اون یا ... یکی از خبرهای داغ هفتههای گذشته، سکته یا حتی م | دریچه ((نقد مسائل اجتماعی از منظر فرهنگی))
اون یا ...
یکی از خبرهای داغ هفتههای گذشته، سکته یا حتی مرگ مغزی رهبر کرهی شمالی بود. شادی از مرگ کسی معمولا خوشایند نیست؛ اما حساب دیکتاتورها جداست. چنانچه سعدی در باب اول گلستان و در سیرت پادشاهان میگوید: "درویشی مستجب الدعوة در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند, بخواندش و گفت: دعای خیری بر من بکن. گفت: خدایا جانش را بستان. گفت: از بهر خدا این چه دعاست؟! گفت:دعای خیر است تو را و جمله ی مسلمانان را.
ای زبردستِ زیردست آزار / گرم تا کی بماند این بازار؟///
به چه کار آیدت جهانداری /مُردنت به، که مردم آزاری"///
اما آیا جوامعی چون جامعهی کرهی شمالی که عادت کردهاند به یک نظام دیکتاتوری و اصولا این سیستم حکومتی برایش به یک ایدئولوژی و فرهنگ تبدیل شده است؛ با مرگ دیکتاتور حاکم، رهایی پیدا میکنند؟ یا خودشان باز دیکتاتور دیگری مییابند تا بر آنها حکومت کند؟ واقعیت این است که، همچنان که دکتر رضاقلی در کتاب "جامعهشناسی نخبهکشی" برای جامعهی ایران، نشان میدهد؛ رهایی از اموری که به تفکر عمومی جامعه و فرهنگِ یک ملت، تبدیل شده است به آسانی امکانپذیر نیست. امور فرهنگی به تدریج رسوب میکنند و به تدریج متحول میشوند.
کشور مصر نمونهی دیگری است که مصداق بارزیست از سختی تحول عمیق، در جامعهای که به نظام دیکتاتوری خو کرده است.
روسیه هم با یک پله تخفیف در این جرگه قرار میگیرد. حکومتِ بیش از دو دههای پوتین بر مردم این کشور، مهر تاییدیست بر این مدعا. جامعهای که به دنبال رهبری کاریزما و جذاب میگردد؛ یعنی راه دیکتاتوری را انتخاب کرده است؛ حتی اگر ساختارهای آن جامعه ظاهری دموکراتیک داشته باشند.
این مجموعه از کشورها همواره برای مداوای مشکلات خود یک نسخهی واحد ارائه میدهند؛ " پیروی از یک چهرهی کاریزماتیک" در کشوری مانند مصر، شاید حتی انقلابی هم صورت پذیرد؛ اما نتیجه همچنان که "جورج اورول" در کتاب "قلعهی حیوانات" نشان میدهد، بازگشت به نظام قبلیست، منتهی با هدایت یک چهرهی کاریزمای جدید.
تنها، کار فرهنگی عمیق و مداوم است که در یک دورهی زمانی طولانی، میتواند در این جوامع دگم و بسته، تحولی هرچند اندک، ایجاد کند.