رسوایی بزرگ پس از تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸، آبراهام دار، اف | حسین قاسمی
رسوایی بزرگ
پس از تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸، آبراهام دار، افسر اطلاعاتی اسرائیل، وارد قاهره شد و چندین یهودی مصری را به خدمت گرفت و آنها را به طور مخفیانه برای عملیاتهای سرّی از جمله خرابکاری و...، آموزش داد و واحد ۱۳۱، یک سلول خفتهٔ فوق سری را در مصر تأسیس کرد.(۷) سرهنگ آبراهام دار با هویت پوششی یک تاجر انگلیسی به نام جان دارلینگ فعالیت میکرد.(۸)
پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، AMAN (اطلاعات نظامی اسرائیل) «سلولهای خفته» را در مصر تأسیس کرد. یعنی گروه های کوچکی از وفاداران اسرائیلی که بهطور مخفیانه آموزش دیده بودند تا ستون پنجمی باشند که در صورت جنگ با اسرائیل در حملات خرابکارانه یا تروریستی علیه مصر شرکت کنند. (۹) این گروه یهودی مصری در سال ۱۹۵۲ به صورت مخفیانه به اسرائیل سفر کرده بودند و آموزش های خرابکاری و اطلاعاتی دیده بودند.(۱۰)
در سال ۱۹۵۴، اطلاعات نظامی اسرائیل (AMAN) یک سلول خفته را فعال کرد. این سلول مأموریت داشت مجموعهای از انفجارها و بمب گذاریها و خراب کاریها را در مصر انجام دهد.(۱۱) فرماندهی عملیات به عهدهٔ یک مأمور اطلاعات نظامی اسرائیل بنام Avraham (Né Adolf) Seidenberg، همچنین به نام Avri Elad گذاشته شد.(۱۲)
این گروه در ۲ جولای ۱۹۵۴ با نام «عملیات سوزانا» وارد عمل شدند. آنها ابتدا چند دفتر پست و چند روز بعد کتابخانههای آمریکا را در قاهره و اسکندریه منفجر کردند.
در ادامه بمبهایی در دو سینما و پایانه راهآهن قاهره منفجر شد.اما دولت مصر توانست این گروه را در حین انجام عملیات بعدی دستگیر کند.(۱۳)
لوی، داسا و ناتانسون سه تن از دستگیرشدگان در مراحل اولیهٔ بازجویی اعلام کردند کمونیستهایی هستند که میخواهند امپریالیست انگلیس از مصر خارج شود. این حتی تحسین و احترام مصریها را برای آنها به همراه داشت، چون مصریها نیز خواهان خروج انگلیسیها بودند.
این سه نفر اصرار داشتند که به صورت انفرادی و بدون محرک کار میکنند و دلیل آن «عشق آنها به مصر و کمک به آرمان ملی آن است و اینکه انگلیسیها و آمریکاییها بدانند که با زور و تروریسم از مصر اخراج خواهند شد» تا اینکه شموئل آذر اعتراف کرد که آنها یهودی و صهیونیست هستند که از طرف اسرائیل کار میکنند.(۱۴)
در هر صورت دوتن از دستگیرشدگان (یوسف کارمون ومایر مکس بینت) در زندان خودکشی کردند.موشه مرزوق و شموئل آذر به اعدام محکوم و به دار آویخته شدند. شش نفر دیگر آنها به حبس محکوم شدند.
مایرمیوحاس و مایر زعفران در سال ۱۹۶۲ پس از گذراندن محکومیت هفت ساله از زندان آزاد شدند. آنها به صورت مخفی و خاموش به اسرائیل رفتند. ورود آنها علنی نشد و خبرنگاران اجازهٔ مصاحبه با آنها نداشتند. آنها در سکوت و دور از کانون توجه، زندگی خود را شروع وبازسازی کردند.
چهار نفر دیگر در زندان ماندند.مارسال نینیو و رابرت داسا هر دو به ۱۵ سال حبس محکوم شدند. ویکتور لوی و فیلیپ ناتانسون به حبس ابد محکوم شدند.
اسرائیل پس از تصرف صحرای سینا پنج هزار اسیر مصری در اختیار داشت که همه آنها را با یک خلبان اسرائیلی مبادله کرد. ولی در قبال این پنج هزار اسیر خواستار آزادی این زندانیان در مصر نشد. شاید چنین درخواستی اعتراف به دخالت خود در این ماجرا بود که میتوانست روابط اسرائیل با امریکا را به خطربیندازد.(۱۵)
حتی در سال ۱۹۶۷، یعنی ۱۳ سال پس از این واقعه، دایرةالمعارف عبری این واقعه را با کلماتی مبهم توصیف کرد: «یک عملیات امنیتی، از نظر سیاسی و اخلاقی مشکوک، که در تابستان ۱۹۵۴ در خارج از کشور شکست خورد و به قیمت جان چند یهودی تمام شد و به اسرائیل آسیب سیاسی وارد کرد و به حیثیت آن لطمه زد.»(۱۶)
ضمنا مکس بینت که در ۲۱ دسامبر ۱۹۵۴ وپس از پنج ماه بازداشت خودکشی کرد و توسط مصریها به عنوان رئیس گروه معرفی شد، در واقع یک افسر اطلاعاتی اسرائیلی بود که جدا از اعضای گروه در مصر فعالیت میکرد و از او خواسته شده بود که به اعضای گروه پول منتقل کند.(۱۷)
مکس بینت به دلیل آن که نمیتوانست در مورد افشای هویت خود به عنوان یک مأمور اسرائیلی، خطر کند، اقدام به خودکشی نمود.(۱۸)
آنهایی که در سال ۱۹۶۸ هنوز در زندان بودند، به عنوان بخشی از تبادل زندانیان پس از جنگ شش روزهٔ ۱۹۶۷ آزاد شدند.(۱۹) نینیو در سال ۱۹۷۱ با الی بوگر ازدواج کرد. ساقدوش عروس در مراسم عروسی او گلدا مایر نخست وزیر اسرائیل بود.(۲۰) و بالاخره در مارس ۲۰۰۵، تقریبا ۴۰ سال پس از آزادی آخرین بازماندههای این عملیات یعنی مارسل نینیو، رابرت داسا و مایر زعفران به پاس خدمات این اشخاص به ارتش اسرائیل، به آنها درجات نظامی اعطا شد. داسا این را نقطهٔ اوج آرزوهای رفقای متوفی خود دانست که از بازماندگان میخواستند «تا زمانی که دولت اسرائیل همه ما را به رسمیت نشناسد» آرام نگیرند.(۲۱)