احترام و تحسین(که بدست آورده می شود، یا به دلیل جایگاه در اجتم | English_wordtime
احترام و تحسین(که بدست آورده می شود، یا به دلیل جایگاه در اجتماع) که در فارسی هم همین لغت رو به کار می بریم.
prestige n. [uncountable]
مثال: اون شغل پرستیژ بالایی داره.(با کلاسه)
That job has high prestige.
مثال: اون با این کارها میخواد یخورده کلاس و جایگاه(پرستیژ) به دست بیاره.
Doing such things, he would like to gain some prestige.
مثال: بعد از اون رسوایی اونها پرستیژشون رو از دست دادند.
After that scandal, they lost their prestige.
@english_wordtime