سفره توسل #حضرت_زینب سلام الله علیها همراه با قرائت #411217مرتبه #سوره_مبارکه_حمد در #538روز.
حضرت زینب(س) میگوید: آخرهای شب عاشورا از خیمهام بیرون آمدم تا نزد برادرم حسین بروم و جویای حال او شوم.
دریافتم که تنها در خیمه خود نشسته و با خدا راز و نیاز میکند و آیات قرآن را تلاوت مینماید. با خود گفتم: آیا در چنین شبی برادرم را تنها بگذارم؟ سوگند به خدا نزد برادران و پسر عموهایم میروم و آنها را سرزنش میکنم که چرا برادرم حسین را تنها گذاشتهاند. به خیمه برادرم عباس(ع) رفتم، به کنار خیمه او که رسیدم، همهمه و سر و صدا شنیدم. در پشت خیمه ایستادم و به درون خیمه نگاه کردم، دیدم برادران و پسرعموها و برادرزادگانم در محضر عباس(ع) اجتماع کردهاند،
عباس(ع) بر دو زانوی خود، همچون شیر در برابر شکار خود نشسته و برای آنها سخنرانی میکند.
چنین سخنرانی را از هیچ کس جز حسین نشنیده بودم. زینب(س) میگوید: وقتی که اجتماع فشرده و افراد بسیار آنها را با آن عزم راسخ و قاطعیت کامل دیدم، قلبم آرام گرفت و خشنود شدم؛ ولی گریه گلویم را گرفت و بیاختیار اشک از چشمانم سرازیر شد.....
https://t.me/City_of_Karbala