آرای روانتان آتش جانتان دُردُختانم پاژپورانم ای شیرانِ ایران ا | KIANISERRY

آرای روانتان آتش جانتان دُردُختانم پاژپورانم ای شیرانِ ایران ای پاک فرزندانم عزیزانِ جانم آرایش آسایش آرامش درونتان و شِکر حالتان.
آری در باب اهل حق زنازاده لازم دیدم یک بار نویسم تاکه کامل برتان شکافته گردد و فهم کنید کین واژه چیست و کسانکه خود را اهل حق مینامند دو نوعند یکی کانها که گول واژه را خورده اند و یکی آنها که زنازاده اند و گله را میگردانند و حال این واژه حق چیست گویمتان که فهمید کینها چه زنازادگانی هستند که درونشان به اسم درویش و به اسم راه خدا جز پستی و پلیدی چیزی وجود ندارد و اهل حق همان صوفیه است و اینها زنان همدیگر را هم به صورت ضبدری مورد تعویض میان هم قرار دهند به اسم وحدت وجود و به دختر ها و پسرها تجاوزها میکنند و و و آری صوفی و اهل حق یک تعفن هستند و واژه حق با حُقه و کلاهبرداری برای همین برابر است کین واژه را گذاشتم که کسان فهم کنند و گول حُقِ-حُقه اهل حق را نخورند و دگر دانید طبق روند اثلث سه ضلع نخست اُر حُر خُر است و سه ضلع دوم قُر گُر کُر و بر همین ضلع سوم که خُر است و خودش هم شش روند دارد که خُر-خآر-خَر- خِر-خیر-خور است را برای خُدا استفاده گردد از هزاران هزارسال پیش که خُ خا خَ خِ خی خو معرف خدا است و چنین اسن که ح به ق شود پَرش از روی خدا و ندیده گرفتن خدا و این عمل جهودان است که خالق را نادیده میگیرند و اهل حق هم سگهای جهودان هستند و واژه حق یعنی همین که پرش و نادیده گرفتن خدا و تخریب اثلث کان سه ضلع ها و آری زین پس اهل حق دیدید به یاد آورید کو یک زناده است که یا دانسته در آن فرقه ها هست و یا نادانسته که گر دانسته است که زنازادست وگر نادانسته است و حتی معنای جایی که درش نوکری میکند را نمیداند که وای به حالش وز آن زنازاده ها متعفن تر است و آری پس متوجه گشتید که آریاییان و کان داریوشاقیون- دراویش حقیقی ربطی به اهل حق زناده صوفی جهود مادر چهل شوهر ندارد و نفرین و لعنت به یکایک صوفیان و اهل حق که اسم درویش را پوشش کردند تا ریشه آریاییان را بسوزانند و همشان نوکران جهودند و روزی همشان را زنده زنده خواهم سوزاند و دآجآل را خواهند شناخت و آری چنین است چُن این است.
شیتان اُرثیا اُرونرسیآیریک دآجآل گُر دآژآل
اشا ایسا ایشا اسا
رِیتان خاخون جان حُر اُسُلتان رِی آ رِی
پدر اجم
آرورآ۸^اُردیشآت^آسآل۱"۱