یک سری خستگیها اما مقدساند، یک سری دغدغهها، رنجها، بیدار م | هم اندیشی اهالی . آغوزبن . .
یک سری خستگیها اما مقدساند، یک سری دغدغهها، رنجها، بیدار ماندنها... یک سری تفریح نکردنها و از قافلهی فراغت و دلخوشی، عقب ماندنها... وسط یکسری دویدنها و سخت تلاش کردنها، به خودت میآیی و میبینی؛ اگر آسوده بودی و اگر دلیلی برای ادامه دادن و تلاش کردن نداشتی حالت خوب نبود و چه خوب که در مسیری و داری برای هدفی میجنگی و به شوق رسیدن به قلهای، پیچ و تاب و سختیِ مسیر را به جان میخری، چه خوب که پویا ماندهای و راکد نیستی! یک سری خستگیها مقدساند و یک سری آدمها ساخته شدهاند برای اینکه دائما در حال تلاش و ارتقای جهانشان باشند و حصار مردابها را بشکنند. که چشمه باشند و بجوشند و رودخانه باشند و بخروشند...