چیزی ڪه تصور نمیڪردم... #عصـری از راه برسـد ... که بی تو ... | ڪــلام شـــیوا
چیزی ڪه تصور نمیڪردم... #عصـری از راه برسـد ... که بی تو ... غـروب میڪند... چیزی ڪه تصور نمیڪردم... شنیدن صدای قدمهایت ... که بی توقف ... از ڪوچه ی من عبور میڪند .. و چشمهایت ... ڪه دل دیگری را... بجز من، مجذوب میڪند..
همیشه بایـد منتـظرِ چیزهایی بود ڪه تصورش را نمیڪردیم ..