دختره یه روز گیر داد که بریم خونه، به بابام معرفیت کنم، باور | 🔥 بزغاله 🔥
دختره یه روز گیر داد که بریم خونه، به بابام معرفیت کنم، باورم نمیشد، بعد کلی اصرار رفتم، داشتم خودمو معرفی میکردم که یهو یه سیب برداشت پرت کرد طرفم، عین عابدزاده یه شیرجه زدمو گرفتمش برقو تو چشای دوستم دیدم بعدا بیرون گفتم موضوع چی بود؟ گفت بابام میخواست اعصابتو امتحان کنه یعنی چی آخه