Get Mystery Box with random crypto!

Voicegram

Logo saluran telegram vorood_iq — Voicegram V
Logo saluran telegram vorood_iq — Voicegram
Alamat saluran: @vorood_iq
Kategori: Tidak terkategori
Bahasa: Bahasa Indonesia
Pelanggan: 957
Deskripsi dari saluran

تنها صداست که میماند
@just_ohz

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


Pesan-pesan terbaru

2023-05-01 16:29:27

معمولا دلتنگی رو راش نمی‌دیم توی خونه ی دلمون .. اما یه وقتایی یه جور نرمی با یه عکسی، آهنگی،عطری، صدای خنده ای، بوی غذایی، کافه ای، یا یه فنجون چایی ... خاطره میشه و میاد جا وامیکنه توی کلماتت ،بعدش شعر میشه میخوای بخونیش، میبینی بغض شده اومده نشسته توی گلوت،، میخوای بغضتو بشکونی میبینی اشک شده گونه هاتو خیس کرده،،،حالاست که دلتنگی میاد یه جور بدی دلتو میلرزونه،مث اوج پرواز که دلت هورری می‌ریزه هااا،همونجوری ،، همونجوری خنج میندازه به دلت ،، انگاری دلت آویزونه ، میخواای .. اما نمیتونی بزاریش سرجاش ،، اونوقته که یه شونه میخوای برای زار زار گریه کردن و یه آغوش برای آرامش ... و صدایی که از اونور گوشی بگه سلام ....


#مریم_رضایی_حامی
760 views13:29
Buka / Bagaimana
2023-04-18 20:07:56 گر سراغ از عالمی دیگر بگیری بهتر است
مرگ را با شوق اگر در بر بگیری بهتر است

تن دو روزی بیشتر پیراهن روح تو نیست
هرچه کمتر خو به این پیکر بگیری بهتر است

آفرینش جایی از دنیا ندارد پست‌تر
گر به هرجا غیر از اینجا پر بگیری بهتر است

من که می‌گویم در این بازار از هر سو زیان
هرچه را بفروشی و ساغر بگیری بهتر است

نخ به پای بادبادک‌های کم‌طاقت مبند
زندگی را هرچه آسان‌تر بگیری بهتر است

#فاضل_نظری
543 views17:07
Buka / Bagaimana
2023-04-18 16:37:48 به هر مصیبت و جان کندنی که سر می‌شد،
دوباره گونه اش از دیدن تو تر می‌شد!
 
زنی که آتش عشق تو در دلش می‌سوخت
و با نسیم نگاه تو شعله ور می‌شد
 
به دور ریخت شبی قرص‌های خوابی را
که رفته رفته بر این درد بی اثر می‌شد
 
همیشه مست و پریشان، همیشه آخر خط
همیشه از همه جا راهی سفر می‌شد…
 
نشد کنار تو باشد! چه تلخی محضی
نشد، نشد که بماند، ولی اگر می شد…
 
خودش به فکر پریدن نبود از این بام
همان زنی که برای تو بال و پر می‌شد
 
«در»ی به روی غرورش، «در»ی به دلتنگی!
همیشه آخر این قصه «دربه در» می‌شد

#رویا_باقری
502 views13:37
Buka / Bagaimana
2023-04-13 10:10:59 چگونه رود می‌رود به سمت بیکرانه‌ها
که ابر گریه می‌کند برای رودخانه‌ها

پرنده غافل است از این‌که تندباد می‌رسد
وگرنه باز هم بنا نمی‌شد آشیانه‌ها

و این‌چنین که این‌همه زِ عشق رنج می‌برند
مرا غمِ تو می‌کِشد در آتش بهانه‌ها

چراغ و چشمِ آسمان! ستاره‌ها تو، ماه، تو
پس از تو تار می‌شود شبِ تمامِ خانه‌ها

اگرچه زخم می‌زنی ولی ترا نوشته‌اند
به روی صفحه‌ی دلم خطوطِ تازیانه‌ها

خلاصه بر درختِ دل تو باید آشیان کنی
وگرنه می‌سپارمش به دست موریانه‌ها

#نجمه_زارع
501 views07:10
Buka / Bagaimana
2023-04-05 23:02:00 .

_ «شب، تاریخِ دلتنگی است
تو
شبِ منی»
و رهایم کردی
رها کردی شبم را و شبت را برایم،
و هر دو سرد…

مجروحم خواهد کرد
زمستان و
خاطراتِ تو.
مجروحت خواهد کرد
عطر زنبق‌های من در هوا.

افسوس!
عاشق خواهم شد
اولین رهگذری را
که می‌گرید بر زنی که پرتابش کرد بر خاک
چونان که تو کردی.

من و غریبه
از شبمان مراقبت خواهیم کرد و
چراغش را روشن می‌کنیم.
ابدیت کوچکمان را وسایلی می‌چینیم و
با دقت انتخاب خواهیم کرد
من و غریبه
تختمان را و احساساتمان را؛
و شاید که با همدیگر
من و غریبه
بخوانیم قصیدۀ عشقی را که پیشکشت کرده بودم:
_ «شب، تاریخِ دلتنگی است
تو
شبِ منی»


#محمود_درویش
627 views20:02
Buka / Bagaimana
2023-04-05 17:04:25 با طعنه گفت مرد مگر گریه می‌کند؟
گفتم دلش بگیرد اگر گریه می‌کند

با خنده گفت گریه‌ی شاعر برای چیست؟
گفتم‌: به حال و روز هنر گریه می‌کند

برقی جهید و کار به بارندگی کشید
گفتم‌: خدا به حال بشر گریه می‌کند

گفتم شنید و گفت شنیدم، جدا که شد
دیدم در آستانه‌ی در گریه می‌کند

برخاستم که شِکوِه کنم دیدم آسمان
از من ستاره سوخته‌تر گریه می‌کند

در گوشه‌ای به یاد جگر گوشه‌های شعر
مردی نشسته خون جگر گریه می‌کند

هم در فضای تنگ قفس آه می‌کشد
هم با نوای مرغ سحر گریه می‌کند

امشب نشسته ابر نجیبی به چشم من
دارد به‌جای چند نفر گریه می‌کند

با یاد شانه‌های تو شب را گریستم
چون دختری که روز پدر گریه می‌کند

#محمد_سلمانی
475 views14:04
Buka / Bagaimana
2023-04-05 16:41:52 تو هم درد مرا تسکين نخواهی داد، می‌دانم
فقط آرامشم را می‌دهی بر باد، می‌دانم!

علی رغم تمام لحظه‌های آشنايی‌مان
تو هم روزی نخواهی کرد از من ياد، می‌دانم!

و حتی می‌رسد روزی که وقتی صحبت از من شد
تو خواهی گفت: از آن ديوانه دل، فرياد، می‌دانم!

مرنج از گفته‌های من که من اين زود رنجی را
برای کاملی مانند تو ايراد می‌دانم!

دو دل هستم من اما راه حل مشکل خود را
به دريا دل زدن با هر چه باداباد می‌دانم!

زبانم لال اگر رفتی چنين خواهی شنيد از من:
گل سرخی که پژمرده به آب افتاد می‌دانم!

#غلامرضا_طریقی
405 views13:41
Buka / Bagaimana
2023-04-02 17:54:24 گاهی خلوتِ یک دوست را
بـرهـم بـریـز

تا بداند که تنها نیست

#عليرضا_آذر
481 views14:54
Buka / Bagaimana
2023-03-31 10:31:07 یک روز میرسد
که از من
فقط شعرهایم
برای تو به یادگار میماند
و تو ...
چه فراوان یادگار
برایم به جا گذاشته ای ...
دل گرفتن هایی که بُغض شدند
و بُغض هایی که وا نشدند و همه شعر شدند
و شعرهایی که
دوستَت دارم را
فریاد میزنند
اما چه فایده ؟
چه سود دارد تو را نوشتن وقتی که دیگر نیستی !
اما من باز با تو اشتباه خواهم کرد
من با تو و برای تو
اشتباه کردن را دوست دارم
راستی بعدها ...
تو را به همان عاشقانه هایمان قسم
برای یک بار هم که شده
به دیدنم بیا
و روی سنگِ خاک خورده ی قبرم
برایم بنویس
که
دوستم داشتی

#علیرضا_بهجتی
545 views07:31
Buka / Bagaimana
2023-03-30 10:58:37 مثل اعتراف به قتلي كه نكرده‌ام
دوستت دارم،
مثل ماندن روی حرف‌هایی که نگفته باشم،
مثل توبه‌های دروغین،
مثل شکنجه، مثل کابوس،
مثل ترکِ وطن، مثلِ آوارگی،
مثل زندگی با کسی که تا ابد دوستش نخواهم داشت
دوستت دارم
آن‌قدر
بی‌منطق و بی‌فلسفه
دوستت خواهم داشت
که آخر مجبور شوی
دوستم داشته باشی

#کامران_رسول_زاده
567 views07:58
Buka / Bagaimana