پسرم ۱۶ مشهدی هم هسم نمیدونم درسته اینا رو بگم یا نه ولی نمی | اعتراف
پسرم ۱۶ مشهدی هم هسم
نمیدونم درسته اینا رو بگم یا نه ولی نمیتونم تو دلم نگهش دارم
اعتراف نیس دردو دل هس
یادم میاد کلاس اول-سوم ی خانومی بودش که بهش ما می‌گفتیم خانوم بهداشت بعد برای من سوال بود این خانومه بیشتر به من اهمیت میده تا بچه های دیگه. ۱۴ سالم شد فهمیدم این خانومه با بابام رابطه داشته و از ۱۳ سالگی میدونستم بابام که ۵۶ سالشه الان با کلی دختر تو تلگرام چت میکنه(۵-۶ تایی هم چت میکنه) اهنگای عاشقانه میفرسته و اینا...(از تلگرام حالم بهم میخوره هر وقت میام داخلش یاد این چیزامیوفتم)
واقعا حالم بدجور بهم میخوره از اینا... مادرم هم خودش میدونه اینکارای بابامو ولی حیف کسی تا میخواد چیزی بهش بگه سریع جوش میاره میگه شما ها (من،مادرم،برادر بزرگ ترم) روانی هستین همتون دارین کاری میکنین زندگیمون بپاشه
همیشه خدا هم بابام از درسام گله میکنع از نمره ۱۷ ، ۱۸ گله میکنه میگه تو باید ۲۰ بشی چن بار هم هواس پرتی کردم داخل بعضی از مسائلی بابام تو تخم چشام بهم گفت کاش تو رو نداشتم یه دختر داشتم. موقعی که این حرفو گفت رفتم تو اتاقم که زیر زمین خونمون هست کلی رفتم گریه کردم بخاطر فقط همون جمله
واسه همین هیچ وقت نخواستم مثله همسن های خودم رابطه مجازی یا واقعی داشته باشم. خود ارضایی هم میکنم با فیلمای پورن هاب که نیاز به دختری نداشته باشم که رابطم باهاش ۲ روره باشه... و حتی که یه وقت مثله بابام نشم که لاشی بازی در بیارم و دل ی نفرو بشکونم و عذابش بدم...
اگر هم ازدواج کردم بر خلاف بابا ها و پسرای زیادی که دلشون دختر میخوان من دلم پسر میخواد که حداقل به اون تو زندگی، ارامشی که من تو زندگی خودم نداشتم رو به اون بدم.... @gif_etraf
