن ساختمان بلند می‌ایستم،
به خودم می‌گویم: «ببین!
جایی‌که آخرین‌بار بوسیدمش
با خاک یکسان شده،
و از ویرانه‌اش خانه‌ای غریبه روییده.

دیگر او از آهن و آجر که محکم‌تر نبود،
بود؟»

#لیلا_کردبچه
1.6K views07:41
Buka / Bagaimana
2023-04-01 14:17:35 .
انگشتانم را
چون خُرده‌های لانه‌ای از روی شانه‌هات می‌تکانی
و پیداست
که روزی با تماشای آسمان بی‌پرنده گریه خواهی کرد
برای زنی که یک‌تنه می‌توانست
غمگین‌ترین شهر جهان باشد
و به‌اندازۀ تمام زنانی که دوستت داشته‌اند
رنج بکشد

من به تو مربوطم
طوری‌ که اندوه به شب
طوری‌ که صدای بنان به حاشیۀ غروب
طوری‌ که آن قناری زرد غمگین به شاملو
بی‌آن‌که هیچ‎‌یک
دلیل قانع‌کننده‌ای داشته باشیم

من
به تو مربوطم
و تصورم این است که چیز زیادی نمی‌خواهم
اگر بخش کوچکی از قلب تو را می‌خواهم
و دقیقۀ کوتاهی از دست‌هایت را
تا بعدها به دوستانم بگویم:
«روزی پوست من بسیار خوشبخت بوده‌است»

چه‌کار کنم؟
که مثل یک گناهِ تازه دلپذیری
و آدم نه می‌تواند از خیر تو بگذرد
نه می‌تواند از شرّ تو بگذرد
تو
که سیگارت را در انبار باروت روشن کرده‌ای
و می‌ترسی دود، دیدگانت را بیازارد!


زن سرسختی بودم
رویینه‌تنی که پیش از تو مرد نبرد بود
و خنجر قَتّال شعر عاشقانۀ فارسی
در مواجهه با قلبش کُند می‌شد
سایه‌ای شدم
جا‌مانده از پرنده‌ای رفته
که سمت چپش مهربان‌تر است
و روزهای ابری
دست‌های تنهاتری دارد

سایه‌ای جامانده از پرنده‌ای رفته‌ام
در تمام روزهای ابریِ بعد از این،
که به آسمان بی‌پرنده نگاه می‌کنی
و برای جای خالیِ زنی دلتنگ می‌شوی،
زنی که چون فعلی اندوهگین
خود را صرف گریه برای تو کرده‌بود
بی‌آن‌که برای مربوط بودن به تو
دلیل قانع‌کننده‌ای پیدا کرده باشد.

#لیلا_کردبچه
1.8K views11:17
Buka / Bagaimana
2023-03-28 19:52:43 - شاعری؛ انتخاب محدودیت، اقتدار شکستن محدودیت

احتمالاً تابستان منتشر می‌شود

این فایل شامل عنوان، فهرست مطالب، و بخشی از مقدمه است
1.6K views16:52
Buka / Bagaimana