دیشب موقع خواب به چیز جدیدی که زندگی داره مجبورم میکنه ازش دل | نیمِ دیگرِ ماه.
دیشب موقع خواب به چیز جدیدی که زندگی داره مجبورم میکنه ازش دل بکنم فکر میکردم-ترسیده بودم و لپام مثل بچگیام داغ شده بود- تو دلم خالی شده بود و مایل بودم اشک بریزم- از صبح تمرکزم رو از دست دادم و قورباغه ی تو دلم نمیذاره هیچی بخورم- این وضعیت بیش از اندازه داره منو میترسونه-