آدمای دورش کمتر و کمتر میشدن اما براش مهم نبود. معتقد بود اگه | .
آدمای دورش کمتر و کمتر میشدن اما براش مهم نبود.
معتقد بود اگه خودشو داشته باشه
عملا کم و کسری نداره و بازم میشه زندگی کرد.
بی احساس یا بی رحم نبود،فقط رو ادما حساب نمیکرد.
ته داستانو خوب میدونست، دیگه امیدش فقط به خودش بود.
عکستیکه