Get Mystery Box with random crypto!

[دنبالۀ متن ] از ناگزیرها بگذریم و روی سخن را به خودمان به ج | باستان پژوهی

[دنبالۀ متن ]

از ناگزیرها بگذریم و روی سخن را به خودمان به جامعۀ باستان‌شناسی بگردانیم و بپرسیم چه شد که مدیریت باستان‌شناسی ایران از عزت‌الله نگهبان، فیروز باقرزاده و مسعود آذرنوش به اینجا رسید؟ چه شد که از امثال نگهبان، ورجاوند و آذرنوش که در راه حفاظت از میراث فرهنگی و اعتلاء علمی ایران تلاش و مبارزه می‌کردند به اینجا رسیدیم؟ چرا نهادهایی که دهه‌ها پیش با آرمان حفاظت از میراث فرهنگی ایران تأسیس شدند حالا می‌بایست به مراکزی برای توجیه تصمیم‌ها و تخریب‌ها تبدیل شوند؟
درست است که جامعۀ باستان‌شناسی همواره موضع روشنی دربارۀ لزوم حفاظت از میراث فرهنگی ابراز داشته است، اما اکنون که اقشار مختلف جامعه به دفاع از «بافت تاریخی شیراز» برخاسته‌اند خوب است باستان‌شناسی هم سکوت نکند. امروز دو نهاد تخصصی غیردولتی («انجمن علمی باستان‌شناسی ایران» و «جامعه باستان‌شناسی ایران») در عرصۀ باستان‌شناسی ایران فعّال است که در کارنامۀ آن‌ها نیز مواضع صریحی دربارۀ حفاظت از میراث فرهنگی وجود دارد. از آن‌ها می‌خواهیم با اتکاء به پایگاه و سرمایۀ اجتماعی‌شان تلاش کنند تا نهادهایی که می‌بایست محافظ میراث این سرزمین باشند به نهادهایی تخریب‌گر تبدیل نشوند. اعلام نظر کنند و با ابراز و اشتراک نظرات تخصصی خود به تحقق مطالبات جامعه کمک کنند.

«بافت تاریخی شیراز» یا هر بافت تاریخی دیگری در چارچوب باستان‌شناسی شهری هم قابل مطالعه است. آنچه در شهر می‌گذرد از حلقه‌های پیوند و اتصال باستان‌شناسی با جامعۀ زنده و امروزی است. باستان‌شناسی نمی‌تواند دربارۀ زیستگاه و شهر نظری نداشته باشد. محوطه‌های باستانی اگرچه بقایای صامت گذشته‌اند اما در زندگی امروز و آیندگان حضور دارند و نقش ایفاء می‌کنند. یک مثال ارگ بم است که حیات شهری آن حدود دو سده پیش مرد و متروک شد، اما در زندگی شهروندان بمی نمرده بود. و وقتی در آن زلزلۀ ناگوار به تلی از آوار تبدیل شد، مردمِ سوگمند که زندگی و خانواده و عزیزانشان را از دست داده بودند می‌گفتند حاضرند جان‌شان را بدهند تا ارگ‌شان بازگردد و نمیرد. ارگ را نماد حیات و مقاومت بم می‌دانستند. نماد استمرار زندگی خود و شهرشان می‌دانستند. میراثِ متروک و صامت چنین خاصیت و جانی هم دارد. خاموش است، ولی ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید. در ما زنده است و باز زاییده می‌شود و ما را در دامن خود می‌پرورد. بنابراین، باستان‌شناسی و باستان‌شناسان اخلاقاً نمی‌توانند نسبت به تخریب میراث فرهنگی بی‌اعتناء باشند، و آن که بی‌اعتناست یا آن که آشکار و نهان حکم تخریب امضاء می‌کند شریک دزد و رفیق قافله است.

خلاصه آن‌که «بیستمین گردهمایی سالانۀ باستان‌شناسی ایران» که برگزار می‌شود یادآور میراث و یادهای ارجمندی هم هست. بکوشیم بر محتوا و معنای آن افزوده شود و یادآور خاطرات خوب باشد.

https://t.me/bastanpazhuhi