2024-06-12 22:37:32
سلام استادتوگروه ديدم بچه هاازقطعي سامانه گفتن
استادماروزارزيابي تخصصي ساعت ١٣نوبت داشتيم صبح ٨ازروستاراه افتاديم١٢مركزاستان دم مدرسه رفتم داخل هنوزمدرسه تعطيل نبودبيرون توماشين جهنم بودازگرماي يزد
بعدم تا١٥سامانه قطع بودتاحدود١٠شب توكانون ارزيابي بوديم
چندبارپذيرايي آوردن ولي من لب به چيزي ميزدم بالامياوردم
ازترس اينكه نگن استرس دارم
فقط بايه شيشه آب كل روزگذروندم
كاش ديگه تكرارنشه
نميدونم انرژيموازكجاآورده بودم هم گروهي هام باگريه ميومدن بيرون بعدتدريسم ريختن دورم تووقت زيادنياوردي چي ميگفتي همه اش به خودم ميگفتم اگه استادكياني بادكتري وممتازيشون اينطورتوفيلم هاي گروه مصاحبه باوالدين اينطوري متواضع هستن من كه هيچي نيستم خداروشكرراضيم
نميدونم انرژي اونروزموازكجاآورده بودم
ماحدوديك نصف شب وسيديم خونه فقط ميخواستم برسم بخوابم كه دوربين سرعت غيرمجازگرفته بوديك هفته ماشين پاركينگ بود
تازه صبح روزبعدش ساعت ٨زنگ زدن برم گزينش رفتم..
الهي كه عاقبتش خيرباشه وشماعاقبت بخير
14.7K views19:37