Alamat saluran:
Kategori:
Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan:
315
Deskripsi dari saluran
محال است بارانی از #رحمت به کسی هدیه کنی و دستهای خودت خیس نشود...
🔹 #هم_درد هم باشيم
(دوستان خود را به #حرکت_بسوی_انسانیّت دعوت کنید)
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
2
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
Pesan-pesan terbaru 2
2023-06-10 19:04:14
زمان هر چقدر تهیتر باشد سریعتر میگذرد زندگیهای بیمعنا در برابر چشم انسان به سرعت میگذرند.
مثل قطاری که هرگز در ایستگاه مورد نظر آدم توقف نمیکند .
سایه باد
#کارلوس_لوئیس_سافون
61 views16:04
2023-06-10 19:01:44
صدای باران ...
@harekat40
56 views16:01
2023-06-10 18:08:23
اگر کاسهی خود را بیش از اندازه پُر کنید؛ لبریز میشود !
چاقوی خود را بیش از حد تیز کنید؛ کند میشود !
در پیِ پول و راحتی باشید، دلتان هرگز آرام نمیگیرد ...
دنبال تایید دیگران باشید؛ برده آنها خواهید بود ...!
کار خود را انجام دهید، سپس رها کنید، این تنها راه آرامش یافتن است ...
#لائوتسه
57 viewsedited 15:08
2023-06-10 12:33:37
حقیقت ندارد
زمانی که انسان پیر میشود
از رویاهایش دست میکشد
بلکه
انسان زمانی که
از رویاهایش دست میکشد
پیر میشود...
#گابریل_گارسیا_مارکز
57 views09:33
2023-06-10 11:10:57
جای خالی تو ...
@harekat40
55 views08:10
2023-06-10 11:10:09
واحد پول کائنات
دل بدست آوردنه ،
بگو چقدر دل بدست آوردی،
تا بگم چقدر ثروتمندی ...
64 views08:10
2023-06-10 11:06:17
#داستان_کوتاه_پندآموز
ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﻤﯽ ﭘﺪﺭ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ.
ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮔﻮ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺳﺖ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪ، ﮐﻨﺎﺭ ﭘﺪﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺶ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺪﺭﺵ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ با صدای بلند ﮔﻔﺖ :
ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ، ﺑﻔﻬﻢ !
ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺎﺱ ﻫﻢ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:
"ﺁﻗﺎﺟﺎﻥ، ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺑﻔﻬﻤﻢ"؛
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺗﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ ﯾﺎ ﻧﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﻭ ...
60 views08:06
2023-06-09 19:18:58
فردی هر روز نامه ای به خدا مينوشت و تقاضاي ١٠ میليون تومان ميكرد و نامه را بوسيله بادكنك به هوا ميفرستاد ،
ولی نامه های او همیشه توي كلانتري که دیوار به دیوار خونه اش بود ميفتاد .
تمام افراد كلانتر ي دلشون ميسوزه و شروع به جمع آوري مبلغی ميكنن و ۵ میليون تومان جمع میکنن
و همگی دم در منزل اون جهت تحويل مبلغ حاضر ميشن و بهش ميگن ،
كه اين مبلغ از طرف خدا
فرستاده شده
روز بعدطرف نامه ديگری با بادکنک مي پرونه هوا و باز ميفته توي كلانتري،
توش نوشته :
اي خدا دستت درد نكنه ،
فقط دفعه بعد دست پاسبونا نفرست ،
اینا همشون دزدن
نصف پولی که فرستادی را خوردن
64 views16:18
2023-06-09 16:42:14
بیا آقا ...
@harekat40
63 views13:42
2023-06-09 16:42:08
افراد ساکت ...
پر سر و صدا ترین
افکار را دارند ...
#استیون_هاوکینگ
61 views13:42